کتاب دیوید کاپرفیلد (رمان های جاویدان جهان)
- مترجم : محسن سلیمانی
- تگ : رمان های جاویدان جهان
محصولات مرتبط
درباره کتاب دیوید کاپرفیلد
” چارلز دیکنز ” یکی از داستان نویسان نامدار انگلیسی، بعد از نوشتنِ هفت رمان فاخر، تصمیم گرفت تا زندگی نامه ای از خود به چاپ برساند؛ ولی بعد از مدتی نوشتن به این نتیجه رسید که او رمان نویس است و نوشتن شرح حال خودش، کار بسیار غلطی می باشد.
پس تصمیم گرفت با تلفیقِ زندگی و تخیلش، رمانی دیگر خلق کند که شخصیت ها و روند داستانش، برگرفته از زندگی خودش باشد و آن گاه داستان ” دیوید کاپرفیلد ” را نوشت و خودش را در داستان، دیوید نامید. او داستانش را از همان تولدش تعریف کرده و این چنین گفته است که: روز جمعه وقتی که شش ماه از مرگ پدرش می گذشته، در ده ” بلاندرستون سفک ” واقع در شهر ” اسکاتلند ” به دنیا آمد؛ خانه ی آن ها بزرگ، گرم و صمیمی بود و از پدرش برایشان به ارث مانده بود، مادرش هم بانویی بسیار بسیار زیبا و جوان بود که به همان اندازه که زیبایی داشت، ساده بود و خود را زنی ضعیف می دانست. آن ها کنیزی باوفا به نام ” پگاتی ” داشتند که از خیلی سال ها پیش در خانه شان زندگی می کرد و امور را در دست گرفته بود.
دیوید، آنها روز های خوبی را با هم سپری می کردند و پگاتی و خانم کاپرفیلد به خوبی، دیوید را بزرگ کرده و به او ترتبیت های لازم را می دادند. او عاشقانه مادرش را دوست داشت و حتی یک لحظه دوری از او را هم نمی توانست تحمل کند و پگاتی را نیز همچون مادرش می دانست. تا این که کم کم متوجه شد بین مادرش و پگاتی اختلاف هایی افتاده است و چند شب پشت سر هم با هم بگو مگو می کنند. خانم پگاتی بین صحبت هایش با مادرِ دیوید از مردی به نام ” مردستون ” نام می برد، مردی بسیار جدی و خوش پوش که دیوید هیچ علاقه ای به او نداشت و چند باری دیده بود که او مادرش را از کلیسا به خانه شان می رساند.
بعد از دعواهای شبانه ی آنها، رفت و آمد های آقای مردستون هم زیاد شده بود و دیوید متوجه می شد که مادرش با دیدن آن مرد چقدر خوشحال می شود و روحیه پیدا می کند. دیوید به مردستون حسودی می کرد و اصلا دوست نداشت که مادرش جز او برای کسی دیگر لبخند بزند، پس بیش از پیش مقابله مردستون جبهه می گرفت و در دنیای کودکی خود بی خبر بود که مادرش می خواهد با آن مرد ازدواج کند. به همین دلیل پگاتی از دیوید خواست تا با هم به شهری ساحلی، به ملاقات برادر پگاتی بروند تا دیودی هم بتواند کمی با بردر زاده هایش بازی کند. این مسافرت برای دیوید بسیار عالی پیش می رفت تا زمانی که ...
