محصولات مرتبط
دربارهی کتاب هتل پنج بلوط 1: مثل یک خانه
کتاب "مثل یک خانه" جلد اول از مجموعه داستانهای "هتل پنج بلوط" است. این اثر، روایتگر داستانهایی جذب و خواندنی در رابطه با موشی کوچک میباشد که برای مطالعهی کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
داستان این جلد، در فصل پاییز آغاز میگردد. در طی بارش شدید باران و رعدوبرقهای مکرر، سیلاب بزرگی جاری گشته و منزل مونا موشه نابود میشود. در نتیجه، موش قصه، همراه با چمدان قدیمی خود، برای همیشه، خانهی ویرانشدهاش را ترک میکند. تحت چنین شرایط جویای، او باید، به یک مکانی امن و مناسب، برای اقامتی کوتاهمدت پناه ببرد تا به این واسطه، از چنگال حیوانات درنده و وحشی و نیز خطر سیلاب در امان بماند. اما هر چه جستوجو میکند، پناهگاه مناسبی را نمییابد. تا اینکه، گرفتار سیلاب گشته و همراه با آن، به اعماق جنگل رانده میشود؛ مکانی که مونا موشه، تاکنون، هیچگاه جرات رفتن به آن را پیدا نکرده است.
پس از ساعاتی، جریان آب کند شده، و دختر قصه، با تلاش فراوان، خود را از چنگال سیل رهایی میبخشد. دقیقا در همین هنگام، متوجه درختی باشکوه و تنومند میگردد که شاخههای بزرگ و انبوهی دارد و بر روی تنهی آن یک قلب همراه با حرف "ه. . د" حک شده است. او در کمال تعجب، قلب را لمس مینماید؛ پس از این واکنش، دربی مخفی، به روی مونا موشه باز میشود؛ دربی که به هتلی مجلل با تعداد زیادی خدمه، تعلق دارد. این رویداد، مونا موشه را با ماجراهایی پرکشش و غیرقابل پیشبینی مواجه میسازد.
شخصیت اصلی قصه "مونا موشه" نام دارد. او موشی کوچک و باهوش است که به تنهایی در جنگل انبوه "فرنوود" زندگی میکند. پدر و مادر مونا موشه، سالها پیش، در اثر طوفان، گم شدهاند. از آن زمان تا کنون، این دختر کوچک، در خانههای مختلفی مستقر گشته است؛ خانههایی ناامن و نامناسب برای زندگی که مدام توسط حیوانات دیگر و یا حوادث مختلف از بین میروند.
برشی از متن کتاب هتل پنج بلوط 1
11
پذیرش دردسرساز
قضیهی آمدن آقا خرسه دلشورهای به دل مهمانها انداخته بود. آقای دلگشا دستور داد هیچکدام از کارکنان حرفی از آن اتفاق نزنند. برای همین، مونا حرفهای برامبل را تا چند هفته توی دلش نگه داشت و به هیچکس نگفت. توی این مدت حسابی کار میکرد تا برای جشنوارهی اولین بارش برف آماده شوند.
همه حسابی کار میکردند. خانم پریکلز داشت تدارک برنامهی غذایی را میدید که شامل یک عالم سوپ و خوراکهای لذیذ و کیکهای زنجبیلی میشد سیل داشت آوازهای جدید و شاد تمرین میکرد و آقای هیگینز هیزمها را کنار شومینه روی هم چیده بود تا برای روشن کردن اولین آتش زمستانی آماده باشند مونا چندین و چند ساعت به تیلی کمک کرده بود تا داخل فانوسهای پوست گردویی را تمیز کند و شمعهای جدید توی هر کدام بگذارد هر سال روز جشنواره، همهی مهمانها و کارکنان روی بالکنها میرفتند و فانوسها را برای تزیین از شاخههای درخت آویزان میکردند بعد آنها را، فقط همان یک شب، برای استقبال از اولین بارش برف روشن میکردند
این کار حتی به نظر تیلی هم قشنگ بود
مونا با خودش فکر میکرد: یعنی میتوانم این جشن رو ببینم؟ آقای دلگشا در مورد رفتن او چیزی نگفته بود، حتی وقتی اولین دستمزدش را با سکههای فرنوودی به او داد خانم هیگینز هم چیزی در این مورد نگفته بود، ولی تیلی مدام به او یادآوری میکرد.
وقتی مونا از تیلی پرسید که میتواند عکس زیبای سیاهسفیدی را که قرار است خانم سادزبری به او بدهد، به دیوار اتاقشان بزند یا نه، تیلی گفت: «تو نباید از مهمونها هدیه قبول کنی! این قانونه بعدش هم، تزیین کردن اتاق فایدهای نداره تو که قرار نیست زیاد اینجا بمونی.»
مونا میدانست تیلی درست میگوید. او فقط قرار بود پاییز را آنجا بماند و بالاخره فصل پاییز با جشنوارهی اولین بارش برف تمام میشد.
هوا سردتر شد و مهمانهای بیشتری از راه رسیدند. تزیینات بیشتری انجام شد و بالاخره روز قبل از جشنواره فرار رسید. صبح پرکاری بود. همانطور که مونا داشت از سالن ورودی رد میشد تا برود ناهار بخورد، ژیل از او خواست حواسش به میز پذیرش باشد.
ژیل زبانش را دور دهانش چرخاند و با صدای بلند گفت: «همین الان جیجاق نامهرسون یه پیغام برام آورد. خانوادهی نیوتن از اومدن منصرف شدن. اینطوری نمیشه. باید به آقای دلگشا بگم. این خانواده از مهمونهای قدیمی ما هستن و همیشه ...
کتاب مثل یک خانه اولین جلد از مجموعهی هتل پنج بلوط اثر کلی جرج با ترجمهی زینب خامه یار و تصویرگری استفانی گرگن توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
مونا موشه
جشنوارهی بلوط
مونا با تیلی به مشکل برمیخورد
قول همکاری
تیلی هتل را به مونا نشان میدهد
اقامت راسوها
یک بوی گند حسابی
آواز خانم سیبل
هشدار دارکوب
برامبل خرسه
پذیرش دردسرساز
گرگهای بدجنس
تیلی راستش را میگوید
حقهی کارکنان هتل
موش کوچولوی شجاع
مثل یک خانه
- نویسنده: کلی جرج
- مترجم: زینب خامه یار
- تصویرگر: استفانی گرگن
- انتشارات: پرتقال
مشخصات
- مترجم زینب خامه یار
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 1
- سال انتشار 1397
- تعداد صفحه 125
- انتشارات پرتقال
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران