loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ژنرال در هزارتوی خود | گابریل گارسیا مارکز

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب ژنرال در هزارتوی خود گابریل گارسیا مارکز

کتاب ژنرال در هزارتوی خود از آثار گابریل گارسیا مارکز می‌باشد که با ترجمه‌ی هوشنگ اسدی در نشر ثالث به چاپ رسیده است. این کتاب نشر ثالث داستان "ژنرال در هزار توی خود" و قصه‌ی کوتاه "روز به خیر رئیس جمهور" می‌باشد. "گابریل گارسیا مارکز"، داستان اول این کتاب را بر مبنای زندگی واقعی "سیمون بولیوار و با استناد بر نتایج دو سال تحقیقات پی در پی خود در باب زندگی این شخص و یاری گرفتن از محققان، مورخان و سیاستمداران، به رشته‌ی تحریر درآورده است.

بولیوار، همواره رویای متحد کردن کشورهای امریکای لاتین را در قلب و ذهن خود می پروراند؛ رویایی که نه تنها به حقیقت نپیوست بلکه او را با خلع از قدرت و جایگاه سیاسی و بیماری و ناامیدی مواجه ساخت. در واقع این داستان، روایت گر ماه های پایانی زندگی بولیوار بوده، این برهه از زندگی او را برای مخاطب تشریح می کند.

همان طور که مشخص است، شخصیت اصلی قصه، سیمون بولیوار می باشد. مردی چهل و شش ساله، افسرده و ضعیف که عاشقانه زنی به نام "مانوئلا سائنز" را دوست می دارد. سیمون علی رغم صرف بیست سال از عمر و جوانی خود در مسیر برقراری آزادی و امنیت سرزمین پدری اش، هم اکنون مورد سوء قصد و اتهام هایی ناروا قرار می گیرد. اتهام هایی مبنی بر این که، وی قصد دارد قدرت و حکومت را به طور مادائم العمر در دست گرفته، شاهزاده ای اروپائی را جانشین خود نماید.

داستان از صبح روز شنبه، هشتم ماه مه سال 1830، آغاز می گردد؛ زمانی که بولیوار طبق روال همیشگی اش، غوطه ور بر روی آب وان حمام، به تفکر می پردازد. "خوزه پالاسیوس"، قدیمی ترین خدمتکار بولیوار، مطابق دستوری که شب پیش از جانب ژنرال به وی امر شده، نزد ایشان رفته، وی را از فرا رسیدن موعد سفری پرماجرا مطلع می سازد. سفری از بوگوتا به سوی سواحل کارائیب که مرد قصه را با لحظاتی تاسف بار مواجه ساخته، او را به روزهای پایانی عمرش نزدیک تر می کند.


بخشی از کتاب ژنرال در هزارتوی خود

ژنرال بدون خروج از خانه ای که وزیر ارتش و نیروی دریایی به او اجازه داده بود، نقش مخفی خود را در مذاکرات حل اختلاف ایفا کرده بود، و سرانجام به ژنرال خوزه لاورنسیو سیلوا، برادرزاده ی سببی و آجودان مورد اعتمادش، دستور داد که همراه شورشیان آن جا را ترک کنند، با این تعهد که تا رسیدن به مرز ونزوئلا، آشوب تازه ای روی ندهد. او رژه ی زیر بالکنش را ندید، اما صدای شیپورها و غرش طبل ها، و فریادهای خشماگین انبوه مردم در خیابان ها را شنیده بود، ولی نمی توانست از این فریادها سر درآورد.

این فریادها را آن قدر کم اهمیت می دانست که با منشی هایش به مرور مکاتبات معوقه پرداخت و نامه ای خطاب به بزرگ مارشال دون آندرس دسانتاکروز، رییس جمهور بولیوی، دیکته و در آن کناره گیری اش را از قدرت اعلام می کرد، ولی خیلی مطمئن نبود که به خارج سفر خواهد کرد یا نه. وقتی نامه تمام شد، گفت: «در بقیه ی عمرم دیگر نامه ای نخواهم نوشت.» بعد، وقتی در خواب بعدازظهرش داشت از تب عرق می کرد، صدای آشوب های دوردست خوابش را بر هم زد و بر اثر سلسله انفجاراتی که ممکن بود نشانه ی تمرد یا آتش بازی باشند، از خواب پرید. اما وقتی در این باره سوال کرد به او گفتند جشنی به راه انداخته اند. همین و بس: «جشنی به راه افتاده، ژنرال!» و هیچ کس، حتی خوزه پلاسیوس، جرئت نکرد به او بگوید که چگونه جشنی برپا بوده است.

فقط وقتی مانوئلا آن شب او را دید و برایش شرح داد، ژنرال دریافت که پیروان دشمنان سایسی اش یا اعضای حزبی که او را عوام فریب می نامید با هم دستی پلیس در خیابان ها راه افتاده اند و اصناف صنعتگر را علیه او شورانده اند. روز جمعه یعنی روز بازار هفته بود و همین ایجاد آشوب در میدان اصلی را آسان تر می کرد. بارانی سنگین تر از همیشه همراه با رعد و برق، شب هنگام، آشوبگران را پراکند. اما خسارت وارد آمده بود.

دانشجویان دانشکده ی سان باتولومه به ساختمان دادگاه عالی حمله و آن جا را اشغال کرده بودند تا بتوانند محاکمه ی علنی ژنرال را تحمیل کنند، و تصویر تمام قدی را که یکی از کهنه سربازان ارتش آزادی بخش با رنگ روغن از ژنرال کشیده بود با سرنیزه دریدند و پایین انداختند. غوغاگران مست از لیکور ذرت، مغازه های خیابان کاله رئال و بارهای حومه ی فقیرنشین شهر را که به موقع تعطیل نکرده بودند، غارت کردند و در میدان اصلی شهر، آدمک ژنرالی را که پر از خاک اره بود و بدون کت بلند آبی و دکمه ی طلایی اش هم می شد فهمید که کیست، تیرباران کردند.

ژنرال را متهم کردند که در تلاشی نافرجام برای بازپس گیری قدرتی که دوزاده سال تمام اعمال کرده و کنگره آن را به اتفاق آراء از وی سلب کرده بود، ارتش را مخفیانه به قیام تحریک کرده است. متهمش کردند که می خواسته است مادام العمر رییس جمهور بماند تا بتواند شاهزاده ای اروپایی را جانشین خود کند. او را متهم کردند که وانمود می کند می خواهد...



  • نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
  • مترجم: هوشنگ اسدی
  • انتشارات: ثالث

مشخصات

  • نویسنده گابریل گارسیا مارکز
  • مترجم هوشنگ اسدی
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 3
  • سال انتشار 1397
  • تعداد صفحه 348
  • انتشارات ثالث

درباره گابریل گارسیا مارکز نویسنده کتاب کتاب ژنرال در هزارتوی خود | گابریل گارسیا مارکز

«گابریل گارسیا مارکز»، رمان‌نویس و روزنامه‌نگار کلمبیایی و یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان اسپانیایی‌زبان قرن بیستم است که موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات نیز گشت. او به‌ویژه به سبب استفاده از سبک «رئالیسم جادویی»، مورد تحسین خوانندگان و منتقدان بسیاری در سراسر جهان قرار گرفته است. ...

نظرات کاربران درباره کتاب ژنرال در هزارتوی خود | گابریل گارسیا مارکز


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ژنرال در هزارتوی خود | گابریل گارسیا مارکز" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل