loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب داستان هایی از اساطیر یونان

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب داستان هایی از اساطیر یونان

کتاب "داستان‌هایی از اساطیر یونان" دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ای از افسانه‌های خواندنی می‌باشد که برای مطالعه‌ی مخاطب کودک و نوجوان به رشته‌ی تحریر درآمده است.

این مجموعه با استفاده از بیانی ساده و روان، حکایت‌هایی را روایت می‌کند که از قرن‌ها پیش، میان مردم سرزمین یونان نقل شده است؛ حکایت‌هایی جذاب و پرکشش که به راحتی با خواننده ارتباط برقرار می‌نماید.

به عنوان مثال در داستان اول، تحت عنوان "اسب چوبی"، شخصیت‌های اصلی قصه، "هلن"، "پاریس" و "منلائوس" نام دارند. منلائوس، پادشاه "اسپارت" و پدر هلن (زیباترین دختر یونان) می‌باشد. این مرد قدرتمند، علاقه‌ی بسیار زیادی به فرزندش دارد و حاضر نیست که تحت هیچ‌ شرایطی، از او دور شود. پاریس نیز، شاهزاده‌ی جوان و برازنده‌ی شهر "تروی" می‌باشد؛ شهری که در سویی دیگر از دریای اژه قرار دارد. هلن، علی‌رغم برخورداری از ظاهری بی‌همتا و دل‌فریب و همچنین محبت‌های تمام ناشدنی پدرش، افسرده و غمگین است. او از زندگی در قصر پدرش خوشحال نیست.

داستان از جایی آغاز می‌گردد که خاله‌ی پاریس به دست یونانی‌ها اسیر می‌شود. در همین راستا، شاهزاده‌ی تروی، به اسپارت سفر کرده و با منلائوس دیدار می‌کند. وی در طی این ملاقات از پادشاه اسپارت درخواست می‌نماید که خاله‌اش را آزاد کند. در طول همین سفر، و به هنگام حضور پاریس در قصر منلائوس، هلن و شاهزاده‌ی تروی با یکدیگر روبه‌رو می‌شوند. آن‌ها در همان نگاه اول، به هم دل می‌بازند. اما هلن خوب می‌داند که پدرش به هیچ وجه به ازدواج آن‌ها رضایت نخواهد داد.

تحت چنین شرایطی، پاریس از هلن می‌خواهد که همراه با او فرار کرده و به شهر تروی برود. هلن نیز در مقابل تقاضای معشوق خود را پذیرفته و با کمک پاریس از قصر منلائوس می‌گریزد. پادشاه به محض آگاهی از ماجرای فرار دخترش، به شدت خشمگین می‌شود. در نتیجه، از تمامی پادشاهان یونان، جهت بازگرداندن هلن، درخواست همکاری می‌کند. به جز "اودیسه"، پادشاه "ایتاکا"، همه‌ی صاحبان قدرت سرزمین یونان، با منلائوس پیمان اتحاد می‌بندند.

اودیسه نیز در نهایت، به دلیل فشارهای بیش از حد منلائوس، به نیروهای جنگی می‌پیوندد و همراه با دیگران، به سوی تروی حرکت می‌کند. غافل از آنکه، این شهر، از استحکامات جنگی بسیار خوب و مقاومی برخوردار می‌باشد؛ موضوعی مهم که سال‌ها، منلائوس و همراهانش را با مشکلات و معضلات بسیار زیادی مواجه خواهد ساخت.

 

برشی از متن کتاب داستان‌هایی از اساطیر یونان

فصل 2

هیولاهای وحشی

شاه اوریستئوس گفت: «اولین خوان، کشتن شیر نیمیانه. تقلب هم نکن! برای اثبات باید پوست اون شیر رو بکنی و برام بیاری تا بفهمم واقعا اون هیولا رو کشتی.»

هرکول تیر و کمان و گرز چوبی‌اش را برداشت و به سوی شهر نیمیا به راه افتاد تا آن شیر را پیدا کند.

وقتی رسید، اهالی آن شهر به او خندیدند و گفتند: «تو هرگز نمی‌تونی اون شیر رو بکشی، هیچ سلاحی به پوست ضخیم اون کارگر نیست.»

وقتی هرکول تیری به سوی شیر پرتاب کرد، تیر به پوست او خورد و کمانه کرد. با شمشیر به شیر ضربه زد، اما تیغه‌ی شمشیرش خم شد. شیر غرید و دندان‌هایش را به او نشان داد.

هرکول با گرز چوبی‌اش ضربه‌ی محکمی به سر شیر فرود آورد. شیر گیج شد. هرکول فوری با بازوان قدرتمندش گردن شیر را گرفت.

آنقدر گلوی شیر را فشار داد تا او را خفه کرد. اما پوست شیر آنقدر ضخیم و محکم بود که با شمشیر جدا نمی‌شد. بنابراین، هرکول از چنگال تیز خود شیر برای کندن پوستش استفاده کرد.

هرکول پوست شیر را دور گردن خود پیچید و به راه افتاد. اولین ماموریت را به انجام رسانده بود.

شاه اوریستئوس گفت: «می‌بینم به اندازه‌ی کشتن یه شیر معمولی قدرت داری. اما آیا می‌توانی هیدرای ترسناک لرنا رو بکشی؟»

هیدارا، موجود ترسناکی بود که چند سر شبیه به مار داشت و از هر یک سرهایش زهری کشنده به بیرون می‌پاشید. مردان شجاع بسیاری سعی کرده بودند او را بکشند، اما خودشان کشته شده بودند.

هرکول خیلی از خودش مطمئن بود. حتی از برادرزاده‌اش، یولائوس دعوت کرد تا همراهش برود و کشتن هیولا را تماشا کند.

یولائوس ارابه را که دو اسب آن را می‌کشیدند، می‌راند. آنها به سوی لرنا می‌رفتند، غاری که هیدرا در آن زندگی می‌کرد.

هرکول با استفاده از چند شاخه، آتشی جلوی ورودی غار افروخت. دود غلیظ، وارد غار شد و هیدرا را بیرون کشید.

هرکول آماده‌ی نبرد بود. با یک ضربه‌ی شمشیر سر هیدرا را از گردنش جدا کرد. به یولائوس گفت: «خیلی راحت بود!»

اما ناگهان اتفاق اتفاق عجیبی افتاد. از جایی که سر هیدرا قطع شده بود، دو سر جدید رویید! ...

کتاب داستان‌هایی از اساطیر یونان یازدهمین جلد از مجموعه‌ی زیباترین قصه‌های دنیا اثر گروه مولفان با ترجمه‌ی عباس زارعی توسط انتشارات سایه‌گستر به چاپ رسیده است.

 

فهرست

 

 

 

 

اسب چوبی:

شاهدخت فراری

جنگ تروجان

فکر بکر

ورود پنهانی

بیداری ارتش

نبرد نهایی

بازگشت به یونان

 

مینوتار

بلروفون و پگاسوس

دروازه خوان هرکول

پرسئوس و گورگون

اودیسه

اساطیر دیگر و راهنمای شناخت ایزدان

 

 

  • زیباترین قصه‌های دنیا 11
  • نویسنده: گروه مولفان
  • مترجم: عباس زارعی
  • انتشارات: سایه‌گستر

 

 


مشخصات



نظرات کاربران درباره کتاب داستان هایی از اساطیر یونان


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب داستان هایی از اساطیر یونان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل