محصولات مرتبط
کتاب یادداشتهای شخصی یک سرباز نوشته جی دی سلینجر با ترجمه علی شیعه علی توسط انتشارات سبزان به چاپ رسیده است.
سلینجر در ابتدا داستانهای کوتاهش را در مجله نیویورکر چاپ میکرد، سپس تصمیم گرفت داستانهایش را جمعآوری کند و با عنوان "21 داستان" منتشر کند اما چند وقت بعد تمام این داستانها در اینترنت قرار گرفت و سلینجر و وکلایش برای جمعآوری آنها از اینترنت، کاری از دستشان برنیامد. کتاب حاضر، مجموعهای از ده داستان اول سلینجر است که بین سالهای 1940 تا 1944 در مجلههای آمریکا چاپ شدند. موضوع اصلی این داستانها جنگ است، زیرا همگی داستانها در سالهای جنگ جهانی دوم نوشته شدهاند. در این داستانها اتفاقات مهم و غیرمنتظرهای رخ میدهد که یکی از این اتفافات این است که "هولدن کالفیلد" قهرمان کتاب "ناتور دشت" سلینجر، به دنیای این داستان نیز وارد میشود. از آنجا که شهرت سلینجر به صورت کاملا اتفاقی بعد از چاپ کتاب ناتور دشت رخ داد، این کتاب و شخصیت نامبردهاش بسیار محبوب هستند و ورودش به یکی از داستانهای این مجموعه به نام "آخرین روز مرخصی"، برای طرفداران کارهای این نویسنده بسیار خوشایند است. "ناتور دشت" اولین کتاب چاپی این نویسنده است که در سال 1951 منتشر شد و بعد از آن، سلینجر، بدون اینکه خودش بخواهد در کانون توجه قرار گرفت. او این در معرض دید بودن را اصلا دوست نداشت، به همین دلیل حتیالامکان از ظاهر شدن در مکانهای عمومی خودداری میکرد.
برشی از متن کتاب
سانی هیچوقت به من اجازه دیدن کار کردنش با جو را نداد. غیر از چیزهایی که جو به من گفته بود، نمیدانستم چه کار میکنند. جو به من گفت سانی هر چیزی او بسازد، میزند. این اتفاق تقریبا پانزده بار یعنی وقتهایی که او، جو، با یک مداد و زیردستی چیزی میزد، افتاده بود. روزی که "میخواهم آهنگو گوش بدم"، "مری، مری" و "پگی کثیف" را فروختند، همراهشان به شیکاگو رفتم. داییام وکیل تدی بارتو بود و من آنها را به دیدن تدی بردم. وقتی تدی مثل یک قصه گفت که میخواهد هر سه تا را بخرد، هیچکدام از واریونیها با پاهایشان "تپ" نرقصیدند. تدی دوباره - اما تأثیرگذارتر - گفت: - هر سه تا رو میخوام. هر سه آهنگو میخوام. شما مدیر برنامه ندارید؟ سانی همانطور که پشت پیانو بود، گفت: - نه. تدی گفت: - لازم هم ندارید. من کارهاتون رو پخش میکنم و مدیر برنامههاتون میشم. خوشحال باشید. من خیلی زرنگم. شما خرجتون رو چه جوری در میآرید؟ جو در حالی که بیرون پنجره را نگاه میکرد، گفت: - من تدریس میکنم سانی از پشت پیانو گفت: - من سبد میبافم. تدی گفت: - شما باید همین الان بیاید به این شهر. باید توی جریان اتفاقات باشید. شما دو تا خیلی با استعدادید. میخوام یه چک نقدی بهتون بدم. شما هر دو باید همین الان بیاید به این شهر. جو به او گفت: - من دلم نمیخواد شیکاگو بیام. همین کلاس رو هم خیلی سخت تونستم بگیرم. تدی به طرف من برگشت و درآمد که: - دوشیزه دیلی، به این پسر بفهمونید که باید بیاد به این شهر و توی نبض تمام اتفاقات کشور باشه. گفتم: - اون یه رماننویسه. ترانه نمینویسه. تدی گفت: - پس میتونه چند تا رمان توی این شهر بنویسه. من کتابا رو دوست دارم. همه کتابارو دوست دارن. ذهنو قوی میکنن. جو با نگاهی به بیرون پنجره گفت: - من شیکاگو نمیآم. جو شروع به گفتن چیزی کرد، اما سانی یک انگشتش را روی لبهای او گذاشت تا او را وادار به سکوت کرد.
فهرست
- مقدمه مترجم
- گروه جوان
- برو ادی را ببین
- میخواهم قلقش بیاید دستم
- قلب یک داستان تکهپاره
- ورود طولانی لویس تاجت به جامعه
- یادداشتهای شخصی یک سرباز
- برادران واریونی
- گروهبان آتشی
- آخرین روز از آخرین مرخصی
- بک بار در هفته تو را نمیکشد
- حواشی داستانها
نویسنده: جی دی سلینجر ترجمه: علی شیعه علی انتشارات: سبزان
مشخصات
- نویسنده علی شیعه علی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 7
- تعداد صفحه 143
- انتشارات سبزان
نظرات کاربران درباره کتاب یادداشت های شخصی یک سرباز - سلینجر
دیدگاه کاربران