کتاب سفر مرد بی لبخند
12,000 تومان
آقا گرداله یه دبه ی بزرگ، به اندازه ی هیکل خودش روی دوشش گرفته بود و می رفت: آقا گرداله کجا می روی؟
آقا گرداله نفس نفس می زد.
به من نگاه نکرد و تندتر به راهش رفت.
دوباره او را صدا کردم:
آی آقا گرداله جوابم را نداد. انگار حرف مرا نشنید.
تند و تیز می رفت.
دنبال او دویدم.
از کوچه های تنگ و باریک گذشت...
(برشی از متن کتاب)
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران