درباره کتاب فهم قرآن حکیم
کتاب فهم قرآن حکیم یک اثر تفسیری به معنای مصطلح نیست. در عین حال، شاید با تسامح بتوان آن را تفسیر مختصر قرآن بر اساس ترتیب نزول سورهها دانست؛ تفسیری که طی آن مولف کوشیده است قرآن را همپای حوادث و واقعیات زمان نزول وحی و سیر تحول دعوت نبوی فهم کند.
به این منظور جابری با تقسیم دوران دعوت نبوی و نزول وحی به دورههای مختلف و تعیین اصلیترین محورهای چالش و موضوعهای مورد اهتمام در هر دوره، فهم دقیقتری از مضامین آیات و سوره به دست دهد.
جابری در کتاب فهم قرآن حکیم کار بست اصل "پیدایش و شکلگیری قرآن همپای دعوت نبوی" در فهم سورههای قرآن است. از این رو، او به سطح نخست تفسیر آیات، یعنی