loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب پایان هولناک بزرگان تاریخ

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب پایان هولناک بزرگان تاریخ نوشته ی جورجیا برگ و ترجمه ی الهام دژکام از سوی نشر ایران بان منتشر شده است.

نحوه ی زندگی بزرگان همیشه مورد توجه بوده و کتاب های زیادی در این زمینه موجود است اما در بسیاری از آن ها هیچ اشاره ای به نحوه ی مرگ اشخاص نشده، مجموعه ی پایان هولناک بزرگان در برگیرنده ی داستان واقعی از نحوه ی زندگی و مرگ معروف ترین افراد است. اگرچه اشخاصی که در این کتاب از آن ها یاد شده، سال ها قبل مرده اند ولی خواندن آخرین روزهای زندگی آن ها، حس عجیب و هیجان انگیزی در مخاطب ایجاد می کند، سمبل های جمع آوری شده مذکور از سرتاسر جهان در طی قرن ها، به طور مجزا ولی تاثیر گرفته از یکدیگر هستند، به عنوان مثال موتزارت به آهنگ های بتهوون گوش می کرد. ماری آنتوانت، نمایشنامه ی موتزارت را می دید. سر بریده ی ماری آنتوانت، راه رسیدن به فرانسه را برای ناپلئون هموار ساخت. ناپلئون به همراه مردانش، به نوشته های پادشاه تات دست یافت و انیشتین برای الهام گرفتن تئوری هایش، به موسیقی موتزارت گوش می داد. همه ی این مطالب جذاب به همراه هزاران مورد دیگر درباره ی اشخاصی چون: کریستف کلمب، گالیله، جورج واشنگتن، چارلز دیکنز و ... در کتاب فوق آمده است که مخاطب بعد از مطالعه، علاوه بر ایجاد اوقاتی خوش و  سرگرمی، نکات بسیار مهمی از زندگی این اشخاص می آموزد.

 


برشی از متن کتاب


یک روز پیکی نزد موتزارت آمد و از او خواست برای کسی که حاضر نشد هویتش را فاش کند، مرثیه ای بسراید. پول خوبی می داد به همین دلیل موتزارت قبول کرد. در حالی که روی مرثیه کار می کرد ضعیف و ضعیف تر شد. سرانجام این احساس عجیب به او دست داد که این مرثیه را برای خودش می نویسد. زمانی که پوست موتزارت پر از جوش های چرکی و قرمز رنگ شد با خود گفت:((مسموم شده ام و دارم از مسمومیت می میرم.)) دکترها تشخسص دادند که دلیل بیماریش تب شدید نظامی است که یعنی همه چیز در حال از هم پاشیدن بود. گفتند دلیل آن شور و شوق بیش از حد و افراط در خوردن هلو و خیار است. دکترها معجمنی از سقز گرم شده، موم، مگس های اسپانیایی له شده و خردل را به بدنش مالیدند که باعث شد پوستش تاول بزند و باد کند. ظاهرش واقعا ناخوشایند شده بود. دست های موتزارت باد کرد: انگشت هایی که زمانی موسیقی خلق می کردند، اکنون به ده سوسیس گندیده تبدیل شده بودند. موتزارت مجبور شد به رختخواب برود. مدتی بعد استفراغ هایش شروع شد، تبش  شدت گرفت و جوش های پوستی اش بدتر شد. کل بدنش باد کرده بود و نمی توانست سرپا بنشیند. در تختش دراز کشیده بود و انگشت های باد کرده اش قادر نبود حتی قلم را در دست بگیرد. با این حال موتزارت سرودن مرثیه را با زمزمه های زیر لب و ضربه زدن به گوشه ی تختش ادامه داد و یکی از دستیارانش متن آن را برایش یادداشت کرد. بوی گند بدنی که در حال تجزیه شدن بود، آپارتمان را پر کرده بود. وقتی موتزارت گفت: ((می توانم طعم مرگ را روی زبونم احساس کنم.)) کسی دوان دوان به دنبال کشیش رفت. ولی چون موتزارت آهنگ های زیادی برای کلیسا ننوشته بود، کشیش حاضر نشد به بالینش بیاید.      

نویسنده


جورجیا برگ، در دیترویت میشیگان متولد و در لس آنجلس بزرگ شد. او در محیطی پر از هنرمندان فرهیخته رشد کرد که انجام دادن کارهای هنری و خلاقانه برایشان امری عادی بود و همین باعث شد تا هنر و خلاقیت در وجود جورجیا رشد کند. او یک نقاش حرفه ای بود تا جایی که موزه ی هنر لس آنجلس و موزه ی هنرهای زیبای بوستون خواهان کارهای او بودند. او صحنه ی تئاتر را تجربه کرد و بازیگر خوب و برجسته ای شد. جورجیا در لس آنجلس زندگی می کند و با هاروری روزنفیلد وکیل ازدواج کرد. آن ها صاحب دو فرزند هستند.

فهرست


  • مقدمه
  • پادشاه تات
  • ژولیوس سزار
  • کلوپاترا
  • کریستف کلمب
  • هنری هشتم
  • الیزابت اول
  • پوکا هانتس
  • گالیلئو گالیله
  • موزارت
  • ماری آنتوانت
  • جورج واشنگتن
  • ناپلئون بناپارت
  • بتهوون
  • ادکار الن پو
  • چارلز دیکنز
  • جیمز ا. کارفیلد
  • چارلز داروین
  • ماری کوری
  • البرت انیشتین
  • یک نکته ی دیگر


(بد اقبالی بزرگان بدشانس) نویسنده: جوجیا برگ مترجم: الهام دژکام انتشارات: ایران بان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پایان هولناک بزرگان تاریخ" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل