کتاب یادداشتهای یک پزشک جوان | میخاییل بولگاکوف
- انتشارات : ماهی
- مترجم : آبتین گلکار
محصولات مرتبط
بخشی از کتاب یادداشتهای یک پزشک جوان
به گفته ی آکسینیا که از همه چیز خبر داشت، تمام این ماجرا از آن جا شروع شد که پالچیکوف دفتردار، ساکن شالومتیوا،عاشق دختر مهندس کشاورزی شد. عشقی آتشین بود و قلب دفتردار نگون بخت را می سوزاند.
دفتردار به شهرستان گراچیوفکا رفت و برای خودش کت و شلوار سفارش داد. کت و شلوار چشمگیری از آب درآمد و خیلی احتمال دارد که نوارهای خاکستری روی شلوار دفتردار سرنوشت این انسان بی نوا را رقم زده باشد. دختر مهندس کشاورزی موافقت کرد زن او بشود.
من هم که پزشک بیمارستان ن . از قصبه ای در ایالت فلان بودم، پس از آن که پای دختری را بریدم که در دستگاه کتان زنی افتاده بود چنان آوازه ای پیدا کرده بودم که داشتم زیر بار شهرتم از پا در می آمدم. روزی صد نفر روستایی از آن مسیر کوبیده شده ی سورتمه رو برای معاینه پیش من می آمدند. دیگر ناهار نمیخوردم. ریاضیات دانش بی رحمی است.
فرض کنیم من برای هر کدام از صد مریضم فقط پنج دقیقه وقت صرف کنم...پنج دقیقه! می شود پانصد دقیقه، یعنی هشت ساعت و بیست دقیقه. و توجه داشته باشید که پشت سر هم. گذشته از آن، سی نفری بیمار بستری در بخش هم داشتم. و باز گذشته از آن، جراحی هم می کردم.
خلاصه آن که وقتی ساعت نه شب از بیمارستان بر می گشتم، نه میلی به خوردن داشتم، نه به نوشیدن، نه به خوابیدن. هیچ چیزی نمیخواستم جز آن که کسی دنبالم نیاید و مرا برای زایمان صدا نزند. در طول دو هفته پنج باری هم نیمه شب مرا از همان مسیرهای سورتمه رو بالای سر مریض بردند...
کتاب یادداشت های یک پزشک جوان اثر میخاییل بولگاکوف با ترجمهی آبتین گلکار توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است.
- نویسنده: میخاییل بولگاکوف
- مترجم: آبتین گلکار
- انتشارات: ماهی
مشخصات
- نویسنده میخاییل بولگاکف
- مترجم آبتین گلکار
- نوع جلد جلد نرم
- قطع جیبی
- نوبت چاپ 13
- سال انتشار 1400
- تعداد صفحه 209
- انتشارات ماهی
میخاییل بولگاکف
میخائیل بولگاکف کیست؟
میخائیل بولگاکف، پزشک و نویسنده نمایشنامه های شهیر روسی در قرن بیستم است. در این مطلب قصد داریم تا به بررسی بیوگرافی میخائیل بولگاکف و آثار مهم میخائیل بولگاکف بپردازیم.اگر از علاقه مندان به مطالعه رمان خارجی، بخصوص مطالعه ادبیات روسیه هستید، با وبسایت کتابانه همراه باشید.زندگینامه میخائیل بولگاکف
میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف در پانزدهم می 1891 در کییف اوکراین چشم به جهان گشود. پدرش استاد آکادمی علوم الهی و مادرش دبیر دبیرستان بود. او فرزند ارشد خانواده بود و شش خواهر و برادر کوچکتر از خود داشت. میخائیل تحصیلات خود را در کییف گذراند و در سال 1909 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه کییف شد. در سال 1910 با تاتیانا نیکلا لاپا آشنا شد و در سال 1913 با او ازدواج کرد که عمر این ازدواج یازده سال بود و آنها در سال 1924 از هم جدا شدند. او در سال 1916 فارغالتحصیل رشته پزشکی شد و به خدمت سربازی رفت. علاقه او به زبان و ادبیات باعث شد که او در کنار پزشکی، ادبیات را نیز دنبال کند و کمکم شروع به نوشتن کرد. او