بدون تردید، دیرینهترین و دل افروزترین متن در ادب پارسی، شاهنامهی فردوسی است و از این روی، بازنویسیهای مختلفی برای آن بهوجود آمده و به همین سبب ویراستار را در کار ویرایش با رنج و دشواری فراوان رویاروی میگرداند. ویرایش متن شاهنامه، آنگاه سخت و به کاری چالش برانگیز تبدیل میشود که بیندیشیم شاهنامه، نه تنها در ایران و در سخن پارسی، بلکه در پهنهی گیتی، بزرگترین و باشکوهترین شاهکار در ادب پهلوانی و حماسی است و افزون بر آن، اگر ادعا کنیم شاهنامه شالودهی فرهنگ و منش و ادب ایران را در روزگار نو میریزد، گزاف نگفتهایم. شکوه و شگرفی شاهنامه، ارج بسیار و کارکرد ژرف و پایدار و بیهمانند آن در فرهنگ و جامعهی ایرانی هرگونه پیوند و برخورد با شاهنامه، بهویژه ویرایش متن آن را، کاری حساس و باظرافت گردانیده است؛ کاری که دامنه و بازتاب و قلمرو اثرگذاری آن بسیار فراختر از مرزهای تنگ پژوهش و تلاش ادبی است و منش و فرهنگ و تاریخ ایران را در بر میگیرد؛ حتی میتوان گفت کاری است که به گونهای راه به ناخودآگاهی تباری ایرانیان میبرد که بخشی گسترده از آن را مجموعه نامه باستان در چندین جلد در خود جای داده و به شرح و تفسیر آن پرداخته است. در ادامه با کتابانه همراه مانید تا به شرح مضامین هر یک از کتاب های این مجموعه زیبا پردازیم.
در نامه باستان، بهره نخستین از شاهنامه، از آغاز تا فرجام داستان زال، ویراسته شده است و بیت به بیت کاویده و گزارده آمده است. در گزارش بیت ها، دانش ها و دیدگاه هایی چون واژه شناسی، ریشه شناسی و زیباشناسی به کار گرفته شده است. در زیباشناسی، بیتها از دیدِ سه دانش بدیع، بیان و معانی کاویده و بررسیده آمده اند. در سبک شناسی، دگرگونیهای تاریخ زبان در نظر بوده است و ویژگیهای سبکی از دیدِ زبانی، نه شیوه شناسی هنری. این واژه ویژه، سبک شناسی، هر چند نامی روشن و رسا نیست و با شیوه شناسی هنری در می توان آمیخت، از ان روی که در پارسی در معنی دانش بررسی متن از دید دگرگونیهای تاریخی زبان در هر دوره کاربرد یافته است، در همین کاربرد و معنی به کار رفته است. در ریشه شناسی، خاستگاه و پیشینه واژگان بررسی شده است. بی گمان شناخت فرهنگ ایران و زبان و ادب پارسی، بی آشنایی با زبان های باستانی و آبشخورهای پهلوی و اوستایی اگر یکسره ناشدنی نباشند، نیک دشوار است بویژه، در جهان شاهنامه از آنها گریزی نیست.
