معرفی کتاب هویت اثر میلان کوندرا
هدف “میلان کوندرا” از نگارش کتاب هویت، بازشناسی احساسات، روح و عواطف آدمی است که در پرده‌ای از ابهام باقی مانده است. وی در خلال داستان، به طرح سوالاتی در زمینه‌های مختلف فلسفی، احساسی و روانشناسی می‌پردازد که هر کدام از این سوالات می‌تواند خواننده را به اعماق خود فرو ببرد. داستان درباره‌ی زوجی است میانسال که در خلال داستان دچار سوء تفاهم می‌شوند.
“شانتال” که با مردی به نام “ژان مارک” زندگی می کند، احساس می کند که دیگر مورد توجه همسرش نیست و هیچ مردی دیگر نظاره گر چهره ی او نیست. او این موضوع را به همسرش می فهماند. همسر “شانتال” یعنی “ژان مارک” در پی آن است که این نقص را جبران کند. به همین جهت نامه های برای همسرش پست می کند.
نامه هایی که نام و نشان ندارند و درباره چیز هایی هستند که “ژان مارک” برای همسرش نوشته. نامه هایی که در وصف زیبایی یک زن میانسال برای او ارسال می شوند، اما به جای آن که او را خوشحال کند او را بیشتر به فکر فرو می برد و منجر به ایجاد احساسات بدی در “شانتال” می شود. یکی از روزها که “شانتال” نامه ای با این مضمون دریافت می کند و آن را مطالعه می کند در می یابد که…
بخشی از کتاب هویت؛ ترجمه‌ی پرویز همایون پور
“بامدادان، همواره اوست که نخست از آپارتمان بیرون و صندوق نامه ها را باز می کند. نامه های ژان مارک را می گذارد و نامه های خودش را بر می دارد. آن روز صبح، دو نامه یافت: یکی به اسم ژان مارک (به نام نگاهی سریعی انداخت: مهر بروکسل بر آن بود)، دیگری به اسم خود او، اما بدون نشانی و بدون تمبر.
کسی می بایست آن را شخصاً آورده باشد. چون کمی عجله داشت، نامه را بی آن که باز کند در کیفش گذاشت و با شتاب به سوی اتوبوس به راه افتاد. وقتی که نشست نامه را باز کرد؛ در نامه فقط یک جمله نوشته شده بود: «من همچون جاسوس شما را دنبال می کنم، شما خیلی زیبا هستید، خیلی زیبا.»
احساس نخستین نامطبوع بود. یک نفر، بی آن که اجازه بگیرد، می خواست در زندگی اش مداخله کند، توجه او را به سوی خود برانگیزد (ظرفیت او برای توجه محدود است و نیروی کافی هم برای گستردن این ظرفیت ندارد) و، کوتاه سخن، مزاحم او شود. سپس به خود گفت که، در نهایت، موضوع چیز مهمی نبوده است. کدام زن است که روزی نظیر این پیام را دریافت نکرده باشد؟ نامه را دوباره خواند و متوجه شد که خانم پهلوی دستش نیز می تواند نامه را بخواند. آن را دوباره در کیفش گذاشت و نگاهی به اطرافش انداخت.
اشخاصی را دید که نشسته اند و بدون توجه از پنجره به خیابان می نگرند؛ دو دختر جوان با خنده هایشان مشغول خودنمایی اند؛ مردی سیاهپوست، بلند بالا و خوش سیما، نزدیک در خروجی در حال ورانداز کردن اوست؛ زنی سر در کتابی فرو برده است و یقیناً راه درازی در پیش دارد. او معمولاً در اتوبوس به کسی توجه نمی کند. اما، به سبب این نامه، پنداشت او را می نگرند و او نیز، به نوبۀ خود، به نگاه کردن پرداخت.”
قیمت و خرید کتاب هویت میلان کوندرا
کتاب هویت اثر میلان کوندرا با ترجمه‌ی پرویز همایون پور از نشر قطره، به همراه سایر کتاب های رمان و داستان کوتاه خارجی را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.