کتاب خانه ی روی صخره (پسران هاردی 2)

درباره‌ی کتاب خانه‌ی روی صخره (پسران هاردی 2) اثر فرانکلین دیکسون

کتاب "خانه‌ی روی صخره" جلد دوم از مجموعه داستان‌های جذاب و معمایی "پسران هاردی" می‌باشد که تحت عنوان کتاب کودک و نوجوان به رشته‌ی تحریر درآمده است.

مدت‌ها است که داروهایی گران‌قیمت و ارزشمند، به هنگام حمل‌ونقل بر روی دریا، توسط افرادی ناشناس و مرموز، مورد سرقت قرار می‌گیرند؛ سرقت‌هایی که در نقاط مختلف دریای واقع در سرزمین پهناور ایالات متحده صورت می‌پذیرد. درواقع محموله‌های دارویی به یک شرکت بین‌المللی تعلق دارد؛ شرکتی که دفتر مرکزی آن در کشور هند دایر می‌باشد.  پلیس‌های محلی، علی‌رغم تلاش فراوان خویش، هم‌چنان موفق به دستگیری مسببین این عمل مجرمانه و غیراخلاقی نشده‌اند. در همین راستا، شرکت مورد نظر، جهت دستگیری سارقان، با آقای فنتون هاردی تماس گرفته و ماموریت شناسایی آن‌ها را به او واگذار می‌نمایند. کارآگاه قصه نیز، در مقابل این مسئولیت را پذیرفته و با جدیت فراوان تحقیقات خود را آغاز می‌کند.

مطابق روال همیشه، فرانک و جو از پدر خود درخواست می‌نمایند که آن‌ها را نیز در تحقیقات و ماموریت خود مشارکت دهد. بنابراین ماجرا از جایی آغاز می‌گردد که فنتون با تقاضای پسران خویش موافقت می‌نماید. وی از فرانک و جو می‌خواهد که به منزل ساحلی "فلیکس پولیت" رفته و در آن‌جا مقدمات ماموریت خود را آماده کنند؛ پولیت پیرمردی است که پس از سال‌ها تنهایی، یک ماه پیش از دنیا رفته و حالا کسی در منزلش سکونت ندارد. در نتیجه، پسران هاردی به راحتی می‌توانند در این عمارت اقامت کرده و بدون هیچ مزاحمتی، از آن برای مقاصد خود استفاده نمایند. فرانک و جو موظف هستند که با استفاده از تلسکوپ، از پنجره‌ی این خانه، تمامی رفت‌وآمدهای موجود بر روی دریا را زیرنظر گرفته و موارد مشکوک را به پدر خویش گزارش کنند.

پسران هاردی، پس از کسب اجازه از فونتین، دو دوست صمیمی و قابل اعتمادشان، "چت مورتون" و "بیف هوپر" را نیز در جریان جزئیات پرونده قرار داده و از آن‌ها طلب همکاری می‌نمایند. سپس با شور و شوقی وصف‌ناشدنی، همراه با چت و بیف، به سوی عمارت پولیت حرکت کرده و درگیر اتفاقاتی پرکشش و غیرقابل پیش‌بینی می‌شوند.

شخصیت‌های اصلی قصه، "فرانک" و "جو" نام دارند. آن‌ها برادرانی نوجوان و صمیمی هستند که در کنار پدرشان "فنتون هاردی"، زندگی می‌کنند. این مرد، کارآگاه معروف بین‌المللی و مشهوری می‌باشد که تاکنون معمای پرونده‌های پیچیده و بزرگی را رمزگشایی نموده است.

فرانک و جو نیز مانند پدر خویش، به حرفه‌ی کارآگاهی علاقه‌مند هستند. بنابراین با اشتیاق فراوان، با فنتون در حل معماهای جنایی و پلیسی همکاری می‌کنند؛ اقدامی که آن‌ها را با ماجرهایی خواندنی مواجه ساخته و روایت‌هایی جذاب و پرهیجان را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

 

برشی از متن کتاب پسران هاردی 2 (خانه‌ی روی صخره) انتشارات مهتاب

کار سریع

پسرها با ناامیدی نگاهی به پدرشان روی تخت کردند. از اینکه دیدند او لبخند به لب دارد، تعجب کردند.

فرانک می‌خواست از او بپرسد که چه چیز خنده‌داری در این وضعیت به نظرش رسیده که پدرش با حرکت سر مانع او شد. نگاهش را به طرف نگهبان انداخت.

مالوی به زندانی‌ها نگاه نمی‌کرد. نشسته بود، به زمین خیره شده بود و گه‌گاه سرش پایین می‌افتاد. بعد، با حرکت تندی سرش را بلند می‌کرد؛ انگار سعی می‌کرد خودش را بیدار نگه دارد.

پسرها فکر کردند انتخاب مالوی به عنوان نگهبان کار ناشیانه‌ای بوده است.

مرد قوی هیکل چندین بار کمرش را صاف کرد، بازوهایش را کش داد و چشم‌هایش را مالید. اما وقتی دوباره سر جایش نشست، باز سرش افتاد.

در همین زمان پسرها متوجه شدند پدرشان در تلاش است تا بندهایش را باز کند و از اینکه می‌دیدند بندها چندان هم محکم نیستند، تعجب کردند. هر دو سعی کردند جابه‌جا شوند، ولی حتی یک ذره هم نتوانستند تکان بخورند.

پسرها نگاهی رد و بدل کردند، هر دو متوجه شدند چه اتفاقی افتاده است. فرانک با خودش گفت بابا از یک حقه‌ی قدیمی استفاده کرده! جو هم در سکوت از عصبانیت جوش آورده بود که چرا این حقه به فکر خودشان نرسیده.

آقای هاردی از تجربه‌ی قبلی خود درس گرفته بود. وقتی قاچاقچی‌ها او را گرفتند و برای بار دوم به تخت بستند، او از شگرد شعبده‌بازها استفاده کرده بود: قفسه‌ی سینه‌اش را باز و منبسط و عضلاتش را جمع و منقبض کرده بود. همچنین بدون آنکه معلوم شود، تا جایی که می‌شد بازوهایش را از دو طرف کشیده و از هم دور کرده بود. با این روش وقتی بدنش را شل می‌کرد، طناب‌ها آنطور که قاچاقچی‌ها خیال می‌کردند، سفت نشده بودند.

جو دوباره خودش را سرزنش کرد: «اه! چرا من و فرانک این‌‌قدر احمق بودیم!»

فرانک با عصبانیت لبش را گاز گرفت که چرا نباید این حقه به فکر خودش می‌رسید. بعد، برای اینکه وجدانش را آرام کند، فکر کرد: «خب، بابا هم حتما دفعه‌ی اول این حقه یادش نبوده.»

آقای هاردی متوجه شد طنابی که با آن مچ راستش را به تخت بسته‌اند، کمی شل است و سعی کرد طناب را آزاد کند...

کتاب پسران هاردی 2 (خانه‌ی روی صخره) اثر فرانکلین دیکسون و ترجمه‌ی رعنا کامیار توسط انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.

• نویسنده: فرانکلین دیکسون
• مترجم: رعنا کامیار
• انتشارات: محراب قلم