درباره کتاب جمهور نوشته افلاطون
کسی نیست که نام افلاطون را نشنیده و از شهرت و مقام مخصوصی که این کتاب در میان کتب فلسفی و اجتماعی جهان دارد بی خبر باشد. مسائلی که در این کتاب طرح شده مهم ترین موضوع هائی است که بشر از بدو پیدایش فکر به آن توجه داشته و مادام که باقی است توجه خواهد داشت، و به همین جهت است که با آنکه بیش از دوهزار و سیصد سال از تاریخ تالیف این کتاب میگذرد هنوز مطالب آن تازگی دارد و هیچ یک از آنها برای همیشه حل نشده و شاید هرگز حل نشود.
فلسفه ی زندگی و مرگ، بقای روح، چگونگی عالم بعد، دینداری، اخلاق، عشق، فلسفه، اصول تربیت، کشور داری، هنرهای زیبا، حکمت الهی این ها موضوع های این کتاب است. موضوع هایی است که فکر انسان را همیشه به خود مشغول داشته و احساسات بشری را برانگیخته، عقاید و افکار متضاد، نه تنها درطی قرن های مختلف بلکه حتی در آن واحد به وجود آورده. این کتاب موضوع واحد ندارد بلکه درباره ی موضوع های متعددی بحث می کند که اهمیت آنها و مقامی که در این کتاب دارند تقریبا یکسان است. از جهتی می توان گفت که بحث اساسی کتاب بر سر موضوع "عدل" است، اما اهمیتی که افلاطون برای مفهوم عدل قائل است از لحاظ تحقق آن در جامعه ی بشری است، و وی در عالم خیال شهری را پی ریزی می کند که صفت عدل هم در تشکیلات و هم در اخلاق افراد آن محقق باشد. پس، از این حیث می توان گفت که هدف اصلی کتاب بحث تاسیس "مدینه ی فاضله" یا تحقق کمال مطلوب در تنظیم امور جامعه است.
اگر کتاب را از نظر فلسفی مطالعه کنیم چنین می پنداریم که محور همه ی مطالب آن فلسفه است. اما اگر به جنبه های ماوراء الطبیعه کتاب توجه کنیم و مخصوصا جمله ی آخر کتاب را بخوانیم ممکن است چنین نتیجه گیریم که موضوع اصلی کتاب لزوم تربیت و تهذیب نفس است تا برای نیل به مراتب ترقی و تعالی در عوالم بعد از مرگ مستعد و آماده گردد.
برشی از متن کتاب جمهور
چون سخن به اینجا انجامید من گمان کردم که گفت و گوی ما بپایان رسیده اما معلوم شد که آنچه گفته بودیم مقدمه ای بیش نبوده زیرا گلاوکن با آن بی باکی مخصوص که در هر کاری دارد عقب تراسیماکوس را نپسندید و گفت ای سقراط آیا اکتفا می کنی باینکه در ظاهر ما را متقاعد کرده باشی یا حقیقه میل داری ما را متقاعد کنی که عدالت از هر حیث بهتر از ظلم است؟ گفتم آرزوی من این است که اگر بتوانم شما را حقیقتا متقاعد کنم.
گفت پس هنوز به آرزویت نرسیده ای اکنون بگو ببینم آیا نه اینست که ما از میان چیزهای خوب بعضی را صرفا بخاطر خود آن چیزها دوست می داریم نه به علت نتایجی که از آن ها حاصل می شود از قبیل شادی و آنگونه خوشی های بی ضرری که انسان از آن ها متمتع می شود و اثر دیگری از آن ها باقی نمی ماند؟ گفتم بعقیده ی من بعضی خواستنی ها از این قبیل وجود دارد.
نویسنده: افلاطون ترجمه: فواد روحانی انتشارات: علمی و فرهنگی
نظرات کاربران درباره کتاب جمهور
دیدگاه کاربران