کتاب جین ایر جلد 2 (عاشقانه های کلاسیک)

درباره کتاب جین ایر جلد 2 (عاشقانه های کلاسیک)

رمان جین ایر یکی از بهترین عاشقانه های کلاسیک است، داستان درباره ی زندگی دختری است که در کودکی پدر و مادر خود را از دست می دهد و پس از نامهربانی هایی که از بستگانش می بیند به پرورشگاه سپرده می شود، او در محیط خشک و خشن پرورشگاه بزرگ می شود، چند سال بعد جین که دختر جوان زیبایی شده به عنوان معلم سرخانه به خانه ای اشرافی نقل مکان می کند و با شاگردش، دختر صاحبخانه که مادر ندارد، روابط عاطفی خوبی برقرار می کند. بعد از مدتی جین و صاحب خانه، آقای راچستر به یکدیگر علاقمند می شوند. راچستر از جین تقاضای ازدواج می کند و او می پذیرد، اما در زمان برگزاری مراسم در کلیسا، وکیلی از راه می رسد، با اظهار این که مرد قبلا ازدواج کرده مانع ازدواج آن ها می شود. جین که به شدت از این موضوع ناراحت می شود خانه را ترک می کند. به دلیل شرایط روحی سختی که برایش پی می آید کشیشی به همراه خواهرانش او را بیهوش می یابند و از جین مراقبت می کنند، کشیش کم کم به او علاقمند می شود، اما این رابطه با خوابی که جین می بیند به هم می ریزد. او در خواب صدای راچستر را می شنود، سپس به دنبال او می رود و می فهمد که همسر دیوانه ی او خانه را آتش زده و راچستر در حال نجات دادن همسرش بینایی خود را از دست داده...

خرید کتاب جین ایر جلد 2 (عاشقانه های کلاسیک)

کتاب جین ایر (جلد دوم) از مجموعه عاشقانه های کلاسیک اثر شارلوت برونته و ترجمه ی نوشین ابراهیمی، از نشر افق به همراه سایر کتاب های عاشقانه را از کتابانه خریداری نمایید.

برشی از متن کتاب

از لحن ملایمش معلوم بود آرام شده است. بنابراین من هم آرام شدم. تلاش کرد سرش را روی شانه ام بگذارد، اما اجازه ندادم. بعد خواست مرا به طرف خودش بکشد که باز هم نگذاشتم. گفت: ((جین! جین!)) چنان غم تلخی در صدایش بود که تمام وجودم لرزید. ادامه داد: ((پس دوستم نداری؟ فقط موقعیتم برایت مهم بود؟ می خواستی زنم بشوی تا جایگاه اجتماعی ات بالا برود؟ حالا که می بینی نمی توانم شوهرت باشم طوری خودت را پس می کشی که انگار قورباغه یا میمون هستم.)) این کلمات احساسم را جریحه دار کرد، اما چه می توانستم بکنم یا بگویم؟ شاید نباید چیزی می گفتم یا کاری می کردم، اما چنان از آزردنش ناراخت و پشیمان بودم که بی اختیاد دلم خواست دلداریش بدهم و زخمش را مرهم کنم. گفتم: ((شما را دوست دارم، بیشتر از قبل، اما نباید به احساسم پر و بال بدهم یا ابرازش کنم. این آخرین بار است که آن را به زبان می آورم.)) -آخرین بار، جین! عجب! واقعا فکر می کنی می توانی با من زندگی کنی، هر روز مرا می بینی و در حالی که هنوز دوستم داری سرد و بی اعتنا باشی؟ -نه آقا، مطمئنم که نمی توانم، بنابراین فکر می کنم فقط یک راه مانده، اما اگر بگویم شما عصبی می شوید. -آه، بگو! اگر من عصبانی می شوم، تو هم ترفند گریه را بلدی. -آقای راچستر، من باید از پیش شما بروم. -برای چه مدت جین؟ چند دقیقه می روی تا موهایت را که کمی به هم ریخته مرتب کنی؟ می خواهی صورت تب زده ات را بشویی؟ -باید آدل و ثورنفیلد را ترک کنم. باید برای همیشه شما را ترک کنم. در جایی جدید و بین آدم های جدید زندگی دیگری شروع کنم. -البته، من هم که همین را گفته بودم. نشنیده می گیرم که گفتی باید از من جدا شوی. تو همسر من خواهی شد. من ازدواج نکرده ام. تو هم واقعا و هم اسما خانم راچستر خواهی شد...    

نویسنده

شارلوت برونته فرزند سوم خانواده هشت نفره کشیشی به نام پاتریک برونته بود که در آوریل 1816 در دهکده ی تورنتن، نزدیکی شهر بردفورد به دنیا آمد. نام مادر او ماریا برانول بود. در سال 1824 پدرش تصمیم گرفت چهار دخترش را برای فراگیری دروس دینی و علوم به کلیسایی در شهر کاون لریج بفرستد. شارلوت از فضای غم بار و شرایط نامساعد این مدرسه الهام گرفت و بعدها یتیم خانه ای با همین فضا در رمان جین ایر خلق کرد. شارلوت اندکی پس از ازدواج باردار شد اما ناگهان دچار ضعف بدنی و بیماری شد، او چند هفته قبل از تولد سی و نه سالگیش با کودکی درون شکمش درگذشت.

نویسنده: شارلوت برونته مترجم: نوشین ابراهیمی انتشارات: افق