کتاب آسانسور قلابی جلد ششم از مجموعه ماجراهای بچه های بدشانس نوشتهی لمونی اسنیکت و ترجمهی نسترن پاشایی با تصویرگری برت هلکوئیست از سوی نشر ماهی به چاپ رسیده است.
پس از رخ دادن برخی اتفاقات ناگوار در مدرسهی شبانه روزی ای که بچه های بودلر در آن تحصیل می کردند، مدیر مدرسه یتیم های بودلر را مقصر دانسته و عذرشان را می خواهد؛ آقای پو مجبور می شود بار دیگر سرپرستی بچه ها را به عهدهی قیم جدیدی بگذارد؛ قیم جدید آنها آقای جروم اسکوالر، یکی از دوستان خانوادگی آنهاست و فردی بسیار ثروتمند به شمار می رود. او و همسرش اِزمی در یک پنت هاوس بزرگ که تقریبا شصت اتاق دارد، زندگی می کنند. اِزمی در تمام مسائل به مدِ روز اهمیت زیادی می دهد و در تمام جنبه های زندگی تابع مُد است. بچه ها بعد از ورود به خانهی اسکوالرها، متوجه می شوند نگهداری از بچه های یتیم به تازگی مد شده و ازمی برای همین تصمیم گرفته آنها را به فرزندی قبول کند! بچه ها از اینکه بعد از مدت ها می توانند در جایی شبیه خانهی خودشان زندگی کنند خوشحال هستند؛ اما با آمدن فردی به نام گونتر که خود را به روز ترین مسئول حراج معرفی می کند، همه چیز دست خوش تغییر می شود.
مجموعهی ماجراهای بچه های بدشانس در سیزده جلد مختلف به چاپ رسیده و داستان سه خواهر و برادر از خانوادهی بودلر به نام های ویولت، کلاوس و سانی را روایت می کند که طی یک آتش سوزی پدر و مادر خود را از دست داده و مدتی تنها و بی کس زندگی می کنند تا اینکه طبق وصیت والدینشان، تحت حمایت دوست نزدیک و همکار پدرشان یعنی آقای پو قرار می گیرند. پس از مرگ والدین، ثروت هنگفت آنها به بچه ها می رسد؛ اما آنها زمانی می توانند ازآن استفاده کنند که ویولت دختر بزرگ خانواده به هجده سالگی برسد. در این بین یکی از فامیل های دور آنها که کُنت اُلاف نام دارد، تصمیم دارد به هر ترتیبی که شده ثروتی که به بچه ها ارث رسیده را به چنگ بیاورد. او در این راه به کارهای خطرناک و آزار دهنده ای دست می زند و دردسرهای زیادی برای بچه ها درست می کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.