کتاب علاالدین و چراغ جادو چهارمین جلد از مجموعه ی قصه های تصویری هزار و یک شب اثر حسین فتاحی و تصویرگری فرهاد جمشیدی از سوی انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
روزی روزگاری در گوشه ای از این دنیای بزرگ، خیاط فقیری با همسر و تنها فرزندش "علاالدین" زندگی می کردند. او از راه خیاطی امرار معاش می کرد. بعد از مدتی مرد به سختی بیمار شد و درگذشت. مادر ماند و علاالدین که تازه به سن نوجوانی رسیده بود. علاالدین همه ی تلاشش را می کرد تا مخارج زندگی شان را تامین کند ولی از آن جایی که هیچ حرفه ای بلد نبود، موفق نمی شد. تا این که مرد جادوگری به شهر آن ها آمد. او در کتاب های قدیمی خوانده بود که پسری به نام علاالدین در این شهر زندگی می کند که می تواند چراغ جادو را به دست آورد. مرد جادوگر با نقشه به علاالدین نزدیک شد و طوری رفتار کرد که انگار آدم ثروتمند و پولداری است. او به علاالدین گفت: اگر می خواهی مثل من پولدار شوی باید چراغ جادو را پیدا کنی و طلسمش را باطل کنی. آن دو به صحرا رفتند و جادوگر راه ورود به غاری مخفی در زیر زمین را به علاالدین نشان داد تا او برود و چراغ جادو را بیابد. علاالدین که فکر می کرد جادوگر آدم خیر خواهی است همه ی حرف هایش را مو به مو انجام داد. او بی آن که بداند چه سرنوشتی در انتظارش است درون غار رفت ...
مجموعه ی "هزار و یک شب" شامل ده کتاب داستان جذاب و آموزنده است که برای کودکان و نوجوانان تالیف شده است. همان طور که می دانیم "داستان های هزار و یک شب" قدمتی دیرینه دارند، مجموعه ی فوق با لحنی کودکانه و تصاویر زیبای مرتبط با متن، به بیان تعدادی از این داستان ها می پردازد. مخاطب بعد از خواندن هر یک از داستان ها پی به یکی از ارزش های رفتاری و اخلاقی می برد. داستان "علاالدین و چراغ جادو" چهارمین جلد از مجموعه ی فوق به بچه ها می آموزد که قبل از انجام هر کاری درباره ی آن و عواقبش خوب تحقیق کنند.
کتاب علاالدین و چراغ جادو چهارمین جلد از مجموعه ی قصه های تصویری هزار و یک شب اثر حسین فتاحی و تصویرگری فرهاد جمشیدی از سوی نشر قدیانی به چاپ رسیده است.
معرفی شده در کتاب نامه رشد آموزش و پرورش (از سر کتابهای بنفشه) به روایت: حسین فتاح تصویرگر: فرهاد جمشیدی انتشارات: قدیانی
نظرات کاربران درباره کتاب قصه های تصویری از هزار و یک شب 4 (علاء الدین و چراغ جادو)
دیدگاه کاربران