کتاب دیوید کاپرفیلد (رمان جاویدان جهان) از آثار چارلز دیکنز و ترجمه ی محسن سلیمانی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
چند ماه از صحبت من و آقای پگاتی با مارتا در کنار رودخانه گذشته بود. از آن موقع دیگر من مارتا را ندیده بودم اما او چندین بار با آقای پگاتی دیدار کرده بود. با این حال تلاش های پر شور مارتا هم نتیجه ای نداشت و آن طور که از حرف های آقای پگاتی می شد فهمید، هیچ سر نخی از امیلی به دست نیامده بود و باید اعتراف کنم دیگر از پیدا شدن او کاملا قطع امید کرده بود و من هم کم کم فکر می کردم که او مرده است.. اما آقای پگاتی هم چنان بر اعتقاد خود ثابت قدم بود و هرگز ایمانش نسبت به پیدا کردن امیلی سست نشد و از جست و جویش هم خسته نشده بود. ایمان او تا حدودی رنگ مذهبی داشت، هر چند از این که روزی ضربه ای به این ایمان قوی اش بخورد و باعث عذابش شود، خیلی وحشت داشتم . البته ایمان او از نوع خوش بینی آدم های امیدوار و تنبلی نبود که دست روی دست می گذارند، چرا که او سراسر زندگی اش مرد کار و تلاش بود. به همین دلیل در این مدت گاهی شب ها پیاده به یارمث می رفت و بر می گشت، چون می ترسید مبادا موقع برگشتن امیلی به آن جا، شمع پشت پنجره ی خانه اش در اثر اتفاقی، خاموش شده باشد. حتی به محض این که در روزنامه مطلبی را می خواند که شبیه اتفاقی بود که برای امیلی رخ داده بود، چوب دستی اش را به دست می گرفت و عازم سفری هفتاد هشتاد مایلی می شد. وقتی چیزهایی را که در خانه ی خانم استی یرفورث از دارتل و لیتیمر شنیده بودم به او گفتم، یک بار هم به ناپل رفت و برگشت. خوب یادم هست که کمی بعد، یک شب تنهایی در باغ قدم می زدم. آن روز از صبح باران باریده بود و هوا بوی رطوبت می داد. همین طوری که قدم می زدم، ناگهان به نظرم رسید که شبحی را در جاده می بینم که شنلی دور خود پیچیده است. شبح به طرف من خم شده بود و اشاره می کرد. در حالی که به طرف او می رفتم ، گفتم: " مارتا! ” مارتا با لحنی نگران زیر لب گفت : " می توانید با من بیایید؟ رفتم خانه شان اما نبود. یک یادداشت برایش گذاشتم و نوشتم کجا بیاید. کسانی که آن جا بودند می گفتند زود بر می گردد. می توانید همین الان با من بیایید؟ ” گفتم:" بله ، برویم. " کالسکه ای خالی گرفتم و سوار شدیم. از او پرسیدم : ” کجا برویم؟ " گفت: ” نزدیک گلدان اسکویر فقط زود برویم. ” نزدیک گلدان اسکویر، مارتا به کالسکه چی گفت نگه دار و ما در یکی از راه های ورودی میدان، پیاده شدیم. خانه های آن منطقه از چند وقت پیش تبدیل به خانه های اجاره ای فقیر نشین شده بود و همه شبیه هم بود. وقتی وارد یکی از این خانه ها شدیم، مارتا اشاره کرد که پشت سرش از پله ها بالا بروم. خانه از جمعیت لول می زد. ما که از پله ها بالا می رفتیم، درهای خانه ها باز می شد و همه سرک می کشیدند. پشت پنجره ها هم زن ها و بچه های زیادی لم داده و انگار از دیدن ما کنجکاو شده بودند. به طبقه های بالای خانه رفتیم و بالاخره مارتا دستگیره ای را چرخاند و وارد خانه شدیم. ناگهان مارتا پچ پچ کنان گفت: " یعنی چه؟ زنی وارد اتاقم شده ولی من او را نمی شناسم. " اما من او را می شناختم. با این که از دیدن خانم دارتل در آن جا تعجب کردم، فوری در چند کلمه به مارتا گفتم که او کیست، صدای خانم دارتل از اتاق می آمد، ولی از آن جا که ما ایستاده بودیم، نمی فهمیدیم چه می گوید. مارتا دوباره برگشت و از پله ها بالا رفتیم و از در کوچک پشت خانه اش که انگار قفل نداشت وارد اتاق کوچک زیر شیروانی شدیم. بین این اتاق و اتاق مارتا یک در بود و لای در هم کمی باز بود. پشت در ایستادیم و در حالی که نفس مان را حبس کرده بودیم، گوش کردیم. از آن جا من فقط میتوانستم داخل اتاق را ببینم. خانم دارتل داشت با کس دیگری صحبت می کرد، اگر چه من هیچ کدام را نمی دیدم. خانم دارتل گفت:" برای من مهم نیست که او در خانه هست یا نه. من برای دیدن تو آمدم. " کسی آرام گفت :" من؟ " صدای امیلی بود! خانم دارتل با لحنی که نفرت از آن می بارید، گفت:" بله، از کارهایی که کردی خجالت نمی کشی؟ آمده ام تو را ببینم، دختر مورد علاقه ی جیمز استی یرفورتث را، دختری که با او فرار کرد و لقلقه ی زبان پست ترین مردم زادگاهش شد. می خواستم ببینم این دختر چه جور آدمی است. ” بعد صدای خش خش لباس آمد، انگار امیلی بیچاره می خواست به طرف در فرار کند. اما خانم دارتل جلوش را گرفت و گفت:" همان جا بایست وگرنه گیس هایت را می گیرم و با سنگ می کوبم به سرت. آه، استی یرفورث چه آدم بد بختی بود که فریب ظاهر محجوب تو را خورد. " امیلی گفت:" تو را خدا هر که هستی ولم کن. انگار تو داستان غم انگیز زندگی مرا می دانی. اما اگر می خواهی خدا تو را ببخشد، مرا ببخش. آه مارتا برگرد، برگرد! " خانم دارتل گفت:" این اداها را بهتر است برای آدم های ساده لوح در بیاوری. فکر می کنی من گول گریه هایت را می خورم؟ تو می دانی یک خانواده را نابود کرده ای؟ ” حالا دیگر از لای در می دیدم که امیلی زانو زده است و با چهره ی رنگ پریده بالا را نگاه می کند. در همان حال گفت: ”خانم، به من رحم کنید. آه، دایی اگر بدانی که وقتی از خانه دور بودم، چه قدر محبت های تو مرا عذاب می داد! " خانم دارتل نشسته بود و با بی اعتنایی به او نگاه می کرد. گفت:" تو در خانه ای که حتی به عنوان شاگرد آشپز هم قبولت نمی کردند، غم و بد بختی وارد کردی و بین بانویی محترم و پسر نجیب زاده اش جدایی انداختی. "
نویسنده: دیوید کاپرفیلد مترجم: محسن سلیمانی انتشارات: افق
چارلز دیکنز
چارلز دیکنز کیست؟
فرهنگ و ادبیات جهان به خصوص بریتانیا به ژورنالیست، رماننویس، داستانسرا، سردبیر، منتقد و فعال اجتماعی و به خصوص نویسندهای به نام «چارلز دیکنز» افتخار میکند.
اگر از 15 رمان بلند، 5 رمان کوتاه، چندین داستان کوتاه، مقالات و دیگر لیست کتابهای چارلز دیکنز بگذریم، نمیتوانیم داستانهای محبوبش چون الویور تویست، داستان دو شهر، دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ و سرود کریسمس که یکی از محبوبترین رمانهای چارلز حساب میآید، را نادیده بگیریم. ناگفته نماند که یکی از آثار چارلز دیکنز، یعنی سرود کریسمس را نمیتوان به خاطر کوتاه بودنش جز رمانهای بلند به حساب آورد. چارلز دیکنز که متولد 7 فوریه سال 1812 میلادی در لندپورت، همپشیر در انگلیس است، خود را بین نویسندگان ادیب و شهیر آلمانی، فرانسوی، روسی و دیگر نویسندگان جهان جای داده است. چارلز تا 1860 زندگیاش را در لندن گذراند. او انگار برای این به دنیا آمده بود که در طول 58 سال زندگیاش، آینه تلخیها و غمهای گوشهای از دنیا به خصوص از زندگی خود و اطرافیانش باشد تا با نوشتههایش بتواند وضعیت نابسامان، فقر و طبقه کارگری دوران ویکتوریایی بریتانیا را به دید همگان بگذارد؛ دورانی که مردم زندگیشان را تحت سلطه قوانین سختگیرانه سپری میکردند. چارلز در نهایت در 9 ژوئن 1870 از دنیا میرود. «لئو تولستوی»، «جورج اورول»، «جی.کی. چسترتون» و «ویلیام میکپیس تاکری» از جمله فرهنگیانی بودند که آثار چارلز دیکنز را تحسین میکردند.
زندگینامه چارلز دیکنز
کودکی چارلز دیکنز
در روایت زندگینامه چارلز دیکنز میتوان دید این است که او دومین فرزند «الیزابت بارو» و «جان دیکنز» بود. نکته جالبی که درباره چارلز وجود دارد اینجاست که برای شخصیتپردازی «آقای میکابر» در کتاب دیوید کاپرفیلد از پدرش و برای طراحی شخصیت «خانم نیکلبی» در کتاب نیکلاس نیکلبی و شخصیت پردازی «خانم میکابر» در کتاب دیوید کاپرفیلد از مادرش الهام گرفته بود. بیشتر ما کم و بیش از زندگی انسانهای بزرگ چیزهایی شنیدهایم که علیرغم روبهرو شدن با مشکلاتشان، توانستند به انسانهای نامدار، موفق و گاه ثروتمندی تبدیل شوند. خون چارلز دیکنز هم از سایر نویسندگان رنگیتر نبود و طعم مشکلات را به محض به دنیا آمدنش تجربه میکند. هیچ کدام از مشکلاتی مانند کار کردن در دوران کودکی، تحمل بیعدالتیها و اصطلاحا دود چراغ خوردن در دوران شغلیاش باعث این نشد که کتابهای چارلز دیکنز جهانی نشوند. خانواده چارلز دیکنز در سال 1814 برای کم کردن هزینهها به خانه کوچکتری در لندن، سپس دو سال بعد به «چاتهام» اسبابکشی میکنند. با همه این اوصاف، او لذتبخشترین لحظات زندگیاش را بین سالهای 1817 تا 1822 در شهر چاتهام تجربه میکند. در همین اوضاع پدرش را به خاطر بالا آوردن بدهی زندانی میکنند و مجبور میشود برای کودک کار شدن در یک کارخانه، درسش را رها کند.
دوران تحصیل و کاری چارلز دیکنز
در بیوگرافی چارلز دیکنز میخوانیم که پدرش، کارمند نیروی دریایی بریتانیا بود که به دلیل مشکلات مالی مجبور میشود خانواده را به شهری فقیر ببرد. چارلز در 12 سالگی به آکادمی «گایلز چاتهام» میرود، اما همانطور که اشاره شد پدرش علیرغم فشار مشکلات مالی، با خوشگذرانیهایش بدهکار میشود، شغلش را از دست میدهد و روانهی زندان مارشالسی میگردد. خانواده چارلز دیکنز او را برای کار به کارخانه واکسسازی میفرستند. بعد از مدتی، پدرش از زندان آزاد میشود تا او دوباره بتواند برای تحصیل در آکادمی «هاوس ولینگتون» ثبت نام کند. با اینکه موقعیت اجتماعی چارلز در قشر ضعیف و طبقه متوسط جامعه به حساب میآمد و طعم سختی و مشکلات طاقتفرسای زندگی را با تمام وجودش حس میکرد، اما ذهنی خیالپرداز داشت. این خیالپردازی را میتوانم از داستانهایش ببینم که از سختیهای زندگیاش برای الهام گرفتن داستانهایش استفاده میکند. دیکنز بعد از تمام کردن تحصیلاتش در 15 سالگی در دفتر وکالت مشغول به کار میشود و وظیفه دریافت اسناد، فرستادن پیامها و ... را برعهده میگیرد. او در نوامبر 1828 در دفتر حقوقی دیگری مشغول میشود که فقط 4 ماه میتواند در آنجا دوام بیاورد. انگار کارهای حقوقی به او روی خوش نشان نمیدهد. به همین خاطر برای ادامه زندگی سراغ تندنویسی میرود تا شاید بتواند در سال 1830 گزارشگر تندنویس و خبرنگار پارلمانی شود که در نهایت هم میشود. بعد از شاخهبهشاخه شدنش در چندین کار، اولین پیشنویسها یا مقالاتش را در سال 1833 مینویسد و همین داستانها هستند که باعث محبوبیت و معروفیتش میشوند.
به شهرت رسیدن و ازدواج چارلز دیکنز
اولین داستان پیشنویس یا مقاله چارلز دیکنز به نام dinner at poplar walk در دسامبر سال 1833 میلادی منتشر شد. داستانهای دیگرش را هم یکی پس از دیگری نوشته و منتشر میشود. روزهای زندگیاش میگذرد تا اینکه 1 سال بعد با دختری به نام «کاترین هوگارت» آشنا میشود. چارلز چنان عاشق کاترین میشود که با او در سال 1835 عقد و در آوریل 1836 ازدواج میکند. اولین فرزندشان هم در سال 1837به دنیا آمد و در طی زندگیشان 9 فرزند دیگر به دنیا آوردند.
فرزندان چارلز دیکنز
- چارلز کالیفورد بوز دیکنز (1837 تا 1896)؛
- مری دیکنز (1938 تا 1986)؛
- کیت ماکریدی دیکنز (1839 تا 1929)؛
- والتر لاندور دیکنز (1841 تا 1863)؛
- فرانسیس جفری دیکنز (1844 تا 1886)؛
- آلفرد د اورسی تنسیون دیکنز (1845 تا 1912)؛
- سیدنی اسمیث هالدماند دیکنز (1847 تا 1872)؛
- هنری فیلدینگ دیکنز (1849 تا 1933)؛
- دورا آنی دیکنز (1850 تا 1851)؛
- ادوارد بولور لیتن دیکنز (1852 تا 1902).
دوستان چارلز دیکنز
- ویلکی کالینز (1824 تا 1889)؛
- جان الیوتسون (1791 تا 1868)؛
- جان فارستر (1812 تا 1876)؛
- ادگار آلن پو (1809 تا 1849)؛
- الن لالس ترنان (1839 تا 1914)؛
- ویلیام میکپیس تاکری (1811 تا 1863).
