کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی (جیبی)

درباره کتاب سمفونی مردگان

کتاب سمفونی مردگان به قلم عباس معروفی در انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

این کتاب مهم ترین و معروف ترین اثر عباس معروفی و همچنین عامل شهره شدن او در بین نویسندگان شاخص رمان ایرانی می باشد. بنیاد غیردولتی کگدوپ و بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سور کامپ جایزه خود را در سال 2001 به کتاب سمفونی مردگان دادند. کتاب تاثیرگذار و تاثرانگیزی که ذهن شما را درگیر خواهد کرد.

کتاب سمفونی مردگان در دهه 1310 تا 1330 در شهر اردبیل روایت می­شود و موضوع داستان خانواده­ای سنتی و ثروتمند است.

پدر خانواده فردی سنتی، مذهبی که صاحب یک مغازه آجیل فروشی بزرگ و صاحب نامی می باشد و انتظار دارد پسرانش راه او را دنبال کنند. این خانواده چهار فرزند دارند: یوسف، که به صورت اتفاقی کاملا فلج شده و زندگی نباتی دارد، آیدین و آیدا، خواهر و برادری که دوقلو هستند و سودای مبارزه با تفکرات سنتی را دارند و طرفدار روشنفکری آن زمان هستند و اورهان که کوچک ترین فرزند خانواده است و تفکراتی همسو با پدرش دارد و خواهان ادامه دادن راه پدرش می باشد.

حوادثی مانند حسادت اورهان به آیدین، بار اضافی بودن یوسف در خانواده، ازدواج و دوری آیدین، سرنوشت و اتفاقات متفاوت و بعضا دردناکی را درباره هر یک از اعضای خانواده رقم می­زند.

بخشی از کتاب سمفونی مردگان

"من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی می تواند بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند؟ آدم پر می شود. جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچ گاه دچار تردید نشود. شب ها وقتی پا در آن خانه بزرگ و سرد می گذاشت همهمه دوردست سالیان دیوار می شد و سکوت می کرد. کاج می شد و وسط حیاط می ایستاد، در می شد و بسته می ماند.

مهار آیدین لحظه به لحظه از کف پدر بیرون می شد. سرکش و رام نشدنی. در زیرزمین حبسش می کردند، او در آن جا چنان سردرگم می شد که تا به سراغش نمی رفتند و اصرار نمی کردند بیرون نمی آمد. کتاب را ازبر می خواند و املا می نوشت. مدتی پول توجیبی اش را قطع کردند. در ماست بندی میدان سرچشمه مشغول شد. پاتیل شیر را هم می زد و روزی یک قران مزد می گرفت. پولش را کاغذ و کتاب می خرید، و پدر را بیشتر می چزاند. براش لباس نمی خریدند، با همان کهنه ها روزگارش را می گذراند. در بند هیچ چیز نبود و تنها به این فکر می کرد که از تخمه فروشی بیزار است، از تکرار زندگی پدر بدش می آید. از خیلی چیزها که بچه ها در چنین سال هایی از عمر دوست دارند، بدش می آمد.

آیدین بچه سر براهی نبود. شیطان در رگ و ریشه اش وول می خورد، توی گوش هایش وروز می کرد، او را به تقلا وا می داشت. و از او آدمی ساخته بود که امان از دیگران ببرد و بی چاره کند. آرام و قرار نداشت. در تمام شبانه روز پی چیزی می گشت و مثل تای دیگرش آیدا، از کله اش گرای عجیبی بیرون می زد. آخرین نفری بود که شب می خوابید و صبح اولین نفری بود که بیدار می شد."

فهرست

فهرست کتاب سمفونی مردگان

موومان یکم 1

موومان دوم

موومان سوم

موومان چهارم

موومان یکم 2

• برنده جایزه سال 2001 بنیاد انتشارات ادبی قلسقی سور کامپ
• نویسنده: عباس معروفی
• انتشارات: ققنوس