محصولات مرتبط
دربارهی کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس
کتاب "تابستانی به رنگ اقیانوس" روایتگر داستانی جذاب و پرماجرا است که لحظاتی شیرین و دلچسب را برای مخاطب کودک و نوجوان خلق میکند.
شخصیت اصلی قصه، "کت" نام دارد. او دختری بسیار مودب و مهربان است که در مقطع پنجم ابتدایی تحصیل میکند. "جوجو"، برادر کوچک کت و دانشآموز کلاس اول میباشد؛ پسری پرهیاهو و بازیگوش که به کت وابسته است. این خواهر و برادر کوچک در کنار مادرشان، "آماندا گلدول"، زندگی میکنند. پدر خانواده، مدتی پیش، در اثر بیماری از دنیا رفته است. بنابراین آماندا، مسئول تامین هزینههای زندگی خود و فرزندانش میباشد. هزینههایی سنگین و تمامناشدنی.
او در سه شغل مختلف، فعالیت میکند: کتاب مینویسد، به دانشآموزان کالج تصویرگری آموزش میدهد و در یک شیرینیپزی روسی به صورت شیفتی خدمت مینماید. در نتیجه، فرصتی برای نگهداری از فرزندانش، به ویژه جوجو ندارد. در همین راستا، کت، با پذیرش مسئولیت نگهداری از برادرش، همواره مراقب اوست و مادرانه به جوجو عشق میورزد.
داستان از روز پایانی سال تحصیلی آغاز میشود. کت و جوجو، مشتاقانه در انتظار فرا رسیدن روز بعد و شروع تعطیلات تابستانی هستند. روزی که قرار است که آنها همراه با مادرشان، سوار بر هواپیما، به سوی آتلانتا سفر کنند. سرزمینی که دوست قدیمی کت، یعنی "ریشی" در آن زندگی مینماید. این سفر، مدتی پیش توسط آماندا برنامهریزی شده و همگی برای آن لحظهشماری میکنند. اما اتفاقی غیرمنتظره برنامههای این سفر را برهم زده و دختر قصه و خانوادهاش را با ماجراهایی خواندنی مواجه میسازد.
بخشی از کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس
حتی در نور ملایم صبح، میکن زمختترین آدمی بود که کت در عمرش دیده بود. او چهارشانه و محکم، روی ایوان منتظر کت ایستاده بود. کت سریع و بیصدا از پلهها پایین رفت. این اولین صبحی بود که با هم به ماهیگیری میرفتند.
وقتی میکن او را دید لبخندی زد و گفت: «آفرین، پرندهی سحرخیز، کرم رو شکار میکنه، کرم سحرخیز، ماهی رو و از این حرفها.»
دم در، میکن وسایل را بین دوچرخهها تقسیم کرد و هر دو با دوچرخههایشان به طرف مغازهی طعمهفروشی راه افتادند. میکن در را برای کت باز، نگه داشت.
دین گفت: «سلام، میکن.» او همان کسی بود که ماهیهای کولی را به کت و هرییت داده بود.
میکن گفت: «این نوهام، کته. امسال تابستون یه مدت پیش ماست.»
دین سری تکان داد و گفت: «به مامانش رفته، نه؟ این خیلی خوبه کت، تو که نمیخوای مثل این پرندهی پیر باشی؟»
میکن زد زیر خنده و گفت: «من و کت بیشتر از اون چیزی که فکر کنی شبیه هم هستیم. میدونستی این یکی خودش داره ماهیگیری رو یاد میگیره؟ با کمک اون دختر کوچولو، هرییت کینکید.»
دین چشمکی زد و گفت: «به احتمال زیاد دور و بر اسکله دیدمشون. میخواین جایزه رو از چنگ جان هاروی دربیارین؟»
کت گفت: «امیدوارم.»
دین گفت: «به این میگن روحیه. خوشحالم که میخوای ماهیگیری بهش یاد بدی میکن. این یکی از فایدههای پدربزرگ بودنه. امروز چه کمکی از دستم برمیآد؟»
دین و میکن یه بحث طولانی دربارهی میگو، ماهی کولی و ماهی کفال بندانگشتی داشتند. کت سری به قفسهی عینکهای آفتابی زد.
میکن در را باز کرد و گفت: «آمادهای کت؟» آنها به اسکله رفتند.
میکن ایستاد و گفت: «کجا رو بیشتر از همه دوست داری؟»
کت گفت: «هر دفعه یه جا میریم. هنوز منطقهی شانسمون رو پیدا نکردیم.»
میکن گفت: «گاهی میتوتنین خودتون شانس رو بدست بیارین. او با انگشت یک دسته پرنده را که بالای آب پرواز میکردند، نشان داد: «فکر میکنی چرا این دور و بر میپلکن؟»
جوابش ساده بود: پرندههای ساحل فقط یک چیز دوست داشتند.
کت گفت: «غذا.»
میکن گفت: «آفرین، دختر.»
آنها به مرغهای دریایی نزدیکتر شدند. میکن بستهی غذای طعمهفروشی را باز کرد و ...
کتاب تابستان به رنگ اقیانوس اثر جلیان مک دان و ترجمه ی طوی سلیمانی موحد توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جیلیان مک دان
- مترجم: طوبی سلیمانی موحد
- انتشارات: پرتقال
مشخصات
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 2
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 288
- انتشارات پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب تابستانی به رنگ اقیانوس انتشارات پرتقال
دیدگاه کاربران