کتاب پرستار بچه جلد بیست و ششم از مجموعه ی خانواده خرس ها نوشته ی استن وجَن برنشتاین و ترجمه ی سعید خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.
خرس بابا و خرس مامان به یک جلسه مهم که در شهرداری سرزمین خرس ها تشکیل شده است، دعوت هستند. آنها می خواهند مثل همیشه که به جایی می روند، بچه ها را به پدربزرگ و مادربزرگ بسپارند اما پدربزرگ و مادربزرگ هم دعوت اند. عمو و عمه هم دعوت اند. مامان برای بچه ها یک پرستار می گیرد؛ خانم " گریزل " همسایه آن ها است. بچه ها از خانم گریزل زیاد خوششان نمی آید. چون یک بار که بازی می کردند گل های خانم گریزل را له کردند و باعث ناراحتی او شدند. خواهر به مامان گفت: «خانم گریزل بلد است پشت مان را بخاراند و برای مان قصه بگوید؟» مامان جواب داد: «او خودش هفت تا توله بزرگ کرده و این کارها را بلد است.» بابا و مامان به جلسه رفتند اما حواسشان پیش توله ها بود زنگ زدن به خانه و متوجه شدن که ...
برای دانستن ادامه داستان کافیست این کتاب جذاب و دلنشین که صفحات محدود و نقاشی دلچسبی دارد را بخوانید. این کتاب به خوبی نشان می دهد که باید بچه ها را به چه کسی سپرد و رفتار پرستار با بچه ها چگونه باشد.
برشی از متن کتاب
بابا، نامه را از توی صندوق پستی خانواده ی خرس ها بیرون آورد و گفت: «این دیگه چیه؟» نامه درباره ی جلسه ی مهمی بود که آن شب در شهرداری سرزمین خرس ها برگزار می شد. خرس مامان با مامان بزرگ گریزلی تماس گرفت. گاهی وقت ها که مامان و بابا مجبور بودند بروند، برادر و خواهر را پیش بابابزرگ و مامان بزرگ می گذاشتند. اما بابابزرگ و مامان بزرگ هم می خواستند در جلسه شرکت کنند. بنابراین نمی توانستند بر ادر و خواهر را پیش آن ها بگذارند. یا پیش عمّه مودی... یا پسر عمو ویلبر. آن ها هم قرار بود به جلسه بروند.
(مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان) نویسنده: استن و جن برنشتاین مترجم: سعید خاکسار انتشارات: موزون
نظرات کاربران درباره کتاب پرستار بچه (خانواده خرس ها 26)
دیدگاه کاربران