کتاب ٢٢٢ قصه از دنیای حیوانات برای بچه ها، نوشته ی جمعی از نویسندگان ترک و ترجمه ی داوود وفایی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
داستان های این کتاب مضمونی اجتماعی دارد و سعی دارد راه و رسم زندگی، تعامل با دیگران، تشویق کودکان به حفظ سلامت خود و دیگران را به کودکان بیاموزد. شخصیت های کتاب از دنیای جانواران انتخاب شده و به زیبایی داستان و تأثیر آن بر کودکان افزوده است. از موضوعاتی که در قالب داستان به آنها پرداخته شده می توان به محافظت از دوستان، کمک به دیگران، همکاری در کارها، شاد کردن دوستان، دست گیری از ناتوانان، سهیم کردن دیگران در شادی، مراقبت از کوچک ترها، دوری از بدی ها، قبول کردن تفاوت ها، نگهداری از جانوران و آسیب نزدن به حیوانات، کمک به دیگران در شدایط بحرانی، کمک به دیگران برای دست یافتن به آرزوهایشان، استفاده از هوش و فکر کردن، تغییر شرایط برای زندگی بهتر، دوری از غرور و خودخواهی، غلبه بر ترس، پذیرفتن تغییرات، تقسیم لذت های زندگی با دیگران، تلاش برای نتیجه گیری بهتر، سواستفاده نکردن از سادگی دیگران، دروغ نگفتن، راست گویی و صداقت، رعایت بهداشت کسب درآمد از راه درست، قبول داشتن ظاهر، شجاعت، مراقبت از بیماران، خوب دیدن، خوب شنیدن، بیان درست و گفتگو با دیگران، آسیب نرساندن به محیط زیست و موارد دیگر را نام برد. تعدای از داستان ها دنباله دار است و شخصیت داستان یک جانوار است. کتاب مصور و رنگی است. نقاشی ها بر اساس متن داستان ها کشیده شده و بر جذابیت و زیبایی داستان ها افزوده است.
برشی از متن کتاب
١4٧ به کوه می رویم! آن روز صبح بین عنکبوت ها جنب و جوش زیادی دیده می شد. آن ها تند و تند تار می تنیدند. معلوم نبود مسابقه می دهند یا در حال ساخت خانه ی جدیدی هستند. نه، هیچ کدام این ها نبود. داشتند برای بالا رفتن از کوه آماده می شدند. بندهای زیادی تهیه می کردند تا برای صخره نوردی از آن استفاده کنند. بیرجه گفت: "من هم می خواهم بروم." گوکچه پاسخ داد: "تو هنوز خیلی کوچک هستی. نمی توانب از کوه های بلند بالا بروی." عنکبوت ها بالا و بالاتر می رفتند. گوکچه ناگهان خود را گرفتار بندها دید و دیگر نمی توانست حرکت کند. بیرچه گفت: "من حابا به آن ها نشان می دهم که کوچک هستم، اما توانایی های زیادی دارم." بلافاصله حلو رفت و با هنرمندی بندهای گره خورده ی عنکبوت را باز کرد. گوکچه با خوشحالی گفت: "بیرچه تشکر می کنم. گویا در کوه به تو احتیاج زیادی داریم، مخصوصا هم من... " ١4٨ عملیات نجات روزی سگی در داخل لوله گیر کرده بود. او ناله می کرد، اشک می ریخت و کمک می خواست. کسی با صدای بم از او پرسید: "اینجا چه می کنی؟" این صدای گربه بود. سگ از شنیدن صدای گربه بیشتر گریه کرد. با خود فکر کرد: "این گربه ی بزوگ حالا مرا می خورد." بریده بریده گفت: "من... من... گم شده ام." پیشی گفت: "من تو را می شناسم. از کلبه ات خیلی دور شده ای. زود باش، عجله کن؛ وقت زیادی ندارم. بیا تو را به خانه ات برسانم." سگ به سختی توانست از لوله بیرون بیاید. پیشی گردن او را گرفت و به راه افتادند. پیشی پس از چند دقیقه، سگ کوچولو را مقابل لانه اش گذاشت و به سرعت برگشت. سگ گفت: "پدر، پدر، ببین من آمدم. پیشی مرا نجات داد." پدر گفت: "یاوه نگو، پیشی از سگ ها متنفر است. چگونه ممکن است تو را نجات دهد؟ چه کسی می داند کجاها می گشته ای؟" ولی سگ راست می گفت. پیشی با او بسیار خوش رفتاری کرده بود. ١4٩ بهترین دوستان دنیا یک روز عصر وقتی هوا تاریک می شد ساسا، موش سفید را دید. ساسا مه یک خفاش است با شگفتی گفت: "باور کردنی نیست. تو چقدر شبیه من هستی. اگر مثل من بال داشتی، همه فکر می کردند دو قلو هستیم." موش سفید خیلی خوشحال شد. صمیمیت و گرمای خانوادگی را احساس می کرد. دو زویت مدت زیادی با هم حرف زدند. تا اینکه خمیازه های موش سفید شروع شد. موش سفید گفت: "اوه، خیلی دیر شد؛ دیگر باید بخوابیم." خفاش گفت: "چه می گویی؟ تازه هوا تاریک شده. اول کار من است." دو دوست متعجب بودند. یکی از آن ها شب می خوابیز و دیگری روز را در خواب به سر می برد. خفاش گفت: "بیا خانه ی من زندگی کن." موش سفید گفت: "اما من که نمی توانم مانند تو در حالت واژگون بخوابم." خفاش گفت: "نگران نباش موش کوچولو؛ در حفره ی صخره ای می خوابی. هر صبح و شام همدیگر را می بینیم و با هم حرف می زنیم." موش سفید گفت: "خیلی عالی است. ما بهترین دوستان دنیا خواهیم بود."
فهرست
حفاظت از کفشدوزک بی حالی ناکی سیرک میمون های نوازنده نینیش تاکسی پروین و پنیر قورقور می خواهد پادشاه شود سگ مهربان فیروز رنگ ها را کشف می کند تشکر از یاووز دزد دُم راه پیمایی مرغان دریایی نگهبان بازی عبور از رودخانه زوزو نماینده ی گردش و سفر آرزوی آقاموشه زنده باد شب شوکی بی غذا می ماند آفرین بر آتش نشان ها گربه و قمری آهویی که اسمش نالان بود گروه کُر خنده های ماهی گلی ترس از تاریکی خواسته های اغراق آمیز عنکبوت تصمیم ها را از من می گیرم یک شاخه گل مروارید برای پیک قُرقُر ایدک بوسه ی ایدیک پدربزرگ ایدک رود سحرۀنیز راز تقسیم غذا آماده است آفتاب پرست معروف می شود حمام گل فرار از مدرسه تعقیب سریع کانگو کوچولو به دنبال کیسه اش می گردد زنبور جست و جو گر ارتقاء رتبه لیمی بسیار عصبانی است اسم غذاهای بوبو تو چرا خط داری لانسا و گورخرها مسابقه برنامه ی دونفره شتر مواظب باش آهما راز پنار شب به خیر منقار قوی تاک تاک تیموی پرحرف نهنگ زخمی خرچنگ های کوچولو تشکر از میگوها چشمان لی لی مشکل ایسیتو رفتن به چاد رها سوریریز هدیه ی روباه کوچولو مهمانی خرگوش ها تا شادی هست جای پنهان غذاها دوستان مهربانی خال خالی نور جونده ی زیرک مانند اسب مسابقه لک لک زندگی در صحرا بچه گرگ ها اسب وحشی عینک رورو بس کنید دیگر هیولای باتلاق گروه نجات دندان درد تیم قایم باشک درکنار برکه کلاس پر سروصدا دوستی برای گربه کوچولو بله خیر را دوست دارم ناراحتی خانم مرغه یک دیدار عالی صدای عجیب تانسو در جست و جوی طلای سیاه 1 تانسو در جست و جوی طلای سیاه 2 تانسو در جست و جوی طلای سیاه 3 اسب آبی که به زیبایی اهمیت می داد سالی، بیدارترین حلزون کمی همت فیل کوچولو کار می کند کنجکاوی شقایق دریایی راسو در پی یافتن غذا تشکر از دلقک ماهی صدای بم شیر تنبل همچون شیر هزارپایی که یک پایش را گچ گرفتند مهمانی ماهی مهاجم تبدیل پلنگ به قورباغه سیاه گوش حرکات موزون گربه ماهی جمع پشه ها زنده باد کلاه داستان تمام شد شاخک های میگو پروانه ها درعروسی رستوران کوکو اکسیر سحر آمیز نینیش و بسته ی پستی حلقه ی نامزدی مار زنگی تعطیلات ماهی قرمز یین و یانگ بعدی را بیاورید هدیه ی شگفت آور ترسوی واقعی سریع و موفق راسوی عطر فروش سروصدای قورباغه ها یک زندگی شاد و گل آلود سرما خوردگی دریایی سیرک سرپوشیده لک لک بی دقت کلاه بزرگ ارسین جای بیشتری برای توتو بامبوی توگو موریانه ی شکمو فرار حمله به آلیشان جوجه تیغی خروس های بازیگوش روز روبی باران ماجراهای لاک پشت تاقمان رسیدن به خانه خواب نیمروزی پَتَک تعمیرکار تردست های اقیانوس زودباش مرتیه برنامه ی زمستانی موش کور بهار آمد بازی بسکتبال استخر موکو از استخر به باتلاق پیتر به شکار نخواهد رفت به کوه می رویم! عملیات نجات بهترین دوستان دنیا کلاغ سال خورده دوست من گرگی که چوپان شد زود باشید غذا آماده است چیزی به زمستان نمانده! خبر خوش برای ماربوآ کرّه الاغ کبوتر لج باز کرم زیرک خانواده ای که به شهر منتقل شد گربه ی وحشی ای که رام شد بچه خرس و پروانه سیرک بازی تارا تارا وحشت می کند لیتی و شتر کوهان دار مسافرت طولانی بازگشت به آبادی مانی و تخمش اسب کوچک سیرک اگر مرغ ها دندان داشتند گوزن قطبی بلند پرواز کمک پدرها به یکدیگر بچه گوزن ها بوقلمون بیمار پیت و پات آقای جونده چرخ بزرگ کوکو، کوکو دیگر ساعتی زنگ نمی زند شب میشی راز فیلو زنبورهای دوست داشتنی لباس فضایی نارو کوالا کاکی پل نهنگی مرکب پاتو نامه ای برای پاتو فرار کوتاه مدت کانگو دیدار بابانوئل جان کوت غریق نجات وحشت از جغد بره کوچولوی شکمو قهقهه ی نهنگ الاغی در مرغداری موهای خاکستری پین گونی پالتوی پادشاه لولوز و پولوز سد پولوز موش و گربه ی سفید دوستی موش و گربه گوزن بابانوئل بازگشت به ایسلنند تارماه زنده باد موجو خوشحالی لاک پشت دعوت گرگ از حیوان های جنگل شوخی میمون ها ومبات مادرش را می خواهد سرکان احساس تنهایی می کند موش کوری که فصل ها را اشتباه گرفت مادرآوازه خوان مشکلی در مجلس جشن خانه ی چوبی یک دیدار دل نشین داستان های زیبا دوستان موشی جشنواره ی راسوها اعتصاب سرسال مهمانی که به طویله آمد موسیقی سرگیجه ی آسنا توروس کجاست؟ سارمان در جست و جو
(از سری کتابهای بنفشه) نویسنده: جمعی از نویسندگان ترک مترجم: داوود فنایی انتشارات: قدیانی
نظرات کاربران درباره کتاب 222 قصه از دنیای حیوانات برای بچه ها
دیدگاه کاربران