درباره کتاب گوش ونگوگ
کتاب "گوش ونگوگ" روایتگر ماجرای زندگی ونگوگ، هنرمند بزرگ و صاحبنام است و بخشهای مهم و قابل توجهی از زندگی این شخص را برای مخاطب تشریح میکند.
ونسان ونگوگ، نقاش و هنرمند هلندی تبار میباشد؛ مردی که آثار هنری و پرترههای نقاشیاش شهرتی جهانی دارد. وی در دورهی حیات خویش، با مشکلات روحی و روانی عمدهای دست و پنجه نرم میکرد. مشکلاتی که در نهایت، موجب بروز اتفاقاتی وحشتناک و سرنوشتساز بر زندگیاش گشت.
ونسان، در سالهای پایانی عمر خویش، به "آرل"، یکی از شهرهای فرانسه، نقل مکان نمود. وی در آرل، با "پل گوگن"، هنرمند فرانسوی، همخانه شد. ونگوگ علاوه بر نقاشی به نامهنگاری هم علاقهی فراوانی داشت؛ از همین روی مدام به برادرش، "تئو"، نامه مینوشت و او را از اوضاع و احوال خود آگاه میساخت. نامههایی که هماکنون، به عنوان منبعی مهم و قابل استناد، مورد استفادهی محققان قرار میگیرد.
ماجرای بریده شدن گوش ونگوگ، علت و نحوهی آن و همچنین، ابهامات مربوط به چگونگی مرگ این نقاش بزرگ، از مهمترین اتفاقات زندگی اوست؛ رویدادهایی که با گذشت زمان و افزایش محبوبیتش در جهان، بیش از پیش، مورد توجه عموم قرار میگیرد. موضوعی که نظر نویسندهی کتاب گوش ونگوگ را نیز به خود جلب نموده است.
در واقع، نگارش این کتاب از جایی آغاز میگردد که "برنادت مرفی"، به عنوان یکی از علاقهمندان به آثار و زندگی ونگوگ، تصمیم به تحقیق دربارهی جزئیات زندگی ونسان میگیرد. وی با عزمی راسخ و با دقت تمام، به بررسی مستندات پرداخته و اطلاعات قابل اتکایی را جمعآوری مینماید. اطلاعاتی تازه، دست اول و دقیق که پایه و اساس نگارش کتاب گوش ونگوگ میباشد و داستانی مهیج و خواندنی و در عین حال واقعی را دربارهی این مرد، در اختیار خواننده قرار میدهد.
بخشی از کتاب گوش ونگوگ
روز بسیار شوم
در چنین وضعیت روحی یا التهاب عصبی یا دیوانگی، که نمیدانم چه نامی بر آن بگذارم یا چگونه آن را بیان کنم، افکارم دریاهای بسیاری را درنوردید.
از ونسان ونگوگ به پل گوگن، 21 ژانویهی 1889
***
صبح روز 23 دسامبر 1888، آن دو مرد به یک روز بارانی دیگر چشم گشودند، روزی که باید باز هم در «خانهی زرد» محبوس میماندند. صلحی موقت برقرار شده بود. گوگن میدید قادر نیست مردی را که رسما بیمار است به حال خود رها کند، یا با او مخالفت نماید؛ بنابراین فعلا در آرل میماند، جلوی زبانش را میگیرد و جانب تعادل را نگاه میدارد. اما پیش از آنکه آن روز به پایان برسد، گوگن تصمیمش را گرفته بود که از آرل برود و ونسان ونگوگ هم در بیمارستان بستری شده بود. اتفاقی که درآن روز بین آن دو مرد افتاد تا به امروز هم مورد بحثوبررسی است. اما بدون تردید هر چه بود ونسان را به مرز دیوانگی سوق داد.
در شهری مذهبی مانند آرل یکشنبهها روز استراحت و بودن در کنار خانواده است. بیشتر مغازههای شهر بسته بود، از جمله رستورانهایی که در آن کارگران غذا میخوردند. هوای نامساعد باعث شده بود بازار کریسمس در میدان رپو بلیک، که در آن فراوردههای دامی و خوراکیهای مخصوص کریسمس میفروختند، سوت و کور شود. باران یک بند میبارید و بهجز خواندن و نامهنگاری کار دیگری نمیشد کرد.
از زمان ورود گوگن به آرل، بحثوگفتوگو میان دو هنرمند بیشتر حولوحوش کتابهایی بود که میخواندند. ونسان رمانهای کلاسیک تارتارین تاراسکونی و تارتارین بر فراز آلپ، به قلم آلفونس دوده نویسندهی اهل پروانس را در اوایل همان سال خوانده بود. چند ماه پس از ترک گوگن، ونگوگ در نامهای به برادرش رفتار مرد پاریسی را به رفتار یکی از شخصیتهای داستان به نام بمپارد تشبیه میکند که مردی لافزن و دروغگو بود.
تارتارین آدم لودهای است که فکر میکند قادر به انجام هر کاری است. در داستان تارتارین بر فراز آلپ، تارتارین لوده و دوستش بمپارد که هرگز به جز تپههای محلی از کوهی بالا نرفته بودند، تصمیم میگیرند به کوههای آلپ صعود کنند. قبل از شروع سفر، دو دوست قول مردانه میدهند که ...
کتاب گوش ونگوگ به قلم برنادت مرفی و ترجمهی فروزان صلواتیان در انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب گوش ونگوگ
بازگشایی پرونده جنایی
تاریکی رنجآور
ناامیدی و کشف
زیبایی خداداد
زندگی در دنیای ونسان
زندگی شبانه
مسیو ونسان
دوست نیازمند
منزل واقعی
خانه هنرمند
آرامش قبل از طوفان
روز بسیار شوم
افسانه در هالهای از ابهام
رمزگشایی از وقایع
پیامد
«خودت را برسان»
«یکه و تنها در دریایی از اندوه»
خیانت
پناهگاه
فرشته زخمخورده
ژنهای معیوب
ماتم
سخن آخر
توضیح مترجم
کتابنامه
تصاویر رنگی
- یک داستان واقعی
- نویسنده: برنادت مرفی
- مترجم: فروزان صلواتیان
- انتشارات: علمی و فرهنگی
نظرات کاربران درباره کتاب گوش ونگوگ | برنادت مرفی
دیدگاه کاربران