loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب زنان فنیقی

کلاسیک یونانی 4

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب زنان فنیقی اثر اوریپید

کتاب "زنان فنیقی" یک نمایشنامه‌ خواندنی اثر "اوریپید"، نویسنده‌ی صاحب‌نام یونانی است که به نقل یکی از داستان‌های اساطیری یونان می‌پردازد.

"لائیوس" و "یوکاسته"، سال‌ها پیش، با یکدیگر پیمان زناشویی بسته‌اند. اما هنوز صاحب هیچ فرزندی نشده‌اند. در نتیجه، لائیوس از درگاه خداوند می‌خواهد که به او فرزند پسری عطا نماید. در مقابل خدایان به او اعلام می‌کنند که اگر صاحب پسری شود، تاج و تحت و خاندانش، توسط این فرزند، به تباهی کشیده خواهد شد. ولی لائیوس، بدون توجه به این موضوع، صاحب فرزند پسری می‌شود و او را "ادیپوس" می‌نامد.

پادشاه، در همان روزهای اولیه‌ی تولد این نوزاد، متوجه خطای خود و نفرین خدایان گشته و ادیپوس را به دست یک چوپان می‌سپارد تا در مکانی به دور از قصر، جانش را بگیرد. ولی چوپان به هنگام اقدام برای قتل نوزاد، دلش به رحم آمده و از جان او می‌گذرد. سپس طفل کوچک را تنها و بی‌کس، رها می‌کند. پس از این ماجرا، مردی فقیر، نوزاد قصه را یافته و او را به منزلش می‌برد. وی با کمک همسرش، شاهزاده را پرورشش می‌دهد.

سال‌ها بعد، ادیپوس به جوانی نیرومند و قوی تبدیل می‌گردد. وی پس از اینکه متوجه می‌شود، والدینش، پدر و مادر واقعی‌اش نیستند، آن‌ها را ترک می‌کند و عازم سفر می‌گردد. در همین مسیر، به طور اتفاقی با پدر واقعی خود، یعنی لائیوس برخورد کرده و با او به مبارزه می‌پردازد. این نبرد با پیروزی ادیپوس و مرگ پادشاه به اتمام می‌رسد.

مدتی پس از این واقعه، ادیپوس و یوکاسته، بدون اطلاع از رابطه‌ی مادر و فرزندی خود، با یکدیگر ازدواج می‌کنند. بنابراین ادیپوس بر تخت پادشاهی پدرش تکیه می‌زند و از مادر خود، صاحب چهار فرزند می‌شود: دو دختر با نام‌های "آنتگینه" و "ایسمنه" و دو پسر به اسم "پولونیکس" و "اتئوکلس". پادشاه پس از سال‌ها زندگی مشترک، بالاخره، از حقیقت گذشته‌ی خود و پیمان زناشویی با مادرش، آگاه می‌گردد. در نتیجه، به دلیل شدت غم و اندوه فراوان از ننگ و بی‌آبرویی این ازدواج، چشمان خویش را کور می‌نماید. در این هنگام، پسرانش او را در اتاقی درون قصر محبوس می‌کنند و بر تخت پادشاهی می‌نشینند. اما به سرعت اختلاف‌هایی میان این دو برادر ایجاد می‌گردد که نمایشنامه‌ی زنان فنیقی به شرح آن می‌پردازد.

 

برشی از متن کتاب زنان فنیقی

یوکاسته: آیا در آنجا دوستان پدرت یاری‌ات نکردند؟

پولونیکس: مرد باید روی پای خودش بایستد. دوستان آن‌گاه که بخت به تو پشت می‌کند، ناپیدا می‌شوند.

یوکاسته: و نژاده بودنت تو را سودی نبخشید؟

پولونیکس: نه نژاده بودن شکم مرا سیر نکرد. بی‌چیزی مایه‌ی نکبت است.

یوکاسته: گویی بهترین بار میرایان سرزمین‌شان است.

پولونیکس: مادر، زبان از گفتن این حقیقت ناتوان است!

یوکاسته: پس چرا به آرگوس رفتی؟ چه بر سر داشتی؟

پولونیکس: به خاطر آن غیب‌گویی که غیب‌گوی آپولو برای آدراستوس کرد.

یوکاسته: کدام غیب‌گویی؟ مگر چه گفت؟ من از این غیب‌گویی بی‌خبرم.

پولونیکس: غیب‌گو بدو گفته بود تا دخترانش را به گرازی نر یا به شیری به زنی دهد.

یوکاسته: اما پسرم تو را با این جانوران چه کار است؟

پولونیکس: نمی‌دانم. خداوند رشته‌ی سرنوشت مرا به دست گرفت.

یوکاسته: این خدایی خردمند است. و همسرت؟ چگونه او را برگزیدی؟

پولونیکس: شب بود و من به خانه‌ی آدراستوس رفته بودم.

یوکاسته: آن شب همچون رانده شده‌ای سرگردان در پی جای خواب بودی؟

پولونیکس: آری اما همان گاه رانده شده‌ی دیگری از راه رسید.

یوکاسته: و آن مفلوک بی‌چیز که بود؟

پولونیکس: پسر ائنئوس، مردی به نام تیدئوس.

یوکاسته: اما آدراستوس چگونه شما را همان دو جانور دید؟

پولونیکس: چون ما بر سر جای خواب آن شب با هم ستیز کردیم.

یوکاسته: پس آدراستوس این‌گونه معنای غیب‌گویی آپولو را دریافت.

پولونیکس: و این گونه بود که دخترانش را به ما داد!

یوکاسته: اما اکنون با این زن، خوشبختی یار تو است یا نه؟

پولونیکس: تاکنون در این پیوند چیزی مایه‌ی آزار من نبوده است.

یوکاسته: چگونه توانستی چنین سپاهی با خود بدین‌جا بیاوری؟

پولونیکس: آدراستوس نزد ما دو دامادش، یعنی من و تیدئوس، سوگند یاد کرد که ما را به سرزمین‌های‌مان بازگرداند، و نخست نوبت من بود. از این رو بسیاری از مردان نژاده‌ی آرگوسی و میسنیایی آمدند تا مرا در این کار فلاکت‌بار اما ناگزیر یاری دهند؛ فلاکت‌بار از این رو که من این سپاه را به شهر خویش می‌بردم. مادر، به خدایان سوگند، که من بر خلاف خواست خویش در برابر آنانی که دوست‌شان میدارم تیغ برداشته‌ام. اما اکنون بر توست تا به این مصائب پایان دهی. بر توست تا دست این دو برادر مهربان را در دست یکدیگر بگذاری و به دردهای من و نیز خودت و تمامی این شهر پایان دهی...

کتاب زنان فنیقی اثر اوریپید با ترجمه‌ی غلامرضا شهبازی توسط نشر بیدگل به چاپ رسیده است.

 



محصولات مرتبط

درباره اوریپید نویسنده کتاب کتاب زنان فنیقی

«اوریپید» (Euripides) یکی از شناخته‌شده‌ترین و تأثیرگذارترین نمایشنامه نویسان در فرهنگ کلاسیک یونان بود که بین سال‌های 406 تا 484 پیش از میلاد مسیح می‌زیست. کتاب مده‌آ از بهترین آثار این نویسنده می‌باشد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب زنان فنیقی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب زنان فنیقی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل