معرفی کتاب با کاروان حله
با کاروان حله، اثری جاوادانه و به یاد ماندنی از دکتر عبدالحسین زرین کوب است که بررسی جامعی از شاعران بزرگ تاریخ ایران را در قالبی مزین و شسته رفته ارائه می کند. آثار بسیاری درباره ی این شاعران از رودکی تا حافظ منتشر شده اند، اما هیچکدام نتوانسته اند چنین دقیق و جامع درباره ی این بزرگان ادای مطلب کنند. زرین کوب در این اثر خود وضع تاریخی هر ادیب را بررسی کرده و چنانچه خود نیز در آغاز کتاب می گوید، با مورد نظر قرار دادن اینکه چه باید گفت و چه نباید گفت، به شاعران مربوطه می پردازد. زرین کوب نقد درباره ی هر شعر و شاعر را امری ضروری می داند، با توجه به آن که به کاری ضعیف منجر نشود. برای همین است که باید هرچه از تاریخ و جغرافیا و زندگی شاعر بوده مدنظر داشت و با بررسی جامع اشعار شاعر به نقد ادبی دست زد. کاری که از هرکس برنمی آید و این دکتر عبدالحسین زرین کوب بوده است که توانسته به خوبی از پس آن برآید. با کاروان حله نخستین بار در سال 1343 منتشر شده و طی سال ها با استقبال ادب دوستان مداوما تجدید چاپ شده است. با توجه به جایگاه زرین کوب در ادب فارسی و جامعیت کتاب، برای آشنایی با شاعران بزرگ تاریخ ایران، این اثر، بهترین گزینه ی موجود است.
برشی از متن کتاب با کاروان حله
سنایی: شوریده ای در غزنه برجای شهر پرآوازه و باشکوه قدیم غزنین اکنون جز قریه ای کوچک و ویران نمانده است. آن شکوه و عظمت که در کاخ محمودی و باغ فیروزی بود، اکنون جای خود را به خاموشی و فراموشی داده است و مسافری که امروز، بعد از گذشت قرن های دراز، بر آن شهر خاموش نیمه ویران می گذرد بسا که جز سکوت و اندوه هیچ نمی یابد. نه فقط دولت محمود زاولی در آن غبار اندوه ویرانی و پریشانی اقول کرده است، بلکه از غوریان جهانسوز نیز که غزنین را در آتش انتقام خویش خاکستر کردند در آن خاموشی ها و دلتنگی های غزنه امروز دیگر هیچ اثری نیست. آن ته مانده ی شوق و نشاطی که از بقایای کروفر محمود و مسعود تا مدت ها بعد در این شهر بازمانده بود، اکنون غبار بیابان شده است و آن سطوت و صولتی که آتش بدین شهر در زد و شکوه بهرامشاه و خسروشاه را بر باد داد چون رویایی پریشان ناپدید گشته است. این دگرگونی ها و پریشانی ها را که گمان می برد؟ در آن روزگاران که آن همه امیران و چاکران سلطان جز خواب زر نمی دیدند آیا هرگز به خاطر کسی می گذشت که آن همه بود و باد هیچ و پوچ است و دیری نخواهد گذشت که از آن چندان شور و شعل هیچ بر جای نخواهد ماند؟ این اندیشه شاید بر خاطر بسیار کس که شهری چنان عظیم را آن گونه در منجلاب طلا و شراب و گناه می دید می گذشت، اما که بدو که از سر این اندیشه زود در نگذرد و از آن پند بگیرد و عبرت بیاموزد! نه آن جهانجویان که در میدان ها و راه ها خون بی گناهان را می ریختند و از این اندیشه ی تلخ صفای وقت خویش را تیره می کردند و نه آن واعظان وعظ ناپذیر که اندرز طلایی اما بی عیار خود را با طلای سلطانی سودا می کردند از این اندیشه در دل بیمی و اندوهی راه می دادند.
فهرست
مقدمهرودکی، شاعری روشن بیندقیقی، مدحتگر یا حماسه پرداز؟فردوسی، آفریدگار رستمفرخی، شاعری از سیستانمنوچهری، شاعر طبیعتفخری گرگانی، پیشرو شعر بزمیناصرخسرو، آواره ی یمگانقطران تبریزی، پیشرو فارسی گویان آذربایجانمسعود سعد، شاعر زندانیخیام، پیر نیشابورامیر معزی، مادحی کشته ی ممدوحسنایی، شوریده یی در غزنهانوری، پیامبر ستایشگرانخاقانی، درودگر شرواننظامی، داستانسرای گنجهعطار، پیر اسرارجلال الدین مولوی، ملاک رومسعدی، شیخ شیرازامیرخسرو، طوطی هندابن یمین، دهقان شاعرحافظ، خواجه ی رندانجامی، عارف جامصائب، زایر هندبیدل، شاعر اندیشه هاهاتف، شاعر دوستی هاقاآنی، شاعر بی بند و باراقبال، شاعر شرقپروین، زنی مردانه در قلمرو شعر و عرفانبهار، ستایشگر آزادیدهخدا، شاعر یا استاد شعریادداشت هافهرست عامخواندنی ها
- مجموعه ی نقد ادبی
- نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
- انتشارات: علمی
نظرات کاربران درباره کتاب با کاروان حله | عبدالحسین زرین کوب
دیدگاه کاربران