loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دستم را باز بگذارید می خواهم بنویسم آغوش

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب شعر دستم را باز بگذارید می خواهم بنویسم آغوش سروده کامران رسول زاده توسط انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.

قالب این اشعار ترانه است و مضمون و محتوای آن عاشقانه می باشد. این کتاب ششمین اثر این شاعر می باشد. چاپ اول این کتاب در سال 1394 بوده است. کامران رسول زاده شاعر، ترانه سرا، آهنگساز و خواننده است. رسول زاده اسفند 1356 متولد شد. از او چهار مجموعه شعر و یک نمایشنامه منتشر شده است. رسول زاده در فستیوال بین المللی شعر در باکو موفق به دریافت دیپلم افتخار گردید. از آثار موسیقی او آلبوم های "بی سرانجام" و "دستای نامحرم" را می توان نام برد. او شاعری خلاق و خوش قریحه است. از مجموعه اشعار او می توان به  "دستورهای زبانی یک دیکتاتور عاشق" و "مرد ماهی" اشاره کرد.


فهرست


مقدمهاسب زخمیقفس ترانهبهشون بگوباران که می زندشب بویی مریمبرات از دور می میرمخلاصم کن!بچه های ته خطرد خونوقتی نیستیدستای نامحرمچشماتقدم قدمهمیشه کم میارمنروباوربهم کمک نمی کنهزن زمستونبهونهبی سرانجامساحلفردایه راهی نشونم بدههمین امشبدرختتمام عاشقانه هادارم می میرم و نیستیواژه های بی قرارتو اگه بودی کنارمانتظار کهنهبه دادم برسوایساهر روزهفتهفکر که می کنی به منزنفرصت بدهجادهچه فایده؟تن عریون ترانهبیهوده برگشتیبگین خودش بیادکنار اون بمونبی فروغفقط با خودم ما شدمآغوش سرگردوناعتصابنمی بینی منو انگارهمین باش!داری می ری، ولی هستیسقف می ریزدهیچ کس منو نفهمیدبی تو حالم بدهدلبستگیهمسقف

برشی از متن کتاب


" همین که می نویسم و به واژه می ‌کشم تورو دوباره بار غم می ‌شینه روی شونه های من . همین که می شکفی مثه یه گل میون دفترم دوباره گرمی لبات رو بار گونه های من . همین که می ری از دلم، قرار آخرم می ‌شی دوباره زخم می خورم، دوباره باورم می شی . همیشه کم میارمت نمی شه که نبارمت . گریه فقط کار منه، تو اشکاتو حروم نکن به واژه ای نمی رسی، این جوری پرس و جوم نکن . فاصله ها مال منن، تو فاصله نگیر ازم بمون که باورت بشه، گریه نمی شه سیر ازم . همیشه کم میارمت نمی شه که نبارمت." ........................................................................ "حقم و بهم ندی، اعتصاب می کنم لب نمی زنم و مرگ و انتخاب می کنم . حقم و بهم ندی ، یه مرد بد می شم از خطوط مرزی تن تو رد می شم . می زنم به مرز شوم مرد هرزگی می رسم یه جا که حتی روت نشه بگی . واژه دموکراسی، چه خوش لعاب بود از لبای تو که دیکتاتور مآب بود . جامعه به جز تو واسم هیچی نداشت جامعه من و تو رو ، رو دست هم گذاشت . جامعه فقط به ما دروغ تلخ گفت هر کی هر چی خواست گفت، حرف های مفت . من به این نبودن تو عاشقم گلم با همین سرودن تو عاشقم گلم"

شاعر: کامران رسول زاده انتشارات: مروارید


درباره کامران رسول زاده نویسنده کتاب کتاب دستم را باز بگذارید می خواهم بنویسم آغوش


نظرات کاربران درباره کتاب دستم را باز بگذارید می خواهم بنویسم آغوش


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دستم را باز بگذارید می خواهم بنویسم آغوش" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل