کتاب حضرت عیسی (ع)، از مجموعه ی درس هایی از زندگی پیامبران اثر جمعی از نویسندگان و ترجمه ی جواد ثابت نژاد از انتشارات ذکر به چاپ رسیده است.
این اثر از مجموعه ی " درس هایی از زندگی پیامبران " می باشد و در آن به بخشی از زندگی حضرت عیسی (ع) پرداخته می شود. نکته ی مهم کتاب این است که در بین متون آن بخش های مختلفی وجود دارد تا کودکان را وادار به فکر کردن در مورد مطالب آن می کند. در هر بخش سوالاتی مطرح شده که در مجموع 54 سوال از مطالب کتاب است و پاسخ آن ها در صفحات کتاب قرار دارد. البته برخی از سوالات بر اساس دریافت کودکان از قصه ی کتاب طراحی شده و می تواند نشان دهنده ی میزان فهم او باشد، پاسخ تمام سوالات در انتهای کتاب به چاپ رسیده است. این بخش ها عبارتند از: قطب نما، کیف، آینه، خانه، پرش از پرچین، عبور از رود و صعود از کوه می باشند. حضرت مریم (س) مادر گرامی حضرت عیسی (ع) از زنان پاکدامن و مورد توجه خداوند بودند. ایشان هرگز ازدواج نکرده بودند و خواست خداوند بر این بود تا قدرت خویش را بر مردم به شکل دیگری نشان دهد. زمانی که مریم (س) متوجه بارداری خود شدند و زمان زایمان فرا رسید، به دستور خداوند از شهر خارج شدند و در زیر درخت خشکیده ی خرمایی نشستند، پس از زایمان آبی از زیر پایشان به جوشش در آمد و میوه های تازه ای از آن درخت خشکیده برای مریم (س) فراهم شد. پس از این که مریم (س) با نوزاد خود به شهر بازگشت مورد شماتت مردم قرار گرفت، او که به دستور خداوند روزه ی سکوت گرفته بود به کودک خود اشاره کرد و در این لحظه، حضرت عیسی (ع) از دورن گهواره با دیگران سخن گفتند و ... . تصاویر کتاب به شکل زیبایی طراحی شده اند که در کنار مطالب کتاب آن را جذاب کرده است. این اثر برای کودکان دبستانی مناسب است. این مجموعه به زندگی 5 پیامبر بزرگ خدا که در سُوَر مبارکه ی احزاب، شورا و احقاف از آنان با عنوان پیامبران اولوالعزم یاد شده است در جلدهای جداگانه پرداخته می شود. این پیامبران الهی عبارتند از: حضرت نوح (ع)، حضرت ابراهیم (ع)، حضرت موسی (ع)، حضرت عیسی (ع) و محمد (ص) می باشند.
برشی از متن کتاب
مریم علیه السلام بهترین بهترین بانوی بود که تا آن موقع به دنیا آمده بود. مریم دائم در حال نیایش خدای یکتا بود و برای خشنودی او کار می کرد. خدا میوه های تازه تابستان را در زمستان و میوه های تازه زمستان را در تابستان برای او می فرستاد. حضرت زکریا علیه السلام هم پیامبر خدا بود. هر وقت زکریا مریم را می دید، شگفت زده می شد. زکریا از مریم پرسید: «این میوه ها از کجا می آیند؟» او پاسخ داد: «از جانب خدا. خدا به هر کس هر چیزی که بخواهد، می دهد.» وقتی زکریا این سخن را شنید. از خدا فرزندی خواست. خدا به او فرزند پسری به نام حضرت یحیی علیه السلام داد. یحیی در زمان بچگی هم خیلی دانا بود. مریم خاله حضرت یحیی علیه السلام بود. روزی وقتی مریم به تنهایی مشغول عبادت بود، کسی نزد او آمد. او به مرد شباهت داشت، اما مریم نمی دانست کیست. مریم ترسید. او به مریم گفت: «من قاصدی از جانب خدا هستم. خدا شما را به داشتن فرزندی پسر بشارت می دهد.» مریم گفت: «اما من که هنوز ازدواج نکرده ام!» و فرشته گفت: «خدا هر کاری را بخواهد میتواند انجام دهد.» فرشته این سخنان را گفت و پیام او درست بود. مریم نمی خواست کسی این موضوع را بداند. او وقتی که احساس کرد به دنیا آمدن فرزندش نزدیک است، به مکانی دور از مردم رفت، اما همان موقع، درد هایش شروع شدند. مریم برای استراحت کنار درخت نخل رفت. درد زایمان شدید و شدیدتر می شد. مریم گفت: «کاش پیش از این مرده بودم.» آن موقع بود که صدایی به گوش مریم رسید. صدا به او گفت: «ناراحت نباش. خدا چشمه ای جوشان زیر پای تو قرار داده است.» درست همان لحظه، آب فوران کرد. صدا دوباره گفت: «تنه ی درخت را تکان بده. خرمای تازه از آن فرو می ریزد.» مریم درخت را کمی تکان داد و خرما کنار پایش ریخت. همه ی آن ها از جانب خدا بود. خدا از هر که خشنود باشد، هرچه بخواهد به او می بخشد. مریم پسری به دنیا آورد. او حضرت عیسی علیه السلام بود. دیگر وقت آن بود که مریم با مردم روبه رو شود. اما نمی دانست درباره ی فرزند تازه متولد شده اش، چه توضیحی به مردم بدهد. بنابراین خدا به او دستور داد که سکوت کند.
(کتاب های قاصدک) به همر اه 54 سوال سرگرم کننده (برای دبستانی ها) روشی نو و خلاق برای تشویق کودکان به آموزش علوم اسلامی نویسنده: جمعی از نویسندگان مترجم: جواد ثابت قدم انتشارات ذکر
نظرات کاربران درباره کتاب حضرت عیسی (درس هایی از زندگی پیامبران)
دیدگاه کاربران