درباره کتاب حاتم طایی و مامور حاکم
کتاب حاتم طایی و مامور حاکم روایت داستان پادشاه بخشندهای است که در کشور یمن زندگی میکرد. او دلش میخواست مردم همیشه و در هر جا از او تعریف کنند، اما به مرادش نمیرسید؛ زیرا مردی به نام حاتم که آوازهی بخشندگیاش در سراسر آن سرزمین شنیده می شد، مانع رسیدن پادشاه به آرزویش بود.
پادشاه تصمیم می گیرد مهمانی بزرگی بدهد و همه را به آن جشن دعوت کند تا مردم بدانند که او بسیار بخشنده تر از حاتم است. اما برخلاف تصورش در مهمانی نیز همه از بخشندگی حاتم تعریف کردند. حاتم فرد ثروتمندی نبود و از مال دنیا چیز زیادی نداشت که به مردم ببخشد اما در بخشندگی شهره ی خاص و عام بود و همین موضوع پادشاه را خشمگین می کرد.
او بعد از مراسم به یکی از مامورانش دستور می دهد که به منزل حاتم برود و او را بکشد طوری که هیچ کس از این موضوع مطلع نشود. پادشاه می خواست با این کار دیگر هیچ نام و نشانی از حاتم طایی نباشد اما ....
بخشی از کتاب حاتم طایی و مامور حاکم
پادشاهی در یمن زندگی می کرد. او به بخشندگی معروف بود. دلش می خواست همه فکر کنند او بخشنده ی بی نظیری است و کسی مثل او پیدا نمی شود. ولی همیشه و همه جا اسم حاتم طایی را می شنید. همه می گفتند حاتم در بخشندگی نظیر ندارد و بی همتاست. حاکم یمن به حاتم حسودی اش می شد. هر وقت اسم او را می شنید، خونش به جوش می آمد.
واقعا خشمگین می شد و با خود می گفت: حاتم نه پادشاه کشوری است و نه مال و منال زیادی دارد. پس چرا مردم این قدر از او می گویند و همه ما حرف از اوست. نمی دانم دیگر باید چه کنم که از او بخشنده تر باشم؟ او مهمانی بزرگی ترتیب داد. عده ی زیادی را به مهمانی اش دعوت کرد. همه نوع غذا و وسایل راحتی فراهم کرد. حاکم یمن انتظار داشت همه از او تعریف کنند و دیگر اسمی از حاتم نشنود.
ولی یکی از مهمان ها دوباره از حاتم تعریف کرد، بلا فاصله دیگران هم حرف های او را تایید کردند. پادشاه وقتی این حرف ها را شنید، واقعا عصبانی شد. می خواست همان موقع فریاد بزند و آن افراد را تنبیه کند. ولی خشمش را فرو خورد و با خود گفت: این طوری نمی شود باید یک فکر اساسی بکنم.
پس بعد از مهمانی، یکی از ماموران قوی هیکل و زبر و زرنگ خود را به حضور خواست. به او گفت که صبح زود به راه بیفتد و برود و حاتم طایی را بکشد. هیچ کس هم نباید این موضوع را بفهمد....
کتاب حاتم طایی و مامور حاکم دومین جلد از مجموعه قصههای تصویری از بوستان به روایت مژگان شیخی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
نویسنده
" مژگان شیخی " متولد سال 1341 می باشد. مدرک تحصیلی او لیسانس مترجمی زبان انگلیسی است. او از سال 63 کار نوشتن را با داستان " بلبل نوک طلا و باغ آرزوها " آغاز کرد. وی هم در زمینه ی ادبیات کودکان و هم در زمینه ی ادبیات بزرگسالان فعالیت بسیاری دارد و تاکنون بیش از بیست عنوان از کتاب هایش به چاپ رسیده است.
- کتاب های بنفشه
- معرفی شده در کتاب نامه ی رشد آموزش و پرورش
- به روایت: مژگان شیخی
- تصویرگر: علیرضا گلدوزیان
- انتشارات: قدیانی
نظرات کاربران درباره کتاب حاتم طایی و مامور حاکم (قصه های تصویری از بوستان 2)
دیدگاه کاربران