اولین رمانهای بزرگ چارلز دیکنز
در ادامه به لیست کتابهای چارلز دیکنز اشاره میکنم، اما ابتدا سراغ اولین داستانش یعنی dinner at poplar walk برویم که در دسامبر سال 1833 در یک مجله منتشر شد. بعد از آن هم اولین رمانش به نام پیکویک را از مارس 1836 تا نوامبر 1837 به صورت سریالی منتشر کرد.
سالهای بعد و مرگ چارلز دیکنز
زنی به نام «آلن ترنان» در سال 1856 با چارلز دیکنز آشنا میشود تا در سالهای پایانی زندگی همراه چارلز دیکنز باشد. از طرفی یک اتفاق بد برای چارلز و کاترین در سال 1858 میافتد و آنها از یکدیگر جدا میشوند. چارلز بعد از گذشت مدتی مجله «تمام طول سال» (All the Year Round) را تاسیس میکند که به عنوان سردبیر و ناشر در آن مشغول به کار میشود، سپس اولین مجلهاش را هم در آوریل 1859 منتشر میکند. داستان دو شهر از اولین رمانهای سریالی این مجله به حساب میآمد. پیش از این به مرگ چارلز دیکنز در سن 58 سالگی در 9 ژوئن 1870 میلادی اشاره کردیم، اما علت مرگ او را نگفتیم! زندگی چارلز دیکنز با یک سکته قلبی به پایان میرسد، البته 5 سال قبل از آن هم در یک حادثه قطار هم میتوانست جانش را از دست بدهد و هرچند از آن حادثه جان سالم به در برد، اما به طور کامل به بهبودی نرسید.
مطالعهی بیشتر: آثار و زندگینامهی هرمان هسه
سبک نگارش چارلز دیکنز
بیشتر قصهها و آثار چارلز دیکنز در ابتدا به صورت سریالی در روزنامهها، مجلات و بعدها در قالب کتاب منتشر میشد. سبک چارلز دیکنز در نگارش خودش را با طعنه و شکلی کاریکاتوری نشان میداد. اگر از تلخی نوشتههای او عبور کنیم که به خاطر تجربههای کودکی، چهره زشت جامعه و زندگیاش در دوران نداری بود، نمیتوان از عنوانهای جذابی که برای کتابهایش انتخاب میکرد، دست کشید. سبک نگارش چارلز بیشتر از اینکه به واقعیت نزدیک باشد، سراغ خیالپردازی میرود. البته در همان خیال هم فضای فقر و تنگدستی جامعه را نشان میدهد و از آن نقد میکند. در بیشتر کتابهای چارلز دیکنز، قهرمانهای آرمانگرایی میبینیم که علیه رنجهای جامعه قدعلم میکنند و تمام تلاششان را میکنند تا علیه مصیبتهایی که پشت سر هم برایشان به وجود میآید، سروکله بزنند.
آثار چارلز دیکنز
- کتاب یادداشت های پیکویک
- کتاب الیور توئیست
- کتاب نیکلاس نیکلبی
- کتاب مغازه عتیقه فروشی
- کتاب بارنابی روج
- کتاب سرود کریسمس
- کتاب زندگی و ماجراجویی های مارتیین چوزلویت
- کتاب دامبی و پسر
- کتاب دیوید کاپرفیلد
- کتاب خانه متروک
- کتاب دوران مشقت
- کتاب دوریت کوچک
- کتاب داستا دو شهر
- کتاب آرزوهای بزرگ
- کتاب دوست مشترکمان
- کتاب عبور ممنوع
- کتاب اسرار ادوین درود
آثار برجسته و معروف چارلز دیکنز
کتاب داستان دو شهر
کتاب داستان دو شهر در بحبوحه انقلاب فرانسه در قرن هجدهم و در لندن اتفاق میافتد. در این رمان با ماجراهای یک جوان کشاورززاده آشنا میشویم که زیر نظر اشرافگراهای فرانسوی تعلیم میبیند. از طرفی، داستان افرادی چون «چارلز دارنه»، یکی از اشرافزادهها و «سیدنی کارتن»، وکیل فراری که زندگی متوسطی در بریتانیا دارد، را میخوانیم. رمان داستان دو شهر به صورت سریالی چاپ و منتشر شد. این رمان هم اکنون جز پرفروشترین داستانهای چارلز دیکنز در جهان محسوب میشود.
کتاب آرزوهای بزرگ
یکی از آثار چارلز دیکنز که به شهرت بینالمللی رسیده کتاب آرزوهای بزرگ است. این کتاب آینه سالهای کودکی و نوجوانی پسری به نام «پیپ» را در روستایی روایت میکند. پیپ 7 ساله و خواهرش یک زندگی فقیرانهای دارند، اما خوشبختی بعد از مدتی روی خوش به پیپ نشان میدهد و با آدمهای متفاوتی روبهرو میشود که مواجه شدن با آنها ممکن است روی آیندهاش تاثیرگذار باشد و احتمال دارد او را به جایگاه عالی برسانند. چارلز این رمان را نوشته تا تاریکی و روشنی رفتارهای ما چون خساست و سخاوت را نشان دهد.
کتاب روزگار سخت
در کتاب روزگار سخت با دردها و مشکلات مردم که روزگار سختی را سپری میکنند، روبهرو میشویم. خواست نویسنده از نوشتن رمان روزگار سخت این بود که زندگی کارگرها با کارفرماها را در پیچ و خم مشکلات صنعتی شهر «منچستر» و«پرستون» به خواننده القا و آنها را بازگو کند. در روزگار سخت به زندگی دشوار «لویز» برمیخوریم که با «جوسایا باندربی» ازدواج میکند؛ مرد کارخانهدار خسیس، خشک، پرخاشگر، حیلهگر و ماشینی که 30 سال از لویز بزرگتر است.
کتاب خانه قانونزده
کتاب خانه قانونزده به مسائل اجتماعی و سیاسی انگلستان میپردازد که ظاهرا چارهای برای حلشان وجود ندارد. در این رمان سراغ پروندهای میرویم که بررسی کردنش 40 سال طول میکشد و همین چهار دهه برو بیا، باعث میشود هزینههای هنگفت حقوقی و دادگاهی روی اطرافیان بگذارد. در این داستان علاوه بر درگیریهای پرونده، با مسائل اجتماعی شخصیتهای دیگر چون خانم ددلاک، آقای باکت به عنوان کاراگاه و خانم جلیبای مواجه میشویم.
کتاب دیوید کاپرفیلد
در کتاب دیوید کاپرفیلد، با کودکی و میانسالی شخصیتی به نام دیوید آشنا میشویم. دیوید زمانی به دنیا میآید که پدرش 6 ماه قبل از تولدش از دنیا رفته است. مادر دیوید زنی مهربان است که مشکلات زندگی و بیپولی او را مجبور میکند همسر «موردستون» شود. متاسفانه بدرفتاری و پرخاش شوهرش تا حدی پیش میرود که دیوید را برای درس خواندن به مدرسهای خارج از شهر میفرستد. مدتی میگذرد تا اینکه مادر دیوید هم از دنیا میرود.
کتاب سرود کریسمس
رمان سرود کریسمس روایتگر زندگی پیرمردی ثروتمند، اما خسیس به نام «اسکروج» است. با اینکه ثروت اسکروج از پارو بالا میرود، اما بیاخلاقیاش باعث شده کسی حتی سمتش هم نیاید. مدتی میگذرد تا اینکه در شب کریسمس یک اتفاق هولناک برایش پیش میآید و یکشبه متحول میشود. زمانی که اسکروج از کابوس کریسمساش بیدار میشود، خساست را کنار میگذارد و به محض دیدن مشکلات مردم، دست و دلبازیاش گل میکند و از آن به بعد از ثروتش برای کمک به مردم استفاده میکند. چارلز دیکنز جز نویسندگانی است که به خوبی فقر را در کتابهایش به تصویر میکشد و در داستان سرود کریسمس هم این کار را به نحو احسن انجام داده است. جالب است بدانید که سرود کریسمس در کریسمس سال 1843 منتشر شد.
کتاب الیور تویست
یکی دیگر از آثار چارلز دیکنز که وضعیت نابسامان یتیمخانهها در انگلستان را بازگو میکند، کتاب الیور تویست است. ما در این رمان با شخصی به نام «الیور» آشنا میشویم که یتیمخانه او را به یک پیرمرد میفروشد، اما الیور طاقت نمیآورد و به لندن فرار میکند. او در مسیر فرارش با شخصیتهایی آشنا میشود که ناخواسته راه و روش دزدی را به او آموزش میدهند، الیور هم از همه جا بیخبر در حین آموزش دستگیر میشود. فردی که الیور را دستگیر میکند او را فرزندخوانده خودش میکند. سرنوشت او انگار به فرار و دزدی گره خورده، چون دوباره دزدیده میشود و باید برای یک سرقت بزرگ دست به کار شود. او در ماجراهای بعدیاش صدمه میبیند ... این کتاب، علاوه بر شکلی که در تصویر بالا میبینید، به صورت مصور و به شکل کتاب کودک و نوجوان نیز به چاپ رسیده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب نیکلاس نیکلبی
در داستان کتاب نیکلاس نیکلبی از زمانی که «گادفری نیکلبی» از دنیا میرود، زندگی روی طعم فقر، بیعدالتی و تهیدستی را به پسرانش، نیکلاس و رالف نشان میدهد تا علیرغم بیپولی، با غم مرگ پدرشان هم روبهرو شوند. داستان این رمان روی زندگی نیکلبی متمرکز است که بعد از مرگ پدرش، باید از پس هزینههای خانوادهاش بربیاید. بعد از مدتی رالف را میبینیم که به خانواده میگوید نیکلاس برای تدریس باید به یک مدرسه شبانهروی برود تا به خانواده کمک کند، اما غافل از اینکه آنجا یک زندان است. چارلز دیکنز این رمان را به این خاطر نوشته تا ظلم، بیعدالتی و فقر روزگار در برابر کودکان را به تصویر بکشد.
بهترین کتاب چارلز دیکنز
دیکنز نویسندهی توانمندی است که انتخاب بهترین کتاب از میان آثار او حقیقتا کار مشکلی است. اما به عقیدهی بسیاری از مخاطبین آثار ادبی، کتاب داستان دو شهر بهترین اثر اوست. ایده نوشتن کتاب داستان دو شهر از دو منبع اصلی به ذهن چارلز خطور کرد. چارلز دیکنز همیشه به روابط جامعه با افراد علاقه نشان میداد، اصلا به همین خاطر بود که خودش را درگیر و شیفته تاریخ انقلاب فرانسه از «توماس کارلایل» کرده بود. او بین نیروهایی که در زمان خودش روی مردم و جامعه انگلستان فشار میآورد و انقلاب فرانسه شباهتهایی میدید. چارلز با نوشتن این رمان فقط میخواست وضعیت فقر و خرابی جامعه در زمان خودش را نشان دهد.
ترجمه آثار چارلز دیکنز به زبان فارسی
از جایی که بهترین کتابهای چارلز دیکنز به شهرت جهانی رسیده و همچنان خوانندگانی هستند که به خواندن کتابهایش شوق و علاقه نشان میدهند، خوانندگان ایرانی هم مشتاقند از زبان او چیزهایی درباره وضعیت چند دهه قبل انگلستان بشنوند. بسیاری از بهترین کتابهای چارلز دیکنز به فروش میلیونی رسیده است. مترجمهای ایرانی هم از این موقعیت برای ترجمه آثار پرفروش این نویسنده بریتانیایی استفاده کردند. در ادامه لیست کتابهای چارلز دیکنز که مترجمها و انتشارات متنوع ایرانی آنها را ترجمه و منتشر کردند را جمع آوری کردم. کتابهای ترجمه شده چارلز دیکنز عبارتند از:
- کتاب روزگار سخت: «حسین اعرابی»، «انتشارات نگاه»
- کتاب خانه قانونزده : «ابراهیم یونسی»
- کتاب دوست مشترک ما: «عبدالحسین شریفیان»، نشر نگاه
- کتاب داستان دو شهر: ابراهیم یونسی، نشر نگاه
- کتاب داستان دو شهر: «مهرداد نبیلی»، «نشر فرزان روز»
- کتاب آرزوهای بزرگ: ابراهیم یونسی، «انتشارات دوستان»
- کتاب دختری به نام نل- مغازه عتیقه فروشی: «حمیدرضا آتش برآب»، «انتشارات علمی و فرهنگی»
- کتاب یادداشتهای پیکویک: «پرویز همتیان بروجنی»، «نشر چشمه»
- کتاب دیوید کاپرفیلد: «محسن سلیمانی»، «نشر افق»
- کتاب سرود کریسمس: محسن سلیمانی، نشر افق
- کتاب الیور تویست: «محسن فرزاد»، نشر افق
- کتاب نیکلاس نیکلبی: محسن سلیمانی، نشر افق
- کتاب داستانهای کریسمس: پرویز همتیان بروجنی، «انتشارات امیرکبیر»
جوایز و افتخارات چارلز دیکنز
با اینکه بهترین کتابهای چارلز دیکنز باعث نشدند او به جایزهای دست پیدا کند، اما نوشتهها و سخنرانیهایش او را به یکی از محبوبترین سلبریتیهای پردرآمد زمان خودش تبدیل کردند. یکی از افتخاراتش اینجاست که بسیاری از نویسندگان کارهایش را تمجدید کردند و بعد از مرگش هم یادبودهایی بابت کمکهایش به ادبیات، بنا کردند.
چرا باید آثار چارلز دیکنز را بخوانیم؟
درک و بررسی چارلز دیکنز از روان انسانها عمیق، دقیق و روشن بود. او با تصویرسازی رفتارهای شخیصتی و عادتهایی که ممکن است برای همه ما آشنا باشد، خیلی چیزها را به ما یادآور میشد؛ چیزهایی مانند فقر، بیعدالتی و سیاهی جامعه.
تقویم زندگی چارلز دیکنز
- سال 1812: تولد در انگلستان؛
- سال 1824: زندانی شدن پدرس
- سال 1827: استخدام در دفتر وکالت
- سال 1830: ملاقات با اولین عشقش، ماریا بیدنل
- سال 1834: استفاده از تلخیص «Boz»
- سال 1835: نامزدی با کاترین
- سال 1836: انتشار فصل اول مقالههای پیکویک و ازدواج با کاترین هوگارت
- سال 1837: به دنیا آمدن اولین فرزند، چارلز کالیفورد بوز دیکنز و مرگ خواهر کاترین و انتشار رمان الیور تویست
- سال 1838: به دنیا آمدن مری، دختر چارلز و انتشار نیکلاس نیکلبی
- سال 1839: به دنیا آمدن کیتی، دختر چارلز
- سال 1840: انتشار مغازه عیتقهفروشی
- سال 1841: انتشار بارنابی روج و به دنیا آمدن والتر، پسر چارلز
- سال 1842: سفر چارلز و کاترین به آمریکا
- سال 1843: انتشار سرود کریسمس
- سال 1844: به دنیا آمدن فرانسیس جفری، پسر چارلز
- سال 1845: به دنیا آمدن الفرد، پسر چارلز
- سال 1846: سفر چارلز دیکنز به همراه خانواده به سوئیس و انتشار دامبی و پسر
- سال 1847: به دنیا آمدن سدنی، پسر چارلز
- سال 1848: مرگ فانی، خواهر دیکنز و انتشار مرد تسخیر شده، آخرین کتاب کریسمس
- سال 1849: به دنیا آمدن هنری فیلدینگ دیکنز، پسر چارلز و انتشار دیوید کاپرفیلد
- سال 1850: به دنیا آمدن دورا آنی دیکنز، دختر چارلز
- سال 1852: انتشار خانه قانونزده و به دنیا آمدن ادوارد
- سال 1854: انتشار رمان روزگار سخت
- سال 1855: ناامیدی چارلز از بازگشت به سمت ماریا بیدنل و انتشار دوریت کوچولو
- سال 1856: همکاری چارلز با ویلکی کالینز روی The Frozen Deep و خرید گادز هیل پلیس
- سال 1857: آشنایی چارلز با الن ترنان
- سال 1858: جدایی چارلز از کاترین
- سال 1859: انتشار داستان دو شهر
- سال 1860: انتشار آرزوهای بزرگ از مجله «All the Year Round» و ازدواج کیتی، دخترش و مرگ آلفرد
- سال 1863: مرگ الیزابت، مادر چارلز و کار روی رمان دوست مشترک ما
- سال 1864: مرگ والتر، پسر چارلز در هند و انتشار سریالی دوست مشترک ما
- سال 1865: تصادف چارلز در یک حادثه قطار
- سال 1867: دومین تور سفر چارلز به آمریکا
- سال 1869: سفارش دکترها به چارلز برای قطع مطالعه. نوشتن راز ادوین درود
- سال 1870: انتشار راز ادوین درود و مرگ چالز در گادز هیل پلیس
خرید کتابهای چارلز دیکنز از کتابانه
برای مطالعه خلاصه و خرید کتابهای چارلز دیکنز چون سرود کریسمس، داستان دو شهر و ... میتوانید وارد سایت کتابانه شوید و از آنها را به سرعت و به صورت مجازی سفارش دهید. فروشگاه کتابانه برای رساندن انواع کتابهای درسی و غیردرسی مثل رمان خارجی یا رمان ایرانی و یا حتی کتابهای کودک و نوجوان با قیمت مناسب و حذف واسطهها، به دست شما، تلاش میکند. برای دیدن امکانات بیشتر و خرید کتابهای متنوع در فروشگاه کتابانه، به این سایت مراجعه کنید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران