دربارهی کتاب مرداب روح
در کتاب مرداب روح، درباره موضوعاتی چون ناامیدی، افسردگی، اضطراب، تنهایی و راههای مقابله و کنار آمدن با آنها می آموزیم و یاد می گیریم که اینها در متن زندگی وجود دارند و نباید آنها را سرکوب کنیم بلکه باید آنها را بپذیریم و با آنها کنار بیاییم. به علاوه، در این جا می خوانیم که رنج های انسان ها چقدر مهم و حیاتی هستند.
جیمز هولیس، رنج های انسان را با عنوان حالات مردابی می خواند و نشان می دهد که این رنج ها موجب رشد و تعالی روح می شوند. به علاوه، آنها فرصتی هستند که به دلایل خلقت و اهداف خود از زندگی بیندیشیم. او می گوید، شادی دوست داشتنی است و همه دوست دارند با شادی و آرامش زندگی کنند، دغدغه و مشکلات نداشته باشند و با خوشی به سر برند. اما این چنین زندگی رویایی، برای هیچ کس مقدور نیست و همه ما با مشکلات و سختی ها روبه رو می شویم و همه نیز کم و بیش رنج هایی ناشی از احساس گناه، شک، افسردگی، خشم، وحشت و … را تجربه کرده ایم و کسی را از آنها راه گریزی نیست.
همه ما انسان ها یا قبلا در این مرداب های روحی بوده ایم یا در آینده با آنها مواجه خواهیم شد. نویسنده کتاب، جیمز هولیس، که خود روانشناس نیز هست،می گوید دنبال خوشبختی های خیالی نباشیم و قدر رنج هایی را که در زندگی به سراغ ما می آیند و منجر به رشد روحی ما می شوند، بدانیم. زیرا همین مرداب های روحی ما را به معارف و اهداف زندگی می رسانند.
بخشی از کتاب مرداب روح
نومیدی، نداشتن امید، چشم انداز و انتخاب است. در سنت یهودی- مسیحی نومیدی گناه است؛ زیرا قدرت و اراده خدا را نادیده می گیرد؛ بی نهایت را محدود می کند و خالق را محصور می سازد. نومیدی به عنوان بدترین حالت حزن انگیز شناخته شده است؛ زیرا به نظر می رسد هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد. نومیدی حتی گردنکشی قهرمانانه شلی را مسدود میکند که در "پرومته آزاد" فرمان می دهد:" امید بورزید تا امید از لاشه خود آفریده شود." به همین ترتیب نخست وزیر انگلیس بنیامین دیسرالی که بیشک شکست، پیش داوری و فقدان را تجربه کرده بود می گفت:" نومیدی نتیجه نادان هاست."
اما چه کسی نومیدی را نمی شناسد هنگامی که نیروهای درونی و بیرونی که بسیار قوی تر از نیروهای ضعیف ما به نظر می رسند، بر علیه مان بر می خیزند، به طوری که حتی توان مقاومت نداریم؟ چه کسی آرزوی مرگ نکرده است تا این تنش وحشتناک پایان پذیرد؟ کامو در اسطوره ای سیسیفوس گفته است که خودکشی تنها مشکل فلسفی واقعی است: بودن یا نبودن، مسئله این است. اگر ناامیدی را بپذیریم و دست به خودکشی بزنیم، حتی آن موقع هم انتخاب کردهایم. اما راهی را انتخاب کرده ایم که هیچ نتیجه زنده ای از آن بیرون نمی آید. زنده ماندن، در آغوش کشیدن نومیدی و فشار وحشتناک اضداد، حداقل امکانی برای چاره و حرکتی اندک به سوی جلو را باز نگه می دارد.
جیمز هیلمن در کتاب "خودکشی و روح" می گوید حتی در اوج ناامیدی که فرد آرزوی مرگ می کند، واقعا نمی خواهد بمیرد؛ بلکه بیشتر خواهان تحولی ناگهانی است. تیره ترین زاغ یعنی نومیدی در گوش ما زمزمه می کند که راه حلی دارد؛ در حالی که به راستی فقط توقف را با خود به همراه میآورد. هیلمن می گوید اگر کسی آرزوی مطلق تحول را داشته باشد، آن گاه خود نیروی تغییر را به وجود می آورد. در غیر این صورت از هیچ منافعی که تصور میشد از آن عمل راسخ برمی آید، بهره مند نمی شود.
کتاب مرداب روح نوشته جیمز هولیس با ترجمه فریبا مقدم در انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی به چاپ رسیده است.
فهرست
مقدمه مترجم
مقدمه
حضور دائمی گناه
اندوه، مرگ، خیانت
شک و تنهایی
افسردگی، درماندگی و نومیدی
وسواس و اعتیاد
خشم
ترس و اضطراب
مروری ساده بر عقده
عبور
خاتمه
- نویسنده: جیمز هولیس
- مترجم: فریبا مقدم
- انتشارات: بنیاد فرهنگ زندگی
نظرات کاربران درباره کتاب مرداب روح | جیمز هولیس
دیدگاه کاربران