loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دختر ستاره ای همیشه عاشق - ایران بان

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب دختر ستاره ای همیشه عاشق اثر جری اسپینلی با ترجمه ی فریده اشرفی از سوی نشر ایران بان به چاپ رسیده است.

استارگرل دختری بسیار دوست داشتنی است که همه چیزش با دختران هم سال خودش متفاوت است. او برای رفتن به مدرسه، پیراهن های بلند گلدار با رنگ های شاد می پوشد. استارگرل عاشق آدم ها و دنیای اطرافش است. او با نگاهی خاصی به همه چیز می نگرد. وقتی موهایش را کوتاه می کند آن ها را درون سبدی کنار پنجره می گذارد تا پرنده ها برای درست کردن لانه استفاده کنند، از پسر کوچولوی همسایه هر روز عکس می گیرد تا در تولد پنج سالگی اش آلبومی از گذشت روزهای زندگی اش به او هدیه دهد و یک موش را به عنوان حیوان خانگی اش نگه می دارد. او در دبیرستان هم  به شدت وابسته و علاقمند پسری به نام لئو می باشد. مسئولین مدرسه از استارگرل می خواهند که مثل بقیه هم کلاسی هایش لباس بپوشد و مانند آن ها رفتار کند، اما او که این تفاوتش با دیگران را بسیار دوست دارد و حاضر به تغییر آن ها نیست، مجبور به ترک مدرسه می شود. اکنون یک سال از زمان  دوری اش از لئو و بقیه دوستانش در دبیرستان می گذرد. او تصمیم می گیرد تا برای جبران این دلتنگی، خاطرات روزانه و احساساتش را نسبت به لئو با ذکر تاریخ هر روز در قالب نامه ای بلند و عاشقانه بنویسد ...

 


برشی از متن کتاب


این بار وقتی استارگرل سر راهش به طرف میز من آمد، از جایم تکان نخوردم. پشتم به او بود. متوجه بودم که چشم های کوین او را دنبال می کند و همین طور که استارگرل نزدیک تر می شد، چشم های او گشادتر می شد. و بعد چشم های کوین متوقف شدند، و دهانش برای تبدیل شدن به نیشخندی شیطنت آمیز کش آمد، و انگار همه چیز متوقف شده بود، به جز جیرینگ جیرینگ قابلمه و ماهیتابه ها در آشپزخانه . فکر کردم، چی؟ اما بعد فهمیدم چی. و فهمیدم باید چه کار کنم. فهمیدم باید برگردم و با او صحبت کنم و فهمیدم که او می خواهد همان جا بایستد تا من این کار را بکنم. این ترس از او احمقانه بود، بچگانه بود. به هر حال، من از چی می ترسیدم؟ “ ” من عاشق آغازها هستم! اگر مسئول تقویم ها بودم، هر روز اول ژانویه می شد و برای ستایش این روز، جشن سال نو، چه راهی بهتر از شروع یک نامه، آن هم برای کسی که زمانی-  تا آینده- با من دوست بود. بیا به هم قول بدهیم اصلا برف های تازه باریده ی یکدیگر را به هم نزنیم. برف آبه نشویم. مثل این زمین بمانیم و با هم آب بشویم.” 28 فوریه دیروز برف بارید. امروز دنیا سفید بود. پوتین هایم را پوشیدم و به طرف تپه ی افسون شده راه افتادم. آن جا به پاکی و یک دستی صفحه ی کاغذی نو و دست نخورده بود. یک قدم روی زمین گذاشتم و ایستادم. من داشتم چه کار می کردم؟ سپیدی نابی که زیر نور خورشید چشم ام را خیده می کرد، از جمله زیباترین چیزهایی بود که تا آن موقع دیده بودم. من که بودم که آن را خراب کنم؟ برف می بارد. رمین می گوید: این جا ـ هدیه ای برای توست. اما ما باید چه کنیم؟ آن را بیل می زنیم. از ان برداشت می کنیم. آن را می تراشیم. شخم می زنیم. از سر راه خود برمی داریم. آن را در دور و بر خود تلنبار می کنیم. چیزی زشت تر و غم انگیز تر از کپه ی برف ده ساله است؟ این دیگر حتی برف نیست. شل ابه و برفابه است. لئو، این شروع بودن ما نبود؟ به جای این که این اتفاق بیفتد، ترجیح می دهم دیگر هرگز تو را نبینم. زمانی خیلی شاداب و پرطراوت بودیم. برفستانب باشکوه و خیره کننده. بیا به هم قول بدهیم اگر دوباره همدیگر را دیدیم اصلا برف های تازه باریده ی همدیگر را به هم نزنیم و تلنبار نکنیم. برفابه نشویم مثل زمین، بمانیم و فقط در موقع خوب و مناسب خورشید، با هم آب شویم. با دقت عقب عقب رفتم، پایم را از پشت روی تنها رد پای آن جا گذاشتم و بیرون رفتم. 3 مارس امروز اولین گل امسال را دیدم. گل زعفران، از زیر یک بوته یواشکی سرک می کشید، انگار می گفت: سلام! من این جام! یک قلمبه شادی و امید ارغوانی و کوچولو. گریه کردم. پارسال این موقع، گل زعفرانی بودم که یک دفعه ظاهر شدم و با عشق و خوشبختی برای تو، برای هر دو نفرمان شکفتم.      

(برنده جوایز متعدد ادبی) نویسنده: جری اسپینلی مترجم: فریده اشرفی انتشارات: ایران بان

جری اسپینلی

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دختر ستاره ای همیشه عاشق - ایران بان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل