دربارهی کتاب جادوی اوز (مجموعه ترس و لرز)
کتاب جادوی اوز از مجموعه ترس و لرز، اثر آر. ال. استاین با ترجمهی شهره نورصالحی توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است. پارک وحشت پذیرای دختران و پسران نوجوانی است که به دنبال کمی تفریح به همراه هیجان زیاد به آنجا آمدهاند و منتظرند ببینند چه چیز تازه و ترسناکی انتظار آنها را میکشد تا به اوقاتشان حال و هوای هالوینی ببخشد. در داستان جادوی اوز میخوانیم که مارکو و همکلاسیاش گابریلا، با هم به پارک وحشت میروند تا کمی تفریح کنند و با انجام بازیهای ترسناک پارک، مقداری هیجان را تجربه کنند.
آن ها پس از انجام مسابقه ی طناب کشی با مارهای سمی و نشانه گیری جمجمه های سخن گو و چند بازی چندش آور، به هراس خانه، یا همان مغازه ی کادویی پارک وحشت می روند تا از لوازم ترسناک و هیجان انگیز آن جا دیدن کنند. مارکو، یکی از کتاب های نایاب جادوگر اوز که بسیار به آن علاقه مند است را آنجا پیدا کرده و آن را می خرد.
وقتی به خانه برمی گردد بی درنگ شروع به خواندن آن می کند. کتاب پر است از رمز و راز و دستورالعمل جادوهایی که فقط از دست جادوگر اوز بر می آید؛ او سعی می کند دستور العمل ها را انجام دهد و ماجرای ترسناک ما از همین جا شروع می شود! این داستان را میتوانید در کتاب جادوی اوز از مجموعه ی ترس و لرز دنبال کنید.
بخشی از کتاب جادوی اوز (مجموعه ترس و لرز)
زیک تو اتاق خودش بود و صدای تتق تتقِ مسلسل و غرش انفجار توپ از اتاقش می آمد. این زیک کشته ی بازیهای ویدیویی جنگی است.
پرها را بردم تو اتاقم و گذاشتمشان روی بالشم. نفس عمیقی کشیدم. قلبم هنوز هم تند می زد.
کتاب را برداشتم و بقیه دستورالعملها را خواندم...
دو تا پر تازه و گرم و یک بسته مایه خمیر لازم داری...
برگشتم به آشپزخانه. پدر به صفحه کامپیوترش زل زده بود و همه ی حواسش آنجا بود.
پرسیدم: ((مایه خمیر داریم؟ برای اون آزمایش علوم می خوام.))
بی آن که سرش را بلند کند، به کابینت بالای اجاق اشاره کرد.
تو کابینت گشتم و یک جعبه پودر مایه خمیر پیدا کردم. جعبه را بردم تو اتاقم و دوباره رفتم سراغ کتاب...
پرها بهت کمک میکنند پرواز کنی. مایه خمیر کمک می کند بالا بروی. تو هر جیبت یک پر بگذار، بعد مایه خمیر را بریز روی سرت. اگر قابلیت پرواز داشته باشی، بلافاصله از زمین بلند می شوی.
هشدار: تا وقتی مطمئن نشدی که قدرت استثنایی درونی ات "پرواز" است، از پشت بام یا پنجره مرتفع نپر.
خ، می دانستم همه این حرف ها عوضی است، اما من جانم را برای تهیه پرها به خطر انداخته بودم؛ باید امتحانش می کردم.
تو هر جیبم یک پرچپاندم. بعد هم جعبه را باز کردم و چند تا بسته پودر را خالی کردم روی موهایم. یک مقدار پودر ریخت روی شانه هایم، گذاشتم همان جا بماند.
صندلی میز تحریرم را از جلوی کامپیوتر کشیدم کنار و آوردمش وسط اتاق. با احتیاط رفتم روی صندلی...برای این احتیاط می کردم که بقیه ی مایه خمیر از روی سرم نریزد پایین.
چشم هایم را بستم و به خودم فشار آوردم که تمرکز کنم.
می دانستم این دیوانه بازی ها خجالت دارد اما هیجانش مرا گرفته بود. نفس بلندی کشیدم و هوا را تو ریه هایم نگه داشتم.
اگه درست از آب در بیاد؟ اگه واقعاً بتونم مثل یک ابرقهرمان پرواز کنم، چی؟
تمرکز کردم... و تمرکز کردم...
چشمهایم را باز کردم و با صدای بلند گفتم: ((برو بریم.))
زانوهایم را خم کردم... و از روی صندلی جست زدم.
تو هو.ا بله! بع.له!
منتظر شدم که فرود بیایم روی زمین.اما نه... شناور شدم... تو هوا شناور شدم.
نویسنده
دربارهی آر. ال. استاین
رابرت لارنس استاین در سال1943 در شهر کلمبوس به دنیا آمده و نویسندگی را از نه سالگی با نوشتن لطیفه و داستان های کوتاه برای هم کلاسی هایش شروع کرده است.او تا کنون چندین مجموعه ی مفصل و پر طرفدار نوشته که از جمله می توان به مجموعه خیابان وحشت و ترس و لرز، معروفترین و پرخواننده ترین اثر این نویسنده اشاره کرد که به 32 زبان زنده ی دنیا ترجمه شده، میلیون ها نسخه از آن در امریکا به فروش رفته و سه سال متوالی، عنوان پر فروش ترین نویسنده ی امریکا را برای استاین به ارمغان آورده است.
- پارک وحشت 17
- نویسنده: آر. ال. استاین
- مترجم: شهره نورصالحی
- انتشارات: پیدایش
نظرات کاربران درباره کتاب جادوی اوز (مجموعه ترس و لرز)
دیدگاه کاربران