loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب بزرگراه بزرگ - یوریک کریم مسیحی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب بزرگراه بزرگ نوشته یوریک کریم‌مسیحی توسط نشر بیدگل به چاپ رسیده است.

این کتاب اولین بار در سال 1391 منتشر شد و شامل 7 داستان به نام‌های «بزرگراه بزرگ»، «پیاده‌روی در پیاده‌رو»، «گاوصندوق»، «سقف»، «چشم‌هایش»،‌‌«ریموت کنترل» و «این یارو واحد سیزدهه» می‌شود. عمدۀ تمرکز داستان‌های این مجموعه، زندگی و روزمرگی‌های مردم طبقۀ متوسط جامعه می‌شوند. همۀ شخصیت‌های این داستان‌ها چه بد چه خوب، همگی مردمان این شهرند، شهری که ما نیز بخشی از آن هستیم. وجه مشترک داستان‌های این مجموعه، اتفاق‌های جدیدی است که روال زندگی شخصیت‌هارا بهم می‌ریزند. آدم‌هایی که همگی سرگرم روزمرگی‌هایشان شده‌اند تا اینکه اتفاق‌های ناگهانی و تازگی‌هایی این تکرار و رویۀ همیشگی را تغییر می‌دهند. در داستانِ «پیاده‌روی در پیاده‌رو»،‌کارمند معمولی‌ای که طبق برنامۀ هر روزه‌اش به محل کار خود می‌رود، مسیر روزانه‌اش را عوض می‌کند و وارد دنیایی جدید می‌شود که با زندگی روزمره‌اش فرق دارد.  «بزرگراهِ بزرگ» در خلال داستان‌هایش، تصویر ملموسی از زندگی‌ها و روزانه‌های زنان جامعۀ امروزی نیز پیش رویمان قرار می‌دهد. «یوریک کریم‌مسیحی» داستان‌کوتاه‌نویس، نمایشنامه‌نویس و منتقد عکس ایرانی است. عمدۀ شهرت وی در دنیای عکاسی و کتاب‌های شاخص‌اش در زمینۀ نقد و بررسی عکس می‌باشد، که از این آثار می‌توان «شب سپیده می‌زند»، «عکس و دیدن عکس: عکس به ما چه می‌دهد، ما از عکس چه می‌گیریم»،‌«در جهت عکس: 39 عکس، 39 جستار» و «شب سپیده می‌زند، باری دیگر: 55 عکس فیلم، 48 جستار» را نام برد. علاوه بر دنیای عکاسی، در ادبیات و تاریخ هم سررشته دارد. از مجموعه آثار داستان‌ها و نمایشنامه‌های وی می‌توان «جاده»،‌‌«اول شخص مفرد»، «کوپۀ اختصاصی» و «نفس عمیق» را نام برد. از بین این آثار، کتاب «نفس عمیق» نظر مثبت خوانندگان و علاقه‌مندان رابه خود جلب کرد.


برشی از متن کتاب


پونه دستی به بدنۀ سماور کشید و گفت:« بابا، این خیلی می‌ارزه، نه؟ هم طلاش خیلی می‌ارزه، هم عتیقه بودنش. حتما خیلی می‌ارزه. اگه بفروشیمش می‌شه باهاش یه خونۀ درست‌و‌حسابی نو خرید و از این‌جا رفت. بابا به‌خدا من از این خونه‌ی کهنه که طاقش داره میاد رو سرمون بدم میاد. اصلا معلوم نیست مالِ چندصد سال قَبله.» امین گفت:« بابا یه اِسکوتر برا من می‌خری؟ همه‌ی دوستام اسکوتر دارن.» ابراهیم نگاهی به نسرین انداخت، نسرین گفت:« روروَک!» ابراهیم به نسرین گفت:« تو چی؟ تو، چیزی نمی‌خوای؟» نسرین با بی‌تفاوتی گفت:« نه.» ابراهیم چایش را از سینیِ طلایی‌رنگ برداشت و تکیه زد به مبل و انگار بخواهد حرف مهمی بزند، بی‌این که به کسی نگاه کند، گفت:« نرسیده به میدون گاوصندوف فروشیه، رفتم یه گاو‌صندوق دیدم که این سماوره توش جا بشه.» بعد رو کرد به نسرین و گفت:« بگو چند!» نسرین چزی نگفت. ابراهیم مکثی کرد و گفت:« سیصد تومن، سیصد و پونزده تومن. باورت می‌شه؟ من فکر می‌کردم هیچی نباشه یه‌ملیون قیمتشه!» نسرین بُراق شد که «سیصد و پونزده تومن بدی گاوصندوق بخری که سماورو توش بذاری؟ صدجور خواب واسه‌ی این چارصد تومن دیدیم. دو هفته‌ی دیگه سَرساله باید بُکُنیش پونصد،‌بدیش دستِ کَرَم‌نژاد.» بعد تکیه زد به مبل و گفت:« سماورو می‌ذاریم همین‌جا سیر نگاش می‌کنیم عقده‌ای نشیم، بچه‌هامونم چشم‌و‌دیل سیر بشن!» پونه گفت:« آره بابا، مامان راست می‌گه، همین‌جا باشه دیگه، خب؟ دوستامونم میان می‌بینن.» امین گفت:« آره بابا، دوستامون میان می‌بینن.» ابراهیم استکان خالی را گذاشت توی نعلبکی و گفت:« آره، حتما! اونم توی یه ساختمونِ ولنگ‌وازِ بی‌در‌و‌پیکری که صد نفر آدم توش زندگی می‌کنن. بالاسرمون پشتِ بومه و صدجور آدم رفت‌و‌آمد می‌کنه، اونوقت عاقلانه‌اش یه همچین گنجی دمِ دست باشه؟! ها؟! این شازده‌ام که هر بار میره پایین درو وا می‌ذاره و ما باید پشتِ سرش ببندیم. عادت به در بستن که نداره. اون‌وقت کی ضمانت می‌کنه آفت به این نزنه؟ درضمن خانوما آقایون یادشون باشه راجع‌به این سماور با احد‌الناسی حرف نمی‌زنن. لام تا کام! روشن شد؟!» بلندی دهنۀ گاوصندوق صدو‌دوازده بود، قدِّ سماور صد‌و‌شانزده، باید تاج سماور را کنارش می‌گذاشت تا جا شود. امین دستی به گاوصندوق زد و گفت:« بابا خیلی سنگینه‌ها، نه؟» ابراهیم درحالی که سعی می‌کرد تاج را طوری کنار سماور جا بدهد که آسیب‌تازه‌ای نبیند، گفت: پدرجان سنگین نباشه که می‌دزدنش. باید سنگین باشه که تکون نخوره.» بعد گفت:« یه تُن می‌دونی چقده؟» امین با سر اشاره کرد که می‌داند. «این، دوزار از یه تن بیشتره!»

فهرست


  • بزرگراه بزرگ
  • پیاده‌روی در پیاده‌رو
  • گاو‌صندوق
  • سقف
  • چشم‌هایش
  • ریموت کنترل
  • این یارو واحد سیزدهه


(هفت داستان) نویسنده: یوریک کریم مسیحی انتشارات: بیدگل

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 1
  • تعداد صفحه 146
  • انتشارات بیدگل

نظرات کاربران درباره کتاب بزرگراه بزرگ - یوریک کریم مسیحی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب بزرگراه بزرگ - یوریک کریم مسیحی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل