کتاب نیمه تاریک ماه | هوشنگ گلشیری
۱۶۵,۰۰۰ تومان
- داستانهای کوتاه
- نویسنده: هوشنگ گلشیری
- انتشارات: نیلوفر
توضیحات
معرفی کتاب نیمه تاریک ماه اثر هوشنگ گلشیری
هر یک از داستانهای این کتاب هوشنگ گلشیری، شخصیتها و حکایتهایی مجزا و متفاوت با یکدیگر دارند که روایتی زیبا را برای مخاطب شرح میدهند. در داستان “ملخ”، نویسنده، قصهی هم سفر شدن شش مرد در بیابان را توضیح میدهد.
یکی از شخصیت های اصلی که راوی داستان است، حکایت سفر مذکور را با شرح جزئیات روایت می کند. وی به همراه دو تن از دوستان و همراهان همیشگی اش، “محمد” و “صادق” که از اهالی شهر اصفهان می باشند، در بیابانی خشک و گرم، در حال رفتن به سوی خانه ی فردی به نام “انوشیروان”، پسر “فرج” هستند و بین راه، در یک کافه اتراق می کنند.
پیرمرد کافه چی، رئیس و صاحب این کافه، از سه مرد هم آبادی و ترک خویش می خواهد تا آن ها را نیز جهت رسیدن به مقصد مورد نظر، همراهی نمایند؛ این سه تن، “کاظم”، “علی جون” و برادرش، “سهراب”، مردانی ترک زبان اند که در این بیابان ها روزگار می گذرانند و حالا نیز، قصد بازگشت به خانه ی خود را داشته و باید از کنار خانه ی انوشیران عبور کنند؛ با پذیرش این درخواست و همسفر شدن آن ها با یک دیگر، ماجرای جذاب داستان آغاز می گردد.
کتاب “نیمه تاریک ماه” مجموعه ی 36 داستان کوتاه و خواندنی می باشد که هر کدام از داستان ها به ترتیب تاریخ از سال 1329 تا 1377 به نگارش درآمده است. این مجموعه تحت عناوین «چنار»، «دهلیز»، «ملخ»، «پرنده فقط یک پرنده بود»، «شب شک»، «مثل همیشه»، «دخمه ای برای سمور آبی»، «عیادت»، «پشت ساقه های نازک تجیر»، «یک داستان خوب اجتماعی»، «مردی با کروات سرخ»، «عکسی برای قاب عکس خالی من»، «معصوم اول»، «معصوم سوم»، «هر دو روی سکه»، «گرگ»، «عروسک چینی من»، «نمازخانه ی کوچک من»، «بختک»، «به خدا من فاحشه نیستم»، «سبز مثل طوطی، سیاه مثل کلاغ»، «فتح نامه ی مغان»، «میر نوروزی ما»، «نیروانای من»، «نقشبندان»، «شرحی بر قصیده ی جمیله»، «خانه ی روشنان»، «دست تاریک، دست روشن»، «نقاش باغانی»، «انفجار بزرگ»، «حریف شب های تار»، «گنج نامه»، «زیر درخت لیل»، «بانویی و آنه و من»، «آتش زرتشت»، «زندانی باغان» ارائه گردیده است.
بخشی از کتاب نیمه تاریک ماه؛ انتشارات نیلوفر
ملخ
ساعت هفت صبح بود که راه افتادیم. بارها را که فقط سه ستا ساک بود گذاشتیم توی خورجین یکی از خرها و دنبال جاده را گرفتیم.
آن ها سه نفر بودند، یکی خرها را می برد به ایشوم، دو تای دیگر با هم برادر بودند و مثل ما بارهاشان را گذاشته بودند روی یک خر. برادر بزرگ تر چشم سبز و خنده رو بود و ان یکی جوان و بلند قد با چهره ای که مثل صخره سخت و گوشه دار بود. تازه زیر چشم های نیمه بسته و زیر پوست نیمه سوخته اش یک چیز وول می خورد که آدم مومورش می شد و می رفت توی نخ این که ساعتش را بگذارد توی جیبش و پول هایش را یک جایی گم و گور کند.
هر سه تاشان کلاه های دو گوشی سرشان بود و یکی یک چوب داشتند که می گذاشتند پشت گردن هاشان، و مثل وقتی که می خواهند چوب بازی کنند مچ دست هاشان را روی چوب دستی انداخته بودند.
راه افتادیم، آن ها پشت سر چهار تا خر بودند و ما به دنبال شان لابه لای یک پرده ی خاک، این طرف آب باریکه ی یک چشمه بود و یک بیشه ی کبوده و دست راست تپه های پوشیده از بوته های یوشن و گون. وقتی پیچیدیم پرده های خاک غلیظ تر شد و محمد راه افتاد از میان خرها و رفت جلو از همان جا بود که برادر بزرگ تر شروع کرد:
«کی گفت اصفهانو ول کنین، بیاین بیابون، خاک بخورین؟»
من گفتم: «می خواستیم ببینیم شما توی این بیابونا چیطو زندگی می کنین.»
خندید، بلند خندید، چوبش را از پشت گردنش برداشت و خرها را هونج کرد: «زندگی ترک دسته خره که بیاین ببینین. ترک که آدم نیست: همه ش راه برو، همه ش جون بکن»
راست می گفت از قدم هاشان می شد فهمید که راه ها چقدر طولانی است و سیاهی کوه ها چقدر دور از هم ایستاده اند.
چپقش را روشن کرد و شروع کرد به ترکی حرف زدن با کاظم که خرها را می راند.
برادر کوچک تر حرف نمی زد؛ اما گاه گداری موج خنده روی صورتش رها می شد و همان جا میان تخته سنگ های قالب صورتش رسوب می کرد. کلاه دو گوشیش نو نوار بود، اما سرشانه های کتش پاره شده بود و اپل کت زده بود بیرون. بدنش نرمش عجیبی داشت، مثل بازیکرانی راه می رفت که توی چوب بازی می خواهند حریف را غافل گیر کنند و چوب را روی مچ پایش بچسباند. روی انگشت های پایش بلند می شد و چوب را پشت گردن ستبر و سیاه شده اش تکان می داد.
محمد جلوتر می رفت، همیشه همین طور بود، اول جلو می رفت و پشت سرش را هم نگاه نمی کرد. وسط های راه که از نفس می افتاد کم کم می کشید عقب، آن وقت نوبت ما بود که بایستیم برسد یا فقط لندلندش را بشنویم: «دیوونه ها! مگه سر می برین! یکهم آهسته برین، آخه چند تا که با هم یه جا می رن، باهاس تا آخر کار با هم باشن…
خرید کتاب نیمه تاریک ماه هوشنگ گلشیری
کتاب نیمه تاریک ماه اثر هوشنگ گلشیری از انتشارات نیلوفر، به همراه سایر کتاب های رمان ایرانی را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
ویژگیها
توضیحات تکمیلی
وزن | 730 گرم |
---|---|
ابعاد | 220 × 150 میلیمتر |
نویسنده | هوشنگ گلشیری |
انتشارات | نیلوفر |
تعداد صفحه | 565 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | جلد سخت |
نوبت چاپ | 2 |
نظرات
هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است