درباره کتاب «ماهگرفتهها»
داستانِ ماهگرفتهها دنیایی تخیلی و مملو از داستانها و افسانههاییست که برای ایرانیان ملموساند. داستانهایی که شبها وقتی میخواستیم بخوابیم با وجودِ ترسِ درونیمان، آرزو میکردیم مادرهایمان از اینگونه قصهها برایمان بگویند؛ قصههایی آمیخته با داستانهای کهن ایرانی و جن و پریهایی با موهایی زیبا. داستان ماهگرفتهها مربوط به روزگار خانوادهای پرماجرا در گذشته است که چندین نسل در عمارتی با حیاطی بزرگ زندگی میکردند و بر این باور بودند که خانوادهشان نفرین و طلسم شده است.
برشی از متن کتاب «ماهگرفتهها»
پدربزرگم محزون، همیشه تعریف میکرد که چطور پاهایشان روی پلههای عمارت پیچیده در تیغهای نسترن خونین و مالین شد تا به بالکن بزرگ خانه رسیدند که صندلیهای پوسیده تابستانیاش زیر پیچش بیرویه این همه شاخه و برگ گم میشد و پشت دریهای پنجرهها و درهایش انگار با طلسم بسته شده بودند که آنجور زیر خاک و غبار گم میشدند. انگارنهانگار به گفتههمسایهها هنوز آن زن در این خانه زندگی میکرد و بنا به شهارت محمد خان باغبانباشی گاهی خوارباری، نانی چیزی از پشت در میگرفت و سکهای توی دست آورنده میگذاشت که احتمالا نوه همان نوکری بود که آخر بار در بزرگ خانهشان را به نشانی بیماری و عزاداری گِل گرفته بود.
فهرست
- فصل اول: دوازده ماه
- فصل دوم: دوازده به اضافه یک ماه گرفته
- فصل سوم: سه روایت
نوسنده: شرمین نادری انتشارات: کتاب آمه
نظرات کاربران درباره کتاب ماه گرفته ها
دیدگاه کاربران