پس از دانشگاه در جبهههای جنگ داخلی روسیه، بهعنوان پزشک، خدمت کرد. اولین کتاب او، مجموعه خاطراتش در خدمت در روستای نیکلسکی، با نام «یادداشتهای پزشک جوان روستا» بود. او تا سال 1920 در ارتش ماند و پس از شکست ارتش سفید و طیکردن یک دوره بیماری سخت، پزشکی را کنار گذاشت و به سمت فعالیتهای فرهنگی و خبرنگاری رفت. بولگاکف پس از این تصمیم به شهرهای مختلفی برای زندگی رفت و در نهایت در سال 1921 در مسکو ماندگار شد. او بین سالهای 1922 تا 1925 در مسکو، در روزنامههای مختلفی بهصورت ناشناس و یا با نامهای مستعار فعالیت داشت. از سال 1925 زندگی او در مجامع ادبی و فرهنگی تکانی خورد و با انتشار داستانها و رمانهایش، به او بهعنوان نویسنده برجستهای نگاه میشد، هرچند که برخی از کتابهایش به دلایل سیاسی اجازه انتشار نداشتند و یا تنها بخشی از آنها منتشر میشد. بولگاکف در سال 1925 با لوبوف بلوزسکی ازدواج کرد که عمر این ازدواج تنها هشت سال بود و آنها در سال 1931 از هم جدا شدند. او با دیدن محدودیتهای زیاد و عدم اجازه چاپ کتابهایش، از آنها، بهصورت اقتباسی نمایشنامه نوشت و آنها را به روی صحنه برد. این محدودیتها زندگی وی را سخت کرده بود و او در تئاتر مشغول به فعالیت ماند و به هر نحوی که میتوانست، دیکتاتوری را به نمایش میکشید و انتقاد میکرد و همین امر باعث شد تا کار در تئاتر را نیز در مقاطعی از دست بدهد. ازدواج بعدی بولگاکف در سال 1932 با یلنا شیلوفسکی بود. گفته میشود یلنا الهامبخش شخصیت مارگریتا در داستان مرشد و مارگریتا است. بولگاکف در دهم مارچ 1940 بر اثر بیماری کبدی که از پدر به ارث برده بود درگذشت. مزار او در گورستان نووودویچی در مسکو است. بسیاری از لیست کتاب های میخائیل بولگاکف بهصورت گسترده و کامل، پس از مرگ او منتشر شدند.موضع گیری سیاسی بولگاکف
یکی از برادران بولگاکف در ارتش سرخ و دیگری در ارتش سفید میجنگیدند. خود او نیز در ارتش پزشک بود. با شکست ارتش از انقلابیون، برادرانش از شوروی گریختند؛ همچنین همانطور که پیشازاین نیز اشاره شد، پدر آنها نیز مدرس مذهبی بود. ازاینرو، این عقبه خانوادگی بولگاکف، باعث شده بود که پس از پیروزی بلشویکها، علیرغم اینکه او اعلام کرده و نشان داده بود که وابسته به هیچ گروه سیاسی نیست، اجازه فعالیت ادبی چندانی نداشته باشد. اما او همواره در آثارش دیکتاتوری را نقد میکرد. حتی در زمانی که اجازه انتشار کتابهایش وجود نداشت، در تئاتر بهصورت سمبولیک این انتقادات را نشان میداد.ممنوعیت آثار بولگاکف در روسیه
بسیاری از کتاب های میخائیل بولگاکف، توسط دولت شوروی و شخص استالین ممنوع شده بودند؛ هرچند که استالین خود آثار او را دوست داشت، اما چون در آنها نکوهش و انتقاد از دیکتاتوری به چشم میخورد، انتشار این آثار ممنوع بود.کتاب های میخائیل بولگاکف
- کتاب گریز
- کتاب مرفین
- کتاب سعادت
- کتاب آدم و حوا
- کتاب جزیره سرخ
- کتاب ایوان واسیلوویچ
- کتاب برف سیاه
- کتاب نفوس مرده
- کتاب مرشد و مارگاریتا
- کتاب یاداشت های یک پزشک جوان
- کتاب قلب سگی
- کتاب خانه زویا
- کتاب احضار روح
- کتاب تخم مرغ های شوم
- کتاب مولیر
- کتاب ژوردن کم عقل
- کتاب جنگ و صلح
- کتاب دن کیشوت
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران