loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب داستان های شاهنامه فردوسی - اندیشه کهن

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب داستان های شاهنامه فردوسی به کوشش حمیدرضا بیات توسط انتشارات اندیشه کهن به چاپ رسیده است.

کتاب فوق تعدادی از داستان های شاهنامه ی فردوسی را با نثری روان و قابل فهم برای نوجوانان و جوانان روایت می کند. داستان ها یکی پس از دیگری از دل هم بیرون می آیند و مخاطب را تا پایان به دنبال خود می کشند. مثلا داستان اول تحت عنوان "ضحاک" ماجرای مردی به نام "مرداس" است که بر سرزمینی به نام دشت سواران حکومت می کرد. همه ی مردم از عمل و کردار او راضی و خشنود بودند، اما مرداس پسری بی رحم و سنگدل به نام ضحاک داشت. روزی ابلیس خود را در شمایل انسانی خیرخواه درمی آورد و نزد ضحاک می رود. شیطان با گفتاری نغز و شیوا خود را در دل ضحاک جای کرده و ضحاک نادان را تحریک می کند که پدر پیر و فرتوتش را به قتل رسانده و خود بر تخت پادشاهی بنشیند . ضحاک با نقشه ی ابلیس بر تخت پادشاهی می نشیند و ظلم های فراوانی بر مردم سرزمینش روا می دارد، بعد از مدتی دوباره ابلیس با ظاهر آشپزی ماهر نزد ضحاک می آید، او چند وقتی برای ضحاک غذاهای خوش رنگ و بو می پزد و به همین دلیل مورد توجه و عنایت پادشاه قرار می گیرد. روزی ضحاک برای قدردانی از آشپز به او می گوید که هر خواسته ای داشته باشد برایش بر آورده خواهد کرد، ابلیس هم خوشحال از موقعیت به وجود آمده به ضحاک می گوید که تنها آرزویش این است که شانه های سرورش را ببوسد. بعد از انجام این کار اتفاقی بسیار وحشتناک برای ضحاک ستمگر می افتد ...

 

فهرست

 

 

  • داستان ضحاک
  • ضحاک ماردوش
  • نبرد ضحاک با جمشید
  • خواب دیدن ضحاک
  • به دنیا آمدن فریدون
  • آمدن فریدون نزد مادرش
  • ضحاک و کاوه ی آهنگر
  • نابودی ضحاک
  • تقسیم سرزمین
  • پیغام سلم و تور به پدرشان
  • پیغام سلم و تور
  • پیغام فریدون برای سلم و تور
  • رفتن ایرج نزد برادرانش
  • کشته شدن ایرج به دست برادرانش
  • آگاهی یافتن فریدون از مرگ ایرج
  • به دنیا آمدن منوچهر
  • آگاه شدن سلم و تور از مرگ منوچهر
  • پاسخ فریدون به پسرانش
  • لشکرکشی منوچهر
  • آغاز منوچهر
  • آغاز جنگ
  • گرفتن الاتان دژ
  • به دنیا آمدن زال
  • بازگشت سام نزد پدرش
  • آگاهی منوچهر شاه از زال
  • رفتن زال به کابل
  • عشق زال و رودابه
  • پرسش سام از موبدان
  • آگاه شدن سیندخت و مهراب از خواسته زال
  • آگاهی منوچهر از قصه ی زال و رودابه
  • خشم گرفتن مهراب بر سودابه
  • رسیدن زال نزد سام
  • به دنیا آمدن رستم
  • قصه رستم و سهراب: آمدن رستم به شکارگاه
  • تولد سهراب
  • آگاه شدن افراسیاب از لشکرکشی سهراب
  • رسیدن سهراب به دژ سپید
  • نبرد سهراب با گردآفرید
  • آمدن سهراب نزد سپاه
  • نامه گردهم به کاووس
  • خشم کاووس نسبت به رستم
  • پشیمانی کاووس از رفتارش با رستم
  • لشکرکشی کاووس و رستم
  • کنجکاوی سهراب درباره ی سرداران ایرانی
  • تاختن سهراب به لشکر کاووس
  • نبرد رستم و سهراب
  • بازگشت رستم و سهراب به لشکریان
  • فرجام کار رستم و سهراب
  • تولد سیاوش
  • آمدن سیاوش نزد پدرش
  • دلدادگی سودابه به سیاوش
  • آمدن سیاوش به شبستان
  • آمدن سیاوش برای بار دوم به شبستان
  • آمدن سیاوش برای بار سوم به شبستان
  • یاری رستن سودابه از زنی پلید
  • گفتگوی کاووس با ستاره شناسان
  • یاری جستن کاووس از موبدان
  • گذشتن سیاوش از آتش
  • ترحم سیاوش بر دشمن خویش
  • نبرد ایران و توران
  • خواب دیدن افراسیاب
  • پرسیدن افراسیاب از خوابگزاران
  • مشورت افراسیاب با بزرگان
  • آمدن گرسیوز نزد سیاوش
  • آمدن رستم نزد کاووس
  • نامه ی کاووس به سیاوش
  • رایزنی سیاوش با بهرام و زنگه
  • رفتن زنگه نزد افراسیاب
  • سپاه سپردن سیاوش به بهرام و رفتنش به توران
  • دیدار سیاوش و افراسیاب
  • ازدواج سیاوش و بنا نهادن سیاوش گرد
  • آمدن گرسیوز نزد سیاوش
  • بازگشت گرسیوز و بدگویی کردار پیش افراسیاب
  • آمدن گرسیوز برای بار دوم به سیاوش گرد
  • خواب دیدن سیاوش
  • گرفتار شدن سیاوش به دست افراسیاب
  • کشته شدن سیاوش
  • به دنیا آمدن کیخسرو
  • خونخواهی سیاوش

 

 

برشی از متن کتاب


چون نه ماه گذشت تهمینه پسری به دنیا آورد که هم چون پدرش رستم پیل تن و درشت جثه بود. تهمینه خوشحال و شاداب شد و نامش را سهراب نهاد. وقتی سهراب یک ماهه شد همانند یک ساله ها بود و وقتی سه ساله شد نزد جنگجویان تعلیم رزم و نبرد می دید و در پنج سالگی هم چون مردان دلیر و بی باک بود. چون به ده سالگی رسید هیچ پهلوانی دل و جرات مبارزه و رویارویی با او را نداشت. روزی سهراب نزد مادرش آمد و گفت: مادر، فرزند چه کسی هستم؟ گ.هر و نژادم از کیست، پدرم کجاست و نامش چیست؟ اگر از من بپرسند نام پدرت چیست، چه پاسخ دهم. ای مادر چرا نام و نشان او را از من پنهان می کنی؟ تهمینه گفت: پسرم قدری آرام بگیر و شادمان باش تا با تو بگویم از چه نژاد و تباری هستی، نام پدرت رستم است. او پهلوانی بی نظیر و بی همتاست و از نژاد و گوهر پاک سام نریمان و زال است. حال که دانستی پدرت کیست از این پس سرت را بالا بگیر و به خود ببال که فرزند چنین شیرمرد دلاوری هستی. از روزی که خداوند این جهان را خلق نموده پهلوانی هم چون رستم پدید نیامده. اگر سام نریمان به گیتی نبود مردم از شر دشمنان دمی آسوده نبودند. آنگاه تهمینه در صندوقچه ای را باز کرد و از درون آن نامه ای بیرون آورد و به دست سهراب داد و چون سهراب نامه را گشود سه یاقوت درخشان و سه کیسه زر در آن بود. سپس تهمینه به او گفت: پسرم این نامه را پدر از ایران فرستاده است. پدرت دشمنی دارد به نام افراسیاب از این رو سفارش کرده که او از وجود تو مطلع نگردد. مبادا که از سر دشمنی با پدرت به تو آسیبی برساند. به همین خاطر است که سال ها ما را رها کرده و به جنگ با او رفته اکنون فرزندم پدرت رستم نیز نباید بداند که تو چنین دلاوری شده ای.      

نگارش: حمیدرضا بیات انتشارات: اندیشه کهن  

 



درباره ابوالقاسم فردوسی نویسنده کتاب کتاب داستان های شاهنامه فردوسی - اندیشه کهن

حکیم سخن ابوالقاسم حسن منصور ملقب به فردوسی، شاعر حماسه‌سرای بزرگ ایرانی و خالق حماسه ملی و جاودانه ایران زمین، شاهنامه فردوسی است. شاهنامه بزرگ‌ترین کتاب شعر کهن حماسی فارسی‌زبانان و برگ زرینی از افتخارات ایران در تمامی اعصار است که شهرتی جهانی دارد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب داستان های شاهنامه فردوسی - اندیشه کهن


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب داستان های شاهنامه فردوسی - اندیشه کهن" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل