درباره کتاب گزینه اشعار نیما یوشیج
کتاب گزینه اشعار نیما یوشیج در قالب چهار فصل تنظیم شده که بخشهای اولیه به معرفی "نیما یوشیج" میپردازد و بخشی هم به گزینهای از اشعار مطرح او اختصاص یافته است.
"علی اسفندیاری" ملقب به "نیما یوشیج"، بنیانگذار شعر نوین بود و لقب پدر شعر نو را به خاطر نوآوریهایش در سرودن شعر، به او داده بودند. نیما به صورت کاملاً آگاهانه همهی بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید و از این طریق انقلابی بزرگ در فضای راکد شعر ایران به پا کرد.
کتاب حاضر در ابتدا به بیان زندگی نامهی مفصلی از این شاعر بزرگ میپردازد و سپس نیما را از نگاه دیگران بررسی می کند و نقل قول هایی در باب وی را بیان می نماید. در ادامه با گنجاندن متنی که "جلال آل احمد" و "مهدی اخوان ثالث" در مورد نیما نوشته اند، اطلاعات کامل تری در مورد این شاعر بزرگ به مخاطب ارائه می دهد.
بخش پایانی با اشعار زیبایی از نیما، بار دیگر طعم شیرین شعرهای او را به خواننده می چشاند؛ شعرهایی که دوست نداشتن آن ها کار سختی به نظر می رسد. شعر نیمایی که امروزه، سبک بسیاری از شاعران جوان شده است، شعری نو اما فاخر می باشد و بدون شک، نسل جدید، بخش بزرگی از موفقیت های شان را مدیون "نیما یوشیج" هستند.
نیما در فاصله آغاز کار شاعری تا رسیدن به مرحله شعر آزاد چند کوشش دیگر داشته است، در 1300 افسانه را منتشر کرد. افسانه، صدای تازه ای بود در فضای شعر آن روز، هم به لحاظ شکل و هم به لحاظ عاطفی، و همچنین از نظر موسیقی. افسانه، یک منظومه غنایی است که با همه نمونههای شعر غنایی که در ادبیات فارسی داشته ایم تفاوت آشکاری دارد، اگر چه به لحاظ طمینه، اثری است رومانتیک و همین رومانتیسم هم به این شکل، در شعر امروز تازگی داشته ( افسانه تقریباً مانیفست شعرای رمانتیک آن دوره است.
حتی شاعر کلاسیکی مثل بهار هم - احتمالا - به تاثیر نیما این دو خصلت های رمانتیک را دارد، بگذریم از عشقی که خود اوج نوعی رومانتیسم در آغاز آن دوره به حساب میآید) با این همه از لحاظ این که تعاملات و عواطف یک روستایی را در شهر، با نوع نگرشی که به زندگی و طبیعت دارد، در خود به بهترین وجهی ترسیم میکند قابل مطالعه است.
بخشی از کتاب گزینه اشعار نیما یوشیج
تلخ
پای آبله ز راه بیابان رسیده ام
بشمرده دانه دانه کلوخ خراب او
برده به سر به بیخ گیاهان و آب تلخ
در بر رخ ام مبند ، که غم بسته بر درم
دل خسته ام به زحمت شب زنده داری ام
ویرانه ام ز هیبت آباد خواب تلخ
عیب ام مبین ، که زشت و نکو دیده ام بسی
دیده گناه کردن شیرین دیگران
وز بی گناه دل شدگانی ثواب تلخ
در موسمی که خستگی ام می برد ز جای
با من بدار حوصله ، بگشای در ز حرف
اما در آن نه ذره عتاب و خطاب تلخ
چون این شنید ، بر سر بالین من گریست
گفتا : کنون چه چاره ؟ بگفتم : اگر رسد
با روزگار هجر و صبوری ، شراب تلخ.
فهرست
-
زندگی و شعر نیما
-
نیما در حدیث دیگران
-
نقد و نظر درباره نیما
-
گزینه اشعار
نظرات کاربران درباره کتاب گزینه اشعار نیما یوشیج | نشر مروارید
دیدگاه کاربران