loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سلوک | محمود دولت آبادی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

بخشی از کتاب سلوک محمود دولت آبادی

مردی را می بیند که در سایه می رود. به درستی نمی تواند او را تشخیص بدهد. بنابراین نمی تواند بفهمد یا بداند او چگونه آدمی است. فقط احساس می کند یا درست تر این که گفته شود یک حس گنگ و ناشناخته به او می گوید آن مرد باید برایش آشنا باشد. اما هر چه به ذهن فشار می اورد نمی تواند تصویر روشنی از او برای خود بسازد، یا حتی چیزایی از او در خاطرش بازسازی کند. پس چرا احساس می کند که باید او را بشناسد، که او را می شناسد، که می شناخته است؟ و چرا ذهنش دمی از چالش باز نمی ماند؟ و این کنجکاوی...

قدم تند می کند بلکه بتواند نزدیک تر بشود مگر او را به جا بیاورد، اما آن مرد بی آن که به خود زحمت بدهد به نسبت آهنگ گام های او، قدم هایش تند می شود و لاجر فاصله ی قیس با او در همان نواخت باقی می ماند. پس امیدی نمی تواند تصور کند برای همبر شدن با او، و این که احتمالا بتواند با آن مرد هم سخن بشود، که بتواند با دقت نگاهش کند و شاید در سلام و علیکی کوتاه صدایش را بشنود.

نه، هیچ امیدی برایش وجود ندارد. سهل است که از همین فاصله می تواند دریابد که او اهل حرف و سخن هم نباید باشد. سر در گریبان خود دارد و از سایه می رود. فضای مه آلود و پر سایه ی یک شهر اروپایی، آن هم در فصل پاییز اصلا عجیب و غریب نیست. اما وقتی انسانی گنگ و مبهوت از کنار دیواری می گذرد که سنگ چین های قدیمی و کهنه اش در رطوبتی دام خزه بسته است، طبیعت سایهف سنگینی خاصی پیدا می کند؛ و چون به جا می آورد که آن دیوار قدیمی در مسری طولانی خیابان را از گورستان جدا می کند، جخ احساس می کند که ان مرد، سایه ی همیشه و آن آسمان ابری چه معنایی می تواند داشته باشد.

پس گنگی مبهوت مردی که آرام و یکنواخت از کنار دیوار می رود، بی آن که صدای گام هایش شنیده بشود، نباید تعجب را برانگیزد. قیس هم می وشد تعجب نکند. ضمن این که یقین باطن دارد که باید بتواند او را در ذهنش بشناسد و به جا بیاورد، اگر چه این گرایش به شناخت دیگری، چیزی بیش از یک کنجکاوی عادی به شمار رود.

پس، هم از آن پشت لایه ی مه و نرمه های باران، می تواند بینگارد که او باید یقه ی بارانی اش را بالا زده باشد تا گردن و پس سرش از سوز سرما محفوظ بماند. نیز باید یقه ی بارانی اش را بالا زده باشد تا بتواند آسود تر سر و گردن را میانه ی شانه های استخوانی اش فرو برد که تو چشم نزند خیره ماندنش به زمین، به نقش فرش رنگ باخته ی پیاده رو. زیرا احساس می کند که آن مرد علاقه ای به دیدن دیگری دیگران ندارد. جز این اگر می بود، در شهری چنین تماشایی و پر از انواع جاذبه ها – پیاده رو خلوت کنار گورستان را برای راه...

کتاب سلوک اثر محمود دولت آبادی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: محمود دولت آبادی
  • انتشارات: چشمه

درباره محمود دولت آبادی نویسنده کتاب کتاب سلوک | محمود دولت آبادی

«محمود دولت‌آبادی» رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و بازیگر ایرانی، یکی از تأثیرگذارترین و شناخته‌شده‌ترین هنرمندان قرن گذشته خاورمیانه است و معروفیت او به سبب ارتقاء آزادی اجتماعی و هنری در ایران معاصر و به تصویر کشیدن واقع‌گرایانه زندگی روستایی بر اساس تجارب شخصی‌اش است. ...

نظرات درباره کتاب سلوک | محمود دولت آبادی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سلوک | محمود دولت آبادی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل