سبد خرید شما خالی است.
کتاب شمس لنگرودی (شعر زمان ما 15)
55,000 تومان
- شاعر: شمس لنگرودی
- انتشارات: نگاه
کتاب مجموعه آثار شمس لنگرودی به کوشش فیض شریفی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
این کتاب از مجموعۀ ۱۵ جلدیِ «شعر زمان ما»، مجموعهای شامل آثار بزرگترین شاعران معاصر میباشد. کتاب حاضر مجموعه آثار شمس لنگرودی و دفترهای شعر او، که از سال ۱۳۵۵ تا به امروز منتشر شدهاند، را شامل میشود. لنگرودی در اشعارش از زبانی ساده و درونمایههایی عاشقانه بهره میبرد و در ایماژها و آرایههای ادبی خود از عناصری چون واقعگرایی تخیل و توصیفها استفاده کردهاست. اشعار او گرایشات اجتماعی دارند و به سمت درونمایههایی از رومانتیسم میل کرده و به فضایی سوررئال قدم میگذارد و به هم آمیختن خیال و واقعیت در آنها دیده میشود. او پس از دفتر «نتهایی برای بلبل چوبی» اقدام به نوعی ساختار شکنی اسطورهای میکند و فضای جدیدی در اشعارش خلق میکند. اشعار این شاعر را میتوان متأثر از شاعران بزرگی همچون فریدون مشیری، نادر نادرپور و احمد شاملو دانست. او در سرودههای اولیه خود کمتر از استعارهها و بیان طنزآلود استفاده میکند اما دفتر به دفتر طنزهایش عمیقتر و با اقتدارتر میشوند. شمس لنگرودی در سال ۱۳۲۹ به دنیا آمد. اولین بار شعری چهارپاره را که به تقلید از نادر نادرپور نوشته بود، در هفتهنامۀ امید ایران به چاپ رساند. اولین دفتر شعرش به نام «رفتار تشنگی» را در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. در شهریور ۱۳۶۱ به اتهام فعالیت سیاسی دستگیر و در اوین زندانی میشود. در سال ۱۳۶۳ دومین مجموعه شعر خود را به نام «در مهتابی دنیا» به چاپ رساند و با منتشر کردن چندین دفتر شعر دیگر در اواسط دهۀ شصت، به شهرت میرسد. او در دۀ هشتاد نیز شاعری پرکار بود و هشت مجموعه منتشر کرد. او در مجموع آثار زیادی منتشر کرده است که از آنها میتوان «در مهتابی دنیا»، «قصیده لبخند چاک چاک»، «اشعاری برای تو که هرگز نخواهی شنید»، «نتهایی برای بلبل چوبی»، «پنجاه و سه ترانه عاشقانه»، «لبخوانیهای قزل آلای من»، «رسم کردن دستهای تو»، «شب نقاب عمومی» و « میمیرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم» را نام برد.
اطلاعات بیشتر
وزن | 440 g |
---|---|
ابعاد | 210 × 140 mm |
موضوع | شعر فارسی معاصر |
تعداد صفحه | 358 |
قطع | وزیری |
نوع جلد | جلد نرم |
نوبت چاپ | 1 |
فهرست
سخن ناشر
پیشگفتار
سالشمار شمس لنگرودی
رفتار تشنگی
در مهتابی دنیا
خاکستر و بانو
جشن ناپیدا
قصیده لخند چاک چاک
چتر سوراخ
اشعاری برای تو که هرگز نخواهی شنید
نتهایی برای بلبل چوبی
پنجاه و سه ترانه عاشقانه
باغبان جهنم
ملاح خیابانها
لبخوانیهای قزل آلای من
رسم کردن دستهای تو
شب نقاب عمومی
میمیرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم
برشی از متن کتاب
تو دیگر نیستی
انار شکستهیی که خاطرههای خونینش تنها بر دستو دهان میماند.
تو دیگر نیستی
مگر به صورت شعری در دهان
و لمس سرانگشتهای تمام شدهات
در دستهایمان
شگفت، لعلگونه، درخشان، پرداخت شده، آبگون، …
انار دهان گشوده
از این بیش
نمیماند
بر درخت.
v
دلم به بوی تو آغشته است.
سپیدهدمان
کلمات سرگردان بر میخیزند و
خوابآلود دهان مرا میجویند
تا از تو سخن بگویم.
کجای جهان رفتهای
نشان قدمهایت
چون دان پرندگان
همه سویی ریخته است
باز نمیگردی، میدانم
و شعر
چون گنجشک بخار آلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی
بدل خواهد شد.
v
تو نیستی که ببینی
چگونه در هوای تو پر میزنم.
کلمات نابینا
بر کاغذهای سفید
دست میسایند و
گرد نام تو جمع میشوند،
ثانیههای متمرّد
به زخم عقربهها فرو میریزند
و نام تو را
تکرار میکنند.
تو نیستی که ببینی
چگونه پیلهی سنگی میشکافد
و پروانهی مجروح
با بال شکسته
ابریشم شعر
جارو میکند.
v
خورشید شامگاه خزانی زیبا نیست
اکنون
که لختهلخته
پیرهنت را
به یاد میآورد.
v
سخن از آزادی ناتمام است
وقتی نسیمی حتی
مدد نمیکند مردگان مغرور
موریانهها و علفها را
از مژههایشان بتکاند.
سخن از آزادی ناتمام است
وقتی که در صف نان میایستی
و فرصت رأیگیری
از دست میرود.
نظرات
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.