محصولات مرتبط
کتاب جام جهانی در جوادیه نوشتهی داوود امیریان توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
سیاوش سال ها پیش پدر و مادرش را از دست داده بود و همراه مادر بزرگش اکرم خانم در محلهی گل بهار جوادیه زندگی می کرد. او دوستان زیادی توی محل داشت که بیشتر اوقات فراغتشان را با هم گذرانده و فوتبال بازی می کردند. سیاوش بعد از مدت ها تلاش و مطالعه و شرکت در کلاس های آموزشی زبان انگلیسی، به تازگی دیپلمش را گرفته بود و در حال آموزش زبان فارسی به آلکس هیوارد، فرزند سفیر کانادا در تهران بود. او و دوستانش قصد داشتند یک دوره مسابقهی فوتبال بین تیم های مختلف در محله شان برگزار کنند. وقتی آلکس از برگزاری مسابقات مطلع می شود، تیمی از بچه های کانادایی که مقیم تهران بودند را برای شرکت در مسابقات به سیاوش و دوستانش معرفی می کند. کم کم آوازهی مسابقات به همه جا رسیده و تیم هایی از بچه های کشورهای مختلف از جمله اسپانیا، ایتالیا، ژاپن، آرژانتین و.... که در تهران ساکن هستند هم به این مسابقات ملحق می شوند و کم کم یک جام جهانی در محلهی جوادیه شکل می گیرد. سیاوش و دوستانش تمام سعی خود را به کار می گیرند تا برندهی جام شوند؛ باید دید که چه اتفاقاتی در این مسابقات رخ می دهد و کدام تیم موفق به کسب عنوان قهرمانی خواهد شد.
برشی از متن کتاب
سالن فوتبال مجموعهی شهید آوینی لبریز از جمعیت بود. تمام سکو ها پر از تماشاگر بود. یک گروه موسیقی نظامی که آقای شکوفه دعوتشان کرده بود با اهنگ های شاد، شور و حال عجیبی به سالن داده بود. تماشاگران که همگی نوجوانان طرفدار تیم گل بهار بودند دست می زدند و تشویق می کردند. با آغاز سرود "ای ایران" سالن یکپارچه فریاد شد: ای ایران ای مرز پر گهر ای خاکت سر چشمهی هنر دور از تو اندیشهی بدان پاینده مانی تو جاودان سیاوش هیجانزده بود. فکرش را هم نمی کرد در اولین روز مسابقات این همه تماشاگر به سالن بیاید. در یک قسمت از سکو ها، مهمانان ویژه نشسته بودند. بلند گوی سالن روشن شد و صدای احسان در سالن پیچید: -با کمال افتخار ورود ملی پوشان سر بلند تیم ملی ایران را اعلام می کنیم. سالن منفجر شد. نگاه ها به سوی هفت بازیکن فوتبال تیم ملی دوخته شد. هفت ملی پوش فوتبال با تشویق و فریاد و هیاهوی تماشاگران دوری در سالن زده و برای نوجوان ها دست تکان دادند. بین آن ها "علی دایی" هم دیده می شد. شاخه های گل به سوی آن هفت نفر پرتاب می شد. فریاد و تشویق لحظه ای قطع نمی شد. علی دایی با تشویق شدید نوجوان ها پشت میکروفن رفت و صدایش در سالن پیچید: -من به نمایندگی از دوستانم می خواهم از شما عزیزان تشکر کنم. وقتی ما در اردوی تیم ملی خبردار شدیم که چنین مسابقاتی در حال برگزاری است از مربی تیم ملی اجازخ گرفته و این جا آمدیم تا سلام دیگر ملی پوشان را به شما برسانیم. ما همگی از محله های خاکی فوتبال را آغاز کردیم و با تمرین و ممارست و با امید به خدا به این مرحله رسیدیم. مطمئن باشید اگر به خدا توکل کنید در هدفی که دارید موفق می شوید. انا درس و مدرسه را فراموشدنکنید. موفق باشید. بار دیگر صدای تشویق تماشاگران هیجان زده بلند شد. احسان متقیان یک بار دیگر پشت میکروفن رفت و با صدای خوش چند آیه از قرآن را در سکوت سالن قرائت کرد. بعد سرود جمهوری اسلامی ایران پخش شد و همه به احترام سرود ملی از جا بلند شدند و به پرچم سه رنگ ایران که بر فراز سالن به اهتزاز بود نگاه کردند. با تشویق فراوانوتماشاگران مصطفی رحیمی، نمایندهی رییس جمهور در امور نوجوانان پشت میکروفن رفت و گفت: "من خوشحالم که چنین مسابقاتی در حال برگزاری است. من از تمام کسانی برای برپایی این مسابقات زحمت کشیده و برنامه ریزی کرده اند تشکر می کنم. بچه های عزیز! شما نسل فردا هستید. بیایید دست به دست هم بدهسم برای ساختن جهانی پر از صلح و آزادی. ورزش می تواند ملت های جهان را به هم نزدیک کند. الان نمایندهی بعصی از کشور ها این جا حضور دارند. من خوشحالم که نمایندهی نوجوانان رنج دیدهی افغانستان هم در این جا هستند. می دانم که آرزوی قلبی شما پیروزی مردم دردمند افغانستان بر طالبان است. ملت ایران خود درگیر یک جنگ نا حق بود و پدران و برادران شما از میهن خود دفاع کردند. بیایید دعا کنیم این گونه مسابقات همیشه...
- نویسنده: داوود امیریان
- انتشارات: قدیانی
نظرات کاربران درباره کتاب جام جهانی در جوادیه - قدیانی
دیدگاه کاربران