کتاب توتالیتاریسم اثر هانا آرنت | ترجمهی محسن ثلاثی
- انتشارات : ثالث
- مترجم : محسن ثلاثی
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب توتالیتاریسم ترجمهی محسن ثلاثی
وقوع انقلابها پس از نخستین جنگ جهانی و سر برکشیدن جنبشهای توتالیتر و تحلیل رفتن حکومت پارلمانی و به دنبال آن، انواع و اقسام بیدادگری نوین، از دیکتاتوریهای فاشیستی و نیمه فاشیستی گرفته تا دیکتاتوریهای تکحزبی و نظامی، و سرانجام، استقرار به ظاهر پایدار جکومتهای توتالیتر بر پایه پشتیبانی تودهای؛ مانند روسیه در 1929، سالی که اکنون غالبا سال "انقلاب دوم" خوانده میشود و در آلمان به سال 1933.
با شکست آلمان نازی، بخشی از داستان ما به سر آمده بود و به نظر میرسید که با این رخداد، نخستین لحظه مناسب برای مشاهده رویدادهای معاصر با نگاه بازپسنگر یک تاریخنگار و شور تحلیلی یک دانشمند سیاسی، فرا رسیده باشد. البته نه هنوز بدون خشم و از روی سنجش، ولی همچنان با غم و اندوه و افسوس، اما بدون خشمگنگ و هراس فلج کننده.
در این زمان، نخستین لحظه ممکن برای بررسی دقیق مسائلی که بهترین بخش زندگی نسل مرا به ناگزیر در بر گرفته بودند، فرا رسیده بود: چه پیش آمد؟ چرا پیش آمد؟ و چگونه میتوانست پیش آمده باشد؟ زیرا شکست آلمان، افزون بر آن که کشوری ویران و ملتی را که احساس میکرد به " نقطه صفر" تاریخ خویش گام گذاشته است به دنبال آورد، کوهی از اسناد دستنخورده را درباره هر یک از جنبههای دوازده سالی که رایش هزار ساله هیتلری توانسته بود دوام آورد، بر جای نهاد.
آشکار بود که پایان جنگ، به منزله پایان حرکت توتالیتر در روسیه نبود، بلکه بر عکس، به بلشویکی کردن اروپای خاوری، یعنی به گسترش حکومت توتالیتر انجامید. صلح، تنها نقطه عطف مهمی را به دست داده است، تا از آنجا بتوانیم همانندیها و ناهمانندیهای روشها و نهادهای دو رژیم توتالیتر را به تحلیل کشیم. پایان جنگ جهانی دوم و مرگ استالین، صرفا به بحران جانشینی و یک " نرمش" موقتی تا ظهور رهبری تازه منجر نشد، بلکه فرآیند توتالیتر زدایی موثق ولی نه چندان آشکار را نیز به دنبال آورد.
بخشی از کتاب توتالیتاریسم ترجمهی محسن ثلاثی
عدم وجود یک دار و دسته حاکم، مسئله جانشینی دیکتاتوری توتالیتر را پردردسر و دشوار ساخته است. در واقع همین قضیه است که همه غاصبان این مقام را دچار مصیبت ساخته است. شگفت این است که هیچیک از دیکتاتورهای توتالیتر، شیوههای کهن پایهگذاری یک دودمان حاکم و جانشینی پسرانشان را هرگز نیازمودند. در نقطه مقابل هیتلر که جانشینان متعددی را تعیین کرده بود که به خودی خود محکوم به شکست بودند، روش استالین قرار دارد؛ روشی که افتخار جانشینی را به صورت یکی از خطرناکترین افتخارهای اتحاد شوروی درآورده بود.
در شرایط توتالیتر، آگاهی به پیچ و خمهای خطوط ارتباطی، معادل است با برترین قدرت و هر نامزد جانشینی که عملا در صدد کشف ته و توی قضایا برآید، پس از مدتی به خودی خود از جانشینی خلع میشود. نامزدی معتبر و به نسبت پایدار، مستلزم وجود گروه حاکمی است که در امر انحصار آگاهی به ته و توی قضایا با رهبر سهیم باشند و این امر چیزی است که یک رهبر توتالیتر باید به هر وسیلهای که شده از آن پرهیز کند.
هیتلر یک بار با تعابیر خاص خویش، این نکته را برای فرماندهان عالی رتبه ارتش که در گرماگرم جنگ میبایست مغزشان را برای حل این مئله خورده باشند، توصیف کرده بود: "با کمال فروتنی باید بگویم که عامل نهایی، خود من هستم و من جانشینناپذیرم... سرنوشت رایش فقط به من وابسته است."
لازم نیست که بگردیم تا طنز این واژه فروتنی را بیابیم؛ رهبر توتالیتر در تضاد چشمگیر با هر یک از غاصبان پیشین، از بیدادگران گذشته گرفته تا خودکامگان، به راستی باور دارد که مسئله جانشینیاش اهمیتی ندارد و برای این کار نیازمند به شایستگیها و آموزشهای ویژهای هم نیست، زیرا کشور سرانجام از هر کسی که او در لحظه مرگش به جانشینی برگزیند، فرمانبری خواهد کرد و هیچ رقیب تشنه قدرتی، مشروعیت جانشین برگزیده او را تهدید نخواهد کرد.
کتاب توتالیتاریسم اثر هانا آرنت با ترجمهی محسن ثلاثی توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب توتالیتاریسم ترجمهی محسن ثلاثی
جامعه بیطبقه
جنبش توتالیتر
توتالیتاریسم در راس قدرت
ارعاب و ایدئولوژی: یک صورت حکومتی نوپدید
- نویسنده: هانا آرنت
- مترجم: محسن ثلاثی
- انتشارات: ثالث
مشخصات
- نویسنده هانا آرنت
- مترجم محسن ثلاثی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 16
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 366
- انتشارات ثالث
نظرات کاربران درباره کتاب توتالیتاریسم اثر هانا آرنت | ترجمهی محسن ثلاثی
دیدگاه کاربران