loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دختر مغول - کالین فالکنر

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب دختر مغول نوشته کالین فالکنر و ترجمه جواد سیداشرف توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

کتاب "دختر مغول" رمانی تاریخی ست با مضمونی عاشقانه که حکایتی جذاب را روایت می کند. شخصیت اصلی داستان، "خوتلون"، دختری جوان، زیبا و با شهامت است که فرزند یکی از خان های مغول بوده و همراه با خانواده اش در سرزمین "آلمالیک" روزگار می گذراند. "گرل"، پسری دائم الخمر و نیز "تکودای"، فردی نادان، براداران خوتلون هستند که نه تنها از لحاظ هوش و ذکاوت بلکه از نظر توانایی ها و نیروی بدنی نیز به گرد پای خواهرشان نمی رسند. دختر قصه، هیچ علاقه ای به دنیای زنانه نداشته و همواره به دلایل مختلف خواستگاران خود را رد کرده و از ازدواج فرار می کند. او در سوار کاری و هم چنین تیراندازی بسیار ماهر و زبردست می باشد و جهت بهانه تراشی برای ممانعت از ازدواج، با پدر عهد می بندد که اگر خواستگارش بتواند در مسابقه ی اسب دوانی پیروز گردد، درخواستش را پذیرفته و به همسری اش در می آید. اما هیچ کس یارای پیروزی در برابر او را نداشته و خودش نیز کاملا بر این امر واقف بوده و از همین روی، شرط مذکور را تعیین نموده است. غافل از این که دست سرنوشت تقدیری غیر قابل پیش بینی و پر فراز و نشیب را برایش رقم زده، او را در دام عشقی ممنوعه اسیر کرده و داستانی خواندنی را خلق می کند.

 

برشی از متن کتاب


در سال گوسفند (قوی ئیل) نزدیک المالیک، در شرق سمرقند بارها خواب دیده بود که پرواز می کند. و گاهی، در روزهایی این چنین، پیش خود مجسم می کرد که از دیدگاه عقاب آسمان به زمین می نگرد؛ در لحظاتی این چنینی گویی وزش باد را در زیر بال های خود احساس می کرد ... و برای یک لحظه زنجیر سیمینی را که با آن به زمین بسته شده بود، از یاد می برد... خوتلون اسبش را مهار کرد و چهره را به باتد شمال سپرد که بر گونه هایش تازیانه می زد. قله های پوشیده از برف بام دنیا در نور افتاب پسین به رنگ ابی مات خودنمایی می کرد. در دره ی زیر پایش ابه های قبیله در آن دشت یخ زده ی قهوه ای رنگ گویی به آغوش یک دیگر پناه برده و سر در گوش هم نهاده بودند. در زمستان های سرد و دراز مرکز جهان هیچ جنبنده ای تکان نمی خورد. گویی همه چیز منجمد و به یخ بدل شده بود. تنها بر فراز کوه ایستاد و با سکوت بزرگ و سنگین استپ های فراخ خلوت کرده بود. او را برای زیستن در این جا آفریده بودند؛ برای نشستن بر زین اسب و تن دادن به تازیانه ی باد زاده شده بود. اما با نلخی بسیارذ به یاد آورد که خواست پدرش چیز دیگری بود. اگر به میل پدر او را به جوان جاه طلب و جویای نامی می دادند تا برایش فرزندانی بیاورد. و از آن پس باید به خانه داری در ابه ی همسرش اکتفا می کرد و بزها را می دوشید. از آن پس هرگز نمی توانست پیشاپیش جنگ جویان پدرش اسب بتازد. گویا به اشتباه در این کالبد متولد شده بود، زیرا که در سینه اش قلب اسبی سرکش می تپید. آرزو می کرد هرگز به زنی کامل تبدیل نشود؛ آرزو داشت باقی زندگی اش را به عنوان دختر در استپ های بی کران وطن در پشت اسب بگذراند. اگر پسر به دنیا آمده بود، جانشین پدر و حاکم اینده ی قبیله می شد. اما اکنون چاره ای نداشت جز آن که بنشیند و تولد و رشد پسرانش را نظاره کند و به روزی دل خوش کند که یکی از پسرانش بر علفزارهای آلمالیک حکم براند. اما برای تحقق این تسکین لااقل و دیدن چنین روز میمونی باید دیر یا زود به مردی تمکین می کرد. تصور تسلیم در برابر دیگری به شدت عذابش می داد. نه این که خوتلون احساس نیاز به همسر و فرزند را نمی شناخت؛ نه، اصلا چنین نبود. او هم گاهی احساس می کرد به مصاحبت همسر و داشتن فرزند نیازمند است. شاید حتی گاهی به لذت زناشویی و زفاف هم می اندیشید. شاید حتی، بر خلاف ظاهر بی اعتنایش، به پچ پچ ها و هرزه درایی های بی شرمانه ی خواهرانش با علاقه و کنجکاوی گوش می داد. اما نگران بود؛ می دانست این راه – که روزی ناگزیر به طی آن بود – او را برای همیشه اسیر ابه ی همسرش خواهد کرد. پدر خواستگار جدیدی برایش یافته بود. این خواستگار پسر خانی بود که در شمال دریاچه ی بالخاش حکومت می کرد. پدر خوتلون نه تنها حق داشت این جوان را به عنوان داماد آینده اش نامزد کند، بلکه ...

نویسنده: کالین فالکنر مترجم: جواد سیداشرف انتشارات: ققنوس

 


کالین فالکنر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دختر مغول - کالین فالکنر" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل