محصولات مرتبط
کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد
داستان کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد اثر پائولو کوئیلو، در مورد دختر بیست و چهار سالهای به نام "ورونیکا" میباشد که در زندگیاش چیزی کم ندارد اما شاد نیست و احساس پوچی میکند. سرانجام روزی تصمیم میگیرد با خوردن تعداد زیادی قرص خوابآور خودکشی کند اما خودکشیاش موفق از آب در نمیآید و در بیمارستان بستری میشود.
این دختر، درست زمانی که به دنبال مرگ رفته، معنای واقعی زندگی را درک میکند و دلش میخواهد فرصت بیشتری داشته باشد تا بتواند این بار به معنای واقعی کلمه، زندگی کند. با وجود تلاش دکترها، میزان تأثیرگذای قرصهای مصرفیِ ورونیکا به قدری بوده است که حتی با وجود نجات از مرگ باز هم پزشکان امیدی به ادامهی زندگی او ندارند و اعلام میکنند که او یک هفته دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند.
ورونیکا در این یک هفته بین مرگ و زندگی در نوسان است و چیزهایی را کشف می کند که تا آن روز حتی در مخیله اش هم نمی گنجید. "پائولو کوئیلو" سه بار در بیمارستان روانی بستری شد و تمام بخش های این رمان را طبق تجربه ای که در آن روزها کسب کرد، نوشته است. او در این کتاب از کسانی می نویسد که تفکرات شان در قالب های زندگی معمولی نمی گنجد اما خودشان وقتی متوجه این نکته می شوند که دیگر دیر شده است.
کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد نوشته پائولو کوئیلو و ترجمه حسین نعیمی در نشر ثالث به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
دکتر ایگور، با وصف بر این که مجبور بود، به دلایل اقتصادی، درمان هایی را که از مدت ها یش توسط علوم پزشکی منسوخ و محکوم شده بود همانند شوک انسولینی - پی گیرد اما راضی و خوشنود از ان می نمود چه، همواره همان دلایل اقتصادی انگیزه ی آن بود تا بیمارستان ویلت در پی کشف راه های تازه ی درمانی، برای بیماران روانی باشد.
دکتر ایگور، برای تحقیقات خویش بر روی ویتریول، نه تنها وسیله و درمان در اختیار داشت که برای نگهداری گروه موسوم به برادری، در درمانگاه نیز از حمایت مالکان برخوردار بود چه سهامداران موسسه، با ادامه ی غیر ضروری دوره ی مداوا، با شکیبایی - نه از سر شوق و ترغیب برخورد می کردند و به آن تن در می دادند و توصیه می نمودند و به دلایل انسانی، باید به بیماران تازه درمان یافته، فرصت آن را داد تا زمان بازگشت به زندگانی عادی در جامعه را خود برگزینند. نتیجه این شد که گروهی، اقامت در ویلت را، همانند اقامت در هتلی راحت یا در میان جمعی با وجوه مشترک روانی در یک باشگاه را، خود انتخاب کنند و دچنین بود که دکتر ایگور توانست، دیوانگان را در جوار عاقلان در یک مکان جای دهد و وانمود کند که گروه اخیر تاثیری کارآمد بر گروه نخست دارد و برای پیش گیری از اثرگذاری عوارض منفی دیوانگان بر درمان یافتگان، تمامی اعضای انجمن برادری ناگزیر از ان بودند که دست کم یک بار در روز از بیمارستان خارج شوند.
طبیب می دانست که دلایل انسان دوستانه در توجیه استمرار اقامت بیماران درمان یافته، برای سهامداران دست آویزی بیش نیست چه انان به راستی، ترس آن داشتند که لوبلیانا پایتخت کوچک زیبای اسلوونی آن تعداد روان پریش ثروتمند برای تامین هزینه ی گزاف این موسسه مدرن را نداشته باشد. و فراتر این که، سازمان نظام پزشکی نیز روی بیمارستان های روانی طراز اول خود حساب می کرد که این نیز عاملی بود تا ویلت را در شرایط نامطلوبی تری قرار دهد.
هنگامی که سهامداران، سربازخانه قدیمی را به یک بیمارستان بدل می ساختند، به طیفی از زنان و مردان ترسو و حساسی چشم دوخته بودند که بر اثر جنگ بیمار شوند. ولی، برخلاف تمامی انگاره و امیدشان، جنگ به درازا نکشید.
پس از مدتی با نگرش به پژوهش های تازه در زمینه ی سلامت روان، پی بردند که تعداد قربانیان (بیماران روانی) جنگ های جهنمی در برابر تعداد بیماران متأثر از تنش، طر، تنهایی، رنج و بیماری های موروثی در رده ای فروتر جای دادر. چه، زمانی که جامعه ای با مشکلی هولناک همانند جنگ و تورم و طاعون رو به رو شود، دیده شد که تعداد خودکشی ها اندکی فزونی گرفت. در برابر، موارد افسردگی، بدگمانی شدید و روان پریشی به شدت کاهش یافت. همین که مشکل از بین رفت آمار دگرگونی ناشی از آن نیز به حد معمول خود بازگشت و این نشان گر آن بود که انسان پذیرای پذیرش تجمل جنون وارگی نیست مگر شرایط مناسب باشد. دکتر ایگور هم، چنین می اندیشید. او یک مقاله ی پژوهشی تازه از سرزمین کانادا - سرزمینی که به روایت یک روزنامه ی آمریکایی، بالاترین استاندارد زندگانی در جهان را داراست - در پیش روی خود داشت.
- نویسنده: پائولو کوئیلو
- مترجم: حسین نعیمی
- انتشارات: ثالث
نظرات کاربران درباره کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد
دیدگاه کاربران