کتاب مردگان تابستان نوشته ی کامیلا وی و ترجمه ی فریده اشرفی توسط نشر ایران بان به چاپ رسیده است.
سال ۱۹۸۶ یک خانواده ی هفت نفره ی پاکستانی که دختر کوچکشان آنیتا نام داشت به لندن مهاجرت کردند؛ داستان این کتاب از زبان همین دختر یعنی آنیتا روایت می شود. او یک برادر و دو خواهر دوقلو بزرگ تر از خود دارد که به کالج می روند آنیتا دختری آرام و درون گرا ست که دلش می خواهد بیشتر اوقات را به تنهایی سپری کند. او در سن ۱۳ سالگی و بعد از مهاجرتشان شاهد جنایت شخصی بود که آنیتا را هم درگیر ماجراهای خود می کرد. او تا هفت سال بعد هیچ کلمه ای درباره ی اتفاقاتی که دیده بود به زبان نیاورد. اما بعد اطلاعاتی در مورد این قضیه در اختیار روانشناسی به اسم ” دکتر سی. بارتن ” قرار داد که او هم این اطلاعات را در معرض عموم قرار داد. حوادثی شگفت آور که با شنیدنش تپش قلب هر انسان بالا می رود. اولین روزی که آنتیا و خانواده اش به لندن آمدند اولین روز دیدار او با ” کایل ” بود. کایل پسری کوچک اندام با چشمانی درشت و به رنگ خاکستری است که لباس های عجیب می پوشد و همیشه حتی در اواسط تابستان هم کاپشن به تن دارد. او در ساختمان شماره ۳۳ و رو به روی خانه ی آنیتا زندگی می کند. ساختمانی با رنگ های پریده و پنجره هایی که همیشه بسته اند. در همان نگاه اول آنیتا چیزی درون کایل می بیند و به سمتش کشیده می شود و حسی درونی او را وادار می کند تا کایل را بیشتر بشناسد. از آن ماجرا گذشت و هر روز آنیتا از پنجره ی اتاق ساختمان خانه ی کایل و رفت و آمد های شبانه ی کایل را زیر نظر می گیرد و با شنیده هایی از همسایه ها که می گفتند: کایل یک خواهر کوچک پنج ساله داشته و روزی به طور خیلی ناگهانی ناپدید می شود، آنیتا بیشتر خواهان دوستی با کایل می شود تا سر از ماجرا در بیاورد. از این ماجرا می گذرد تا وقتی که اولین روز مدرسه ی آنیتا شروع می شود و …
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.