دربارهی کتاب لشکر خوبان
کتاب "لشکر خوبان"، از جمله آثار محبوب و معروف ادبیات دفاع مقدس میباشد و روایتی متفاوت و تاثیرگذار را در اختیار مخاطب قرار میدهد. در واقع این کتاب، خاطرات پرفراز و نشیب، آقای "مهدیقلی رضایی" را روایت میکند؛ مردی شجاع و ایثارگر که در طی هشت سال جنگ دفاع مقدس، در برابر دشمنان ایستادگی کرد. لشکر خوبان، توجه آیتالله خامنهای را نیز به خود جلب کرده و توسط ایشان مورد تجلیل قرار گرفته است.
سردار مهدیقلی رضایی، در دوران جوانی، با شور و شوقی وصفناشدنی به جبهه و نیروهای دفاعی کشور عزیزمان، ایران، ملحق گردید؛ وی یکی از مهمترین اعضای نیروهای واحد اطلاعات عملیات لشگر عاشورا بود؛ واحدی که توسط شهید گرانقدر "مهدی باکری" فرماندهی میشد. مهدیقلی رضایی، در طی جنگ، بارها مورد اصابت ترکشها و گلولههای دشمنان قرار گرفت. اما علیرغم این موضوع، هیچگاه برای درمان و معالجه، میل و ارادهای از خود بروز نمیداد؛ زیرا ایشان همیشه شهادت را تقدیر خود میدانست و بر همین اساس نیز، صرف هزینه جهت درمان خویش را، امری اسرافکارانه در بیتالمال تلقی مینمود.
به شکرانهی الهی، تقدیر سردار رضایی بر این بوده است که ایشان از جنگ، جان سالم بهدر برده و با تشریح خاطرات جنگ و سرگذشت دوستان و همرزمان خویش، عموم مردم را از حقایقی قابل ستایش آگاه سازد. خاطراتی زیبا و پرفراز و نشیب که در کتاب لشکر خوبان، جمعآوری و ارائه شده است.
بخشی از کتاب لشکر خوبان
منطقه فریب
«شطعلی» برای من با خاطرهی شهادت بهترین دوستم «حسین محمدیان» آمیخته بود. تا آن روز آنجا را ندیده بودم. وقتی رسیدم ماشین را در دژبانی نگه داشتم، تلفن کردم و منتظر ماندم تا به مقر اطلاعات هدایت شوم چون مقر اطلاعات داخل آب بود و بچهها باید برای بردن ما میآمدند. دقایقی که آنجا منتظر بودم، فرصت مغتنمی بود تا حال و هوای هور را دوباره بچشم. یکی از بچهها گفت: «حسین محمدیان اونجا به شهادت رسید.» سمت اشاره او نگاهم را با خود برد. احساس لذت عجیبی داشتم؛ لذتی که از درون یک غم عمیق زاده میشد. اردیبهشت ماه سال 65 بود و هور هوای دیگری داشت. منطقه والفجر8، اروندرود، فاو و کارخانه نمک با آن همه عظمت و گستردگی به پای هور نمیرسید. طبیعت هور به گونهای بود که انسان را به اصل خود نزدیکتر میکرد.
صدای قایقموتوری به سوی ما میآمدند نشانهی پایان انتظار بود. قایق به اسکله رسید و متوقف شد. دو پل ماشینرو که کنار هم گذاشته شده بودند، از عهدهی ایفای وظیفه یک اسکله به خوبی برمیآمدند. دورتادور پلها با تایر اتومبیل پوشانده شده بود تا در صورت برخورد قایقها به اسکله صدمهای به قایقها و پلها وارد نشود. چشمم به قایقران افتاد و بیاختیار خندیدم. او محمد پورنجف خودمان بود. به قول بچهها باز دو شلوغ به هم رسیده بودند. خوشوبشی کردیم و بعد از اینکه وسایل را از ماشین به قایق منتقل کردیم، قایق راه افتاد.
شطعلی در سمت راست جاده معروف «خندق» واقع بود. من برای اولینبار در منطقه عملیاتی بدر در هور بودم اما این دو قسمت هور کاملا شبیه هم نبودند. عملیات بدر در سمت چپ جاده خندق انجام شده بود. تفاوتهای بارز شطعلی با منطقه بدر، شمار زیاد آبراهها، پوشش کمتر گیاهی و وجود دریاچههایی بود که پوشش گیاهی نداشت و وسعت و عمق آن از نیزارها بیشتر بود. مهمترین این دریاچهها «امالنعاج» بود. جالبترین پدیدهای که در روز اول ورود به شطعلی نظرم را جلب کرد، وجود جزایر شناور کوچک و بزرگی به نام «طحل» بود که به زودی من هم با چگونگی ایجاد آن آشنا شدم؛ در قسمتهایی از منطقه پوشش نیزار به حدی فشرده بود که میشد آن قسمت را از کف زمین جدا کرد ...
کتاب لشکر خوبان (خاطرات مهدیقلی رضایی)، به کوشش معصومه سپهری در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب لشکر خوبان
مقدمه بر چاپ چهارم لشکر خوبان
مسافر
فتحالمبین
پابهپای «مسلمبنعقیل»
واحد اطلاعات
اولین شناسایی
رملهای خونین
واحد شهدای کربلا
روزهای زید
هور
کربلای بدر
گردان امام حسین
ملکوت دسته یک
غواصلار
پرندگان اروند
نبرد در کارخانه نمک
منطقه فریب
عملیات شهادت
پنجمین کربلا
جنگ زخم
نصر هفتم
ماووت
بیتالمقدس کوهستان
چکمهای
عقبنشینی
مرصاد
هجرت
منطقه ملکوت
- به کوشش: معصومه سپهری
- انتشارات: سوره مهر
نظرات کاربران درباره کتاب لشکر خوبان (خاطرات مهدیقلی رضایی)
دیدگاه کاربران