کتاب مردی به نام اوه | نشر نون

درباره‌ی کتاب مردی به نام اوه؛ ترجمه‌ی الناز فرحناکیان

کتاب "مردی به نام اوه" رمانی جذاب و خواندنی است که سرنوشت پرفرازونشیب یک پیرمرد را با قلم فردریک بکمن برای مخاطب تشریح می‌کند.

شخصیت اصلی قصه، "اوه" نام دارد. وی پیرمردی پنجاه‌ونه ساله و به شدت قانونمند می‌باشد؛ به طوری که در تمامی مراحل زندگی خویش، صادقانه از قوانین تبعیت می‌کند. بی‌توجهی و عدم رعایت مقررات عمومی و اجتماعی، توسط دیگران، موجب ناراحتی و خشم اوه می‌شود. موضوعی که به عنوان یکی از مهم‌ترین و جدی‌ترین مسائل زندگی این مرد محسوب می‌گردد. در صورت رویارویی با چنین اتفاقاتی، همسر مهربانش، "سونیا"، خشم او را فرو می‌نشاند و آرامش را به وجودش بازمی‌گرداند. این زوج به دلیل عدم توانایی سونیا در بارداری، هیچ‌گاه صاحب فرزند نشده‌‌اند.

اصل ماجرای زندگی اوه از جایی آغاز می‌گردد که "سونیا" بر اثر ابتلا به بیماری سرطان از دنیا می‌رود. به دنبال این واقعه‌ی تلخ، اوه بسیار تنها و منزوی می‌شود؛ زیرا هیچ دوست و اقوام نزدیکی ندارد که بتواند اوقاتش را با آن‌ها سپری نماید. در نتیجه، با گذشت زمان، به مردی بداخلاق، خشک و سخت‌گیرتر از گذشته مبدل می‌گردد. وی با انتخاب همسایگان خویش، مدیریت محله را برعهده دارد؛ مسئولیتی خطیر که مرد قصه، با حساسیت بسیار زیادی آن را انجام می‌دهد. کوچک‌ترین خطا و بی‌نظمی با واکنش بسیار شدید اوه مواجه می‌شود؛ موضوعی که تمامی ساکنان محله را تحت فشار قرار می‌دهد.

اوه، پس از سال‌ها کار و تلاش صادقانه و بی‌وقفه، به دستور رئیس خود، از کار اخراج می‌شود. حالا او، هیچ انگیزه‌ای برای زندگی ندارد و تمام امید خود را از دست داده است. بنابراین، تصمیم می‌گیرد که هر چه زودتر به زندگی کسالت‌بار خود پایان داده و به همسرش سونیا بپیوندد. وی در جستجوی راه‌کاری مطمئن می‌باشد تا با استفاده از آن، دست به خودکشی بزند. در همین بحبوحه‌ی زمانی، همسایه‌ی جدیدی به ساختمان روبه‌روی منزل او، نقل مکان می‌کند. این همسایه، خانواده‌ای پرجمعیت است که از یک زوج و سه کودک دختر تشکیل می‌گردد. آن‌ها از همان لحظه‌ی ورود خود به محله، با بروز رفتارهایی ناخواسته، موجب ایجاد تشویش و بی‌نظمی در روند مدیریتی و همچنین زندگی شخصی اوه می‌شوند؛ اقداماتی که مرد قصه را به شدت خشمگین می‌سازد. ولی در نهایت همین رفتارها و اقدامات است که تحولاتی بزرگ را در شخصیت اوه ایجاد کرده و او را با ابعادی تازه از زندگی روبه‌رو می‌سازد.

بخشی از کتاب مردی به نام اوه؛ نشر نون

مردی به نام اوه و بچه‌ای که نقاشی‌‌های رنگی می‌کشد

وقتی از بیمارستان به خانه بازمی‌گردند، ساب پر از سرنشین است. اوه یک‌بند نشانگر بنزین را چک می‌کند، از ترس اینکه هر لحظه عقربه از جا در برود و به رقص درآید. در آینه‌ی عقب پروانه را می‌بیند که با بی خیالی به دخترک سه ساله‌اش کاغذ و مدادشمعی می‌دهد.

اوه با غیظ می‌پرسد: «واقعا باید این کار را توی ماشین انجام بده؟»

پروانه با خونسردی می‌گوید: «نکنه ترجیح می‌دی حوصله‌اش سر بره و بیفته به جون روکش صندلی‌ها؟»

اوه جواب نمی‌دهد. فقط در آینه عقب دخترک را نگاه می‌کند که یک مدادشمعی بزرگ بنفش را رو به گربه که روی زانوی پروانه نشسته تکان می‌دهد و با صدای بلند می‌گوید: «نقاشی!» گربه با احتیاط بچه را نگاه می‌کند، آشکارا هیچ علاقه‌ای ندارد که نقش بوم نقاشی را برای بچه بازی کند.

پاتریک کنار آن‌ها نشسته، مرتب خودش را پیچ‌وتاب می‌دهد تا پای گچ گرفته‌اش که آن را روی کنسول میان دو صندلی گذاشته راحت قرار بگیرد.

کار راحتی نیست، چون باید مراقب باشد روزنامه‌هایی را که اوه روی صندلی او و کف ماشین گذاشته به هم نریزد.

دخترک سه ساله یکی از مدادشمعی‌ها را کف ماشین می‌اندازد، مدادشمعی قل می‌خورد زیر صندلی مسافر که جیمی رویش نشسته. جیمی با حرکتی در مایه‌ی آکروبات‌بازهای المپیک خم می‌شود و مدادشمعی در دستش نگاه می‌کند، لبخند می‌زند، بعد برمی‌گردد به سمت پای گچ‌گرفته‌ی پاتریک و روی آن یک مرد گنده‌ی خندان نقاشی می‌کند. دختربچه چشمش به نقاشی او می‌افتد از خوشحالی جیغ می‌کشد.

اوه می‌گوید: «حالا نوبت توئه که شلوغ‌کاری راه بندازی؟»

جیمی با قیافه‌ی ذوق‌زده می‌گوید: «قشنگه، نه؟» انگار بدش نمی‌آید مشتش را به مشت اوه بزند.

اوه چنان با غضب نگاهش می‌کند که جیمی قبل از آنکه دستش را بالا ببرد آن را پایین می‌آورد.

جیمی می‌گوید: «شرمنده، رفیق. نتونستم جلوی خودم رو بگیرم.» بعد با قیافه‌ای شرم‌زده مدادشمعی را به پروانه می‌دهد.

صدایی از داخل جیب جیمی به گوش می‌رسد. جیمی گوشی تلفن همراهش را که به بزرگی کف دست یک مرد بالغ است درمی‌آورد و با حالتی دیوانه‌وار با انگشت‌هایش روی صفحه‌ ضربه می‌زند.

پاتریک از عقب ماشین می‌پرسد: «گربه مال کیه؟...

کتاب مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن با ترجمه‌ی الناز فرحناکیان توسط نشر نون به چاپ رسیده است.

• نویسنده: فردریک بکمن
• مترجم: الناز فرحناکیان
• انتشارات: نون