کتاب دروغگویی روی مبل | اروین د. یالوم

درباره‌ی کتاب دروغگویی روی مبل

کتاب "دروغگویی روی مبل" اثر اروین د. یالوم، راوی حکایت‌هایی ثمربخش می‌باشد. در صفحات آغازین کتاب، با "ارنست لش" آشنا می‌شویم؛ مردی مجرد و باهوش که تحت عنوان روان‌درمانگر به درمان بیماران متعددی یاری می‌رساند. او از صمیم قلب، شغل خویش را دوست می‌دارد و به آن عشق می‌ورزد. اصل ماجرای زندگی ارنست، به شش سال پیش بازمی‌گردد. سال‌های به شدت تاثیرگذاری که او همواره به آن‌ها می‌اندیشد. در ادامه، همراه با ارنست به شش سال پیش می‌رویم.

در طی این دوره‌ی زمانی، ارنست، استادیار روان‌پزشکی است و فقط چهار سال از دوره تخصصی‌اش می‌گذرد. رئیس ارنست، به عنوان ماموریت، از او می‌خواهد که به عضویت کمیته‌ی اخلاقی پزشکی بیمارستان استنفورد درآمده و در آن، به انجام وظیفه بپردازد؛ ارنست به محض عضویت در این کمیته و علی‌رغم این‌که از تجربه و تخصص کافی، برخوردار نیست، اولین و مهم‌ترین پرونده‌ی کاری خود را برعهده می‌گیرد؛ پرونده‌ای پیچیده که هیچ‌کس جرئت ندارد، آن را بپذیرد؛ موضوعی که به هیچ‌وجه ارنست از آن اطلاعی ندارد.

در واقع این پرونده، در ارتباط با آقای "سیمور تراتر" می‌باشد؛ پیرمردی نام‌آشنا و متخصص در زمینه‌ی علم روانکاوی که رئیس سابق انجمن روان‌پزشکی امریکا نیز هست. تراتر، یکی از روان‌درمانگران محبوب و مورد توجه دنیای پزشکی است و در حرفه‌ی خود، از مهارت خاصی برخوردار می‌باشد؛ ویژگی‌هایی که ترس اعضای کمیته‌ی اخلاقی در رویارویی با پرونده‌ی او را توجیه می‌کند؛ مساله‌ای که ارنست، مدت‌ها بعد، متوجه آن می‌شود.

طبق پرونده‌ی موردنظر، تراتر به سوءرفتار جنسی علیه یک خانم متهم گشته است؛ زنی جوان و بسیار زیبا و جذاب به نام "بل فلینی" که از بیماران تراتر می‌باشد. این موضوع از نظر کمیته‌ی اخلاقی، اهمیتی بسیار فراوان دارد. بنابراین، ارنست، با عزمی راسخ تحقیقات خود را آغاز می‌کند و درگیر ماجراهایی خواندنی و پرکشش می‌شود.

بخشی از کتاب دروغگویی روی مبل

جمعه صبح، کمی قبل از ساعت نه، شلی فرم مسابقه‌اش را بست و با بی‌صبری در اتاق انتظار مارشال استریدر روی پایش ضرب گرفت. بعد از تمام شدن کارش با دکتر استریدر، روز خوبی در انتظارش بود. اول کمی با ویلی و بچه‌هایش که در تعطیلات عید پاک بودند، تنیس‌بازی می‌کرد. بچه‌های ویلی آن‌قدر خوب بازی می‌کردند که شلی دیگر احساس نمی‌کرد که مربی آن‌هاست، بلکه احساس می‌کرد در یک بازی دوبل رقیبشان است.

بعد در باشگاه ویلی ناهار می‌خورد: کمی خرچنگ کباب‌شده با کره و بادیان رومی و کمی هم سوشی با پوسته‌ی نرم. و بعد با ویلی برای دیدن ششمین مسابقه‌ی اسب‌دوانی به بی میدوز می‌رفت. تینگ-ا-لینگ، اسب ویلی و آرنی، در سانتا کلارا مسابقه داشت. (تینگ-ا-لینگ نام بازی پوکر محبوب شلی بود: بازی‌ای که در آن بالاترین و پایین‌ترین دست برنده بودند و ورق ششم می‌توانست به قیمت 250دلار خریداری شود.)

شلی رابطه‌ی خوبی با شرینک‌ها نداشت. اما احساس می‌کرد استریدر از آسمان برایش رسیده است. حتی پیش از این‌که استریدر را ملاقات کند، از خدماتش بهره گرفته بود. نورما – که علی‌رغم همه‌ی مسائل عاشق شلی بود – روز بعد از دریافت فکس شلی به خانه آمد و آن‌قدر از تمام نشدن زندگی مشترک‌شان خوشحال بود که در آغوش شلی پریده بود و او را به رختخواب کشانده بود. آن‌ها دوباره با هم عهد بستند: شلی برای ترک عادت قماربازی‌اش باید به خوبی از این درمان استفاده می‌کرد و نورما هم به خاطر خواسته‌های حریصانه‌ی جنسی‌اش، باید به شلی یک روز استراحت می‌داد.

شلی با خود فکر کرد: حالا تنها کاری که باید بکنم اینه که وانمود کنم دارم با این دکتر استریدر کار می‌کنم. ولی شاید یه راهی وجود داشته باشه، باید یه چیزی باشه. به شرطی که بتونم برای یه مدتی، شاید چند جلسه‌ی درمانی نورما – و این شرینک – رو راضی نگه دارم. شاید این بهترین استفاده‌ایه که می‌تونم از این یارو ببرم.

در باز شد. مارشال خودش را معرفی کرد، با شلی دست داد و او را به اتاق دعوت کرد. شلی فرم مسابقه‌ی اسب‌دوانی‌اش را در میان کاغذهای روزنامه‌اش پنهان کرد، وارد مطب شد و شروع کرد به بررسی محتویات اتاق.

«مجموعه‌ی شیشه‌ایه خوبی جمع کردید دکتر!...

کتاب دروغگویی روی مبل اثر اروین د. یالوم با ترجمه‌ی حسین کاظمی یزدی توسط انتشارات صبح صادق به چاپ رسیده است.

• نویسنده: اروین د. یالوم
• مترجم: حسین کاظمی یزدی
• انتشارات: صبح صادق