دربارهی کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای خرداد)
مثل در ادبیات ما جایگاه ویژهای دارد. هر مثلی به خودی خود تاریخ نهفتهای است که مردم امروز را به ریشههای فرهنگی گذشته پیوند میزند. مثلها بسیار ارزشمندند، زیرا عمری به درازی عمر انسان دارند. کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای خرداد) دربرگیرندهی 31 مثل است و چگونگی به وجود آمدن هر یک از آنها به صورت داستانی کوتاه و بسیار شیرین بیان شده؛ در واقع برای هر شب از خردادماه یک مثل بازگو شده است.
به عنوان مثال در داستان ضربالمثل "کار از محکم کاری عیب نمیکند" می خوانیم که؛ ملانصرالدین تا از خانه خارج می شد و سر کار می رفت، زنش چادر به سر می کرد و از خانه بیرون می زد و سراغ دوست و آشنا و در و همسایه می رفت تا باهم حرف بزنند و بخندند. ملا وقتی از سر کار می آمد نه از غذا خبری بود نه از آب خنک، تازه باید منتظر می ماند تا همسرش به خانه برگردد. چند باری ملا به همسرش تذکر داده بود ولی او نشنیده گرفته بود. بالاخره دعوایشان شد و ملا به همسرش گفت اگر یکبار دیگر در زمان نبود من بیرون بروی و به کارهایت نرسی بلایی سرت می آورم که مسلمان نشنود، کافر نبیند.
فردا صبح ملا به سر کار رفت و مطمئن بود که زنش دیگر بیرون نمیرود و در خانه می ماند؛ ولی وقتی به خانه برگشت باز هم زنش در خانه نبود. زن که به خانه برگشت، ملا داد و بیدادی را انداخت که کل همسایهها خبر شدند و طنابی را برداشت و یک سر آن را به پای زن و سمت دیگرش را به چارچوب در بست. همهی همسایه جمع شدند و هر کس چیزی گفت ولی فایده نداشت ملا از کارش کوتاه نیامد . تا اینکه یکی از همسایه ها گفت حالا که خودت در خانه هستی که دیگر نیازی به بستن پای همسرت نیست ؛ اما ملا در جوابش گفت کار از محکم کاری عیب نمیکند و حالا اگر کسی بیش از اندازه احتیاط کند و مورد اعتراض قرار گیرد از این ضربالمثل استفاده می کند.
مجموعه ی هر شب یک قصه دربرگیرنده ی چند جلد کتاب می باشد و هر کتاب مختص یک ماه از سال است. داستان های کوتاه روایت شده در این مجموعه نه تنها سرگرم کنندهاند بلکه همگی پندآموز نیز هستند هر مثل تاریخ و قصه ی شیرینی دارد که از نوع زندگی، باورها و آداب و رسوم اجدادمان پرده بر می دارد تجربیات آنها را در اختیارمان قرار می دهد. هر چند که داستان ها برای کودکان و نوجوانان روایت شده اما به قدری جالب و شنیدنیاند که خواندن آن ها برای همه ی گروه های سنی جذاب و دلنشین است.
کتاب قصههای خرداد از مجموعهی مثلها و قصههایشان، به قلم مصطفی رحماندوست و تصویرگری رودابه خائف توسط انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای خرداد)
گاه باشد که کودکی نادان به غلط بر هدف زند تیری
حکایت موش است و قالب پنیر
حاجی! ما هم شریکیم
کار از محکم کاری عیب نمی کند
مرغی که تخم طلا می کرد مرد
تا کور شود هر آن که نتواند دید
شاید آفتاب بخواهد نصف شب طلوع کند
جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود
شتر ارزان است خدا لعنت کند قلاده را
دوستیش دوستی خاله خرسه است
من از تو پول خواستم نه فتوا
سنگ مفت گنجشک مفت
نصف دیگرش را بگذار خودم پشم بکارم
جور استاد به ز مهر پدر
از چشم های گنده ی گرگ
بین هر دو لقمه دو رکعت نماز می خواند
روی طنابمان ارزن پهن کرده ایم
شتر دیدی ندیدی
سر گاو توی خمره گیر کرده
بیله دیگ بیله چغندراگر بشود چه می شود
نه شیر شتر نه دیدار عرب
نه ناخوشیش به ناخوشی آدم می بره نه غذایش به غذای آدمیزاد
اش ما هم مثل تو بمیریم
نادر هم رفت و برنگشت
از این ستون تا آن ستون فرج است
به من ظلمی شده که قاجار هم چنان ظلمی نکرده
نه نر نر است نه ماده ی ماده
چیزی که عوض داره گله نداره
از دماغ فیل افتاده
میخ طویله را بکوب سر زبان من
حرف اول وآخر
- هر شب یک قصه
- نویسنده: مصطفی رحماندوست
- تصویرگر: رودابه خائف
- انتشارات: محراب قلم
نظرات کاربران درباره کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای خرداد)
دیدگاه کاربران