کتاب گرگ و میش سروده ی ناصر کشاورز با تصویرگری میترا عبداللهی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
شبی در جنگل، میشی فرزند خود را حامله است و سعی می کند فرزندش را از گرگ پنهان کند. گرگ مادر که او هم فرزندی در بطن دارد، از درد و خستگی، بی حال و بی رمق ایستاده، او هم وضعیتی هم چون میش دارد و قصد ندارد که به میش آسیبی بزند. صبح دم هر دو با هم فرزندانشان را به دنیا می آورند و از هر گونه درد و استرس فارق می شوند و چشم به بچه هایشان می بندند که با هم بازی می کنند و ...
این کتاب با سروده ی بسیار شیرین و دل نشین به تعریف داستان گرگ، و میشِ مادری می پردازد که هر دو، فرزندانشان را آبستن هستند و هر کدام افکاری در سر خود می پرورانند. کتابِ حاضر، سروده ی خود را به سه بخش مختلف تقسیم می کند و شعری کوتاه دارد تا سریعاً به دل مخاطبان بنشیند.
برشی از متن کتاب
صبح: بی خورشید و سرد خاک تپه: خیسِ اشک می تراود از افق نور چون شیری ز مَشک برّه های گرگ و میش شاد در آغوش هم مادران خسته شان فارغ از دردِ شکم یک یک افتاده اند روی پهلو بر زمین نه نشانی از هراس نه فرار و نه کمین چشم هایشان خیره بر بازی آن برّه ها عسق جاری می شود در میان درّه ها ظهر: خورشیدی عجیب در میان آسمان ناگهان مکثِ زمین بارش رنگین کمان می شود بیدار خاک با نگاه آفتاب تا بجوشد از دلش چشمه چشمه گنج و آب بوته های خشک خار می دهند انگور و سیب هیچ کس با دیگری نیست دشمن یا غریب
شاعر: ناصر کشاورز تصویرگر: میترا عبداللهی انتشارات: سوره مهر
نظرات کاربران درباره کتاب گرگ و میش
دیدگاه کاربران