در کتاب نامهی باستان جلد دوم به چند دگرگونی ناچیز و نکته نوآیین باز میخوریم که به قرار زیر است: 1_ واژههایی که در جلد نخستین از دیدِ ریشه شناسی کاویده شدهاند، در جلد دوم دیگر بار بر رسیده نیامدهاند و خوانندگان گرامی به آسانی میتوانند، بهرهجوی از «واژه نمای ریشه شناختی» در جلد نخستین، این واژهها را در متن بیابند و گزارش ریشه شناختی آنها را بخوانند. 2_ در جلد دوم، افزونتر به گزارش و معنی بیتها و واژههای دشوار پرداخته شده است. زیرا از این جلد، نامه باستان برای همه دوستاران شاهنامه نوشته میشود و مانند جلد نخستین که بیش کتابی آموختاری است و در نگاه نخستین، برای دانشجویان زبان و ادب پارسی در ردههای برین آموزشی نوشته شده است، نیست. 3_ در جلد دوم، بخشهای برافزوده، مگر در آنجا که از آن گزیری نبوده است چونان پیوست در فرجام کتاب آورده شدهاند. در جلد نخستین، بر پایه ساختار اموختاری آن، پارهای از این بخشها در میان دو قلاب [ ] به متن افزوده شده است. 4_ هرگاه که در جلد دوم نکتهای آمده است که در جلد نخستین نیز به گونهای سخنی از آن رفته است و یادکرد آن بایسته یا شایسته مینموده است، به این جلد بازگشت داده شده است. 5_ تنها بیتهایی که به نمونه از واژگان یا کاربردهای هنری و از این گونه در متن آمده است، به آهنگ پرهیز از بسیاری پانوشتها، به آبشخورها بازگشت داده نشده است؛ گذشته از آنها، اگر نکتهای، هر چند ریز، از کتابی برگرفته شده است، آبشخور آن در پانوشت یاد کرده آمده است. 6_ در ویرایش متن مانند جلد نخستین، از شاهنامههای چاپ شده، پایه بر چاپ مسکو و ژول مول نهاده شده است. 7_ در جلد دوم، واژهها و بیتها از دید «یچین شناسی» (= شناخت نسخه بدلها و واریانتها) نیز بر رسیده و کاویده آمدهاند و کوشیده شده است که با برهان و به شیوه سخن سنجانه، ریخت و کاربرد نژاده و به آیین در آن میان یافته آید و در متن آورده شود. بررسیهای پچین شناختی، تنها آنجا که سختگی و نژادگی متن را بایسته بوده است، انجام گرفته است و در موارد دیگر، به پاس پرهیز از دراز آهنگی سخن، بدانها پرداخته نشده است.
در جلد سوم از این مجموعه پربار، کزازی به شرح داستان سیاوش، پهلوان غیور ایرانی، پرداخته است.
در این جلد از کتاب نامه باستان استاد جلالالدین کزازی بر آن است که شیوهی فرمانروایی را که خودکامگی خاورانه خوانده شد است، در فرهنگ و تاریخ ایران بکاود و بررسی و بازنمایی کند که آیا خودکامگی خاورانه در ایران نیاز کارآیی و روایی داشته است یا نه. از نگاهی فراخ و فراگیر، بنیادیترین و برجستهترین ویژگی فرمانروایی را در ایران که سرشت و ساختار آن پدید میآورد و پایه میآورد و پایه میریزد، میتوان سویمندی ناسازوارانه آن دانست: فرمانروایی، در ایران، همواره آمیزهای از دو ناساز بوده است که آشتیناپذیر مینمایند: فرمانروایی ایرانی از سویی مینوی است و از سوی دیگر کشوردارانه: ایرانیان تنها زمانی فرمانروایی کسی را بر خویشتن و ایران زمین میپذیرند که این کس مردی مینوی بوده باشد، و به گونهای آیینی، شایستگی فرمانروایی بر این سرزمین اهورایی را یافته باشد. با این همه، نشانهها و یادگارهایی از شیوههایی دیگرسان در فرمانروایی ایرانی در تاریخ و فرهنگ این سرزمین دیرسال فرادست میتوان آورد. نمونهای برجسته و شگفتیآور از این شیوههای دیگرسان را، همچنان، در شاهنامه میتوانیم یافت که نامه سپند و بیمانند فرهنگ و منش ایرانی است. این نمونه شیوه شورایی در فرمانروایی است که پایه آن بر دودمانسالاری نهاده شده است. در سرزمین پهلوانان، زابلستان، انجمنی برین فرمان میرانده است و کشور را اداره میکرده است، نه تنی تنها چونان پادشاه.
مجلد پنجم از مجموعه کتاب های نامه باستان از داستان بیژن و منیژه آغاز میشود و تا پادشاهی لهراسب در شاهنامه ادامه مییابد.
در کتاب ششم، کزازی به شرح وقایع شاهنامه از پادشاهی لهراسب تا پادشاهی دارای داراب پرداخته است.
در مجلد هفتم از این مجموعه کتاب های فاخر، به پادشاهی اسکند پرداخته شده و داستان تا به قدرت رسیدن بهرام گور ادامه مییابد. این جلد یکی از جذاب ترین کتاب های این مجموعه میباشد.
اگر مایل به خواندن داستان های شاهنامه از زمان به تاج و تخت رسیدن یزدگرد سوم تا پادشاهی هرمزد، هستید، کتاب هشتم از مجموعه نامه باستان بهترین پیشنهاد برای شماست.
در مجلد نهم که از مشخصات روی جلد نیز پیداست، به شرح وقایع پادشاهی خسروپرویز تا پادشاهی یزدگرد پرداخته شده است.