دربارهی کتاب داستان The Secret Garden
داستان در مورد دختری به اسم ماری است که هیچ کس او را نمی خواهد، هیچ کس دوستش ندارد. بعد از مرگ پدر و مادرش، او را از هندوستان، به خانه ی عمویش در یورکشایر فرستادند. آنجا یک خانه ی بزرگ قدیمی بود و شاید نزدیک به صدها اتاق داشت، اما درِ بیشتر آن اتاق ها همیشه بسته و قفل بود. ماری بدخُلق و بی حوصله و تنها است. هیچ کاری در طول روز وجود ندارد که انجامش دهد، و هیچ کس با او حرف نمی زند، مگر همان باغبان پیر، بن ویتستاف.
اما ماری کم کم چیزهایی را در مورد باغ اسرار آمیز می فهمد. درِ باغ قفل شده و مخفی است و کلید آن سال هاست که گم شده است. ده سالِ تمام است که هیچکس پایش را به آن باغ نگذاشته به جز پرنده ی سینه سرخی که بر فراز دیوارها پرواز می کند. ماری پرنده را می بیند، و از اینکه کلید کجاست، حیرت زده می شود… و سپس آن شب، صدای گریه ی عجیبی از هر کجای خانه به گوش می رسد. صدایی که شبیه به گریه ی یک بچه است …
تاثیرگذاری روان در جسم، اسطوره های موجود درباره ی باغ ها و طبیعت، این اثر را غنی تر و چند بعدی تر از دیگر آثارش به نظر می رسد.
بخشی از کتاب داستان The Secret Garden
They arrived at a very large old house. It looked dark and unfriendly from the outside. Inside Mary looked around the big shadowy hall, and felt very small and lost. They went straight upstairs. Mary was shown to a room where there was a warm fire and food on the table.
کتاب The Secret Garden به نویسندگی Frances Hodgson Burnett است و در انتشارات Oxford منتشر شده است.
- متن انگلیسی کتاب داستان باغ مخفی (فمیلی فرندز 6)
- نویسنده: Frances Hodgson Burnett
- انتشارات: oxford
نظرات کاربران درباره کتاب داستان The Secret Garden
دیدگاه کاربران