کتاب سوگ سیاوش به روایت حسین فتاحی و تصویرگری فرهاد جمشیدی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
" سیاوش " نام شاهزاده ی جوان، شجاع و دلیری می باشد که مهارت های بسیاری مانند چوگان، جنگ آوری، تیراندازی و ... را از رستم آموخته است. بعد از مدتی " افراسیاب " پادشاه سرزمین " توران " به " ایران " حمله می کند بنابراین سیاوش از پدر خود " کاووس شاه " اجازه می گیرد تا به جنگ دشمن برود. او به همراه سپاهیان اَش در این جنگ دلاورانه مبارزه می کند تا جایی که دشمن از بیم شکست، برای لشکر ایران پیام آشتی می فرستد، شاهزاده ی جوان هم این پیمان صلح را می پذیرد. کاووس شاه از شنیدن این خبر عصبانی شده؛ به پسراَش دستور می دهد به توران حمله کند اما از آن جایی که او بسیار جوانمرد است این کار نمی پذیرد و فرماندهی سپاه اش را رها کرده، به توران می رود. افراسیاب، زمانی که می بیند شاهزاده ی ایرانی به دلیل وفای به پیمانی که با آنها بسته، تاج و تخت پادشاهی را رها کرده است، او را در کشور خود پناه می دهد و با گذشت زمان و شناخت بیش تر سیاوش، علاقه اَش به او بیش تر می شود تا جایی که دختراَش " فرنگیس " را به عقد او در آورده و فرمانروایی بخشی از سرزمین خود را به او می سپارد. " گرسیوز " برادر افراسیاب، که بسیار بدجنس است بعد از مدتی با دیدن علاقه ی شاه توران به این جوان ایرانی، از روی حسادت تصمیم می گیرد نقشه ای بکشد تا او را برای همیشه از میان بردارد ... " سوگ سیاوش " جلد دوازدهم از مجموعه ی " قصه های تصویری از شاهنامه " می باشد که با کمک گرفتن از تصاویر رنگی زیبا و متنی روان، داستان های آمده در " شاهنامه " را به زبان کودکان و نوجوانان بازنویسی کرده است. این مجموعه دردوازده جلد با عناوینی از جمله سیاوش، کیخسرو، گردآفرید، اکوان دیو، زال و رودابه، رستم و دیو سفید و... تهیه و چاپ شده است. هم چنین به صورت دو کتاب شش جلدی با قطع خشتی و دوازده جلدی با قطع رحلی نیز منتشر شده است. شاهنامه، بزرگ ترین کتاب به زبان پارسی است که در همه جای جهان مورد توجه قرار گرفته و به بسیاری از زبان های زنده باز گردانی شده است. بخش های اصلی داستان های آمده در شاهنامه، تاریخ ایران قدیم، از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا سرنگونی حکومت ساسانیان به دست اعراب است که به سه دوره ی اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.
برشی از متن کتاب
پیران به استقبال سیاوش رفت و با احترام کامل او را به دربار افراسیاب آورد. وقتی به کاخ رسیدند، افراسیاب، سیاوش را در بغل گرفت و گفت: ای شاهزاده! بدان که این جا هم خانه ی توست و مردم توران خدمتگزارت هستند. چند روزی که گذشت، افراسیاب آن قدر از رفتار و اخلاق سیاوش خوشش آمد که او را همه جا همراه خودش می برد. روزی از روزها افراسیاب گفت: دوست دارم با تو چوگان بازی کنم. سیاوش قبول کرد. افراسیاب با هفت نفر از تورانی ها و سیاوش هم با هفت نفر از ایرانی هایی که همراه او بودند، بازی کردند. در این بازی، سیاوش، آن قدر خوب بازی کرد و هنر خود را نشان داد که همه انگشت به دهان ماندند. هر روز که می گذشت مهر و محبت افراسیاب به سیاوش بیش تر می شد؛ تا جایی که دخترش فرنگیس را به همسری او در آورد و قسمتی از خاک توران را به سیاوش داد تا در آن جا پادشاهی کند. سیاوش در آن جا شهر بزرگی ساخت؛ شهری که همه از دیدن ساختمان های زیبا، خیابان ها و باغ هایش تعجب می کردند. نام این شهر، " سیاوش گرد " بود. وقتی خبر ساخته شدن این شهر به گوش افراسیاب رسید، او برادرش گرسیوز را به آن جا فرستاد و گفت: به سیاوش گرد برو و ببین سیاوش چه می کند. آیا به سرزمین ما دل بسته است یا به فکر ایران است؟ گرسیوز با گروهی از لشکریان به آن جا رفت. آن ها آن قدر از زیبایی شهر تعجب کردند که تا چند دقیقه زبان گرسیوز بند آمد. بعد او در دل گفت: اگر سیاوش اینجا بماند، مردم آن قدر به او علاقه مند می شوند که دیگر به من و افراسیاب توجهی نمی کنند. آتش حسودی و دشمنی در دل گرسیوز شعله ور شد و تصمیم گرفت هر طور شده سیاوش را از بین ببرد...
نویسنده
" حسین فتاحی " متولد پنجم فروردین سال 1336 در شهر یزد می باشد که تحصیلات خود را در رشته ی حسابداری با مدرک کارشناسی به پایان رسانده است. وی عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان می باشد که تاکنون کتاب های بسیاری از جمله 14 قصه 14 معصوم، پری نخلستان، پیامبران و قصه های شان و 12 قصه تصویری از جوامع الحکایات از ایشان به چاپ رسیده است.
از سری کتاب های بنفشه به روایت: حسین فتاحی تصویرگر: فرهاد جمشیدی انتشارات: قدیانی
نظرات کاربران درباره کتاب سوگ سیاوش (قصه های تصویری از شاهنامه 12)
دیدگاه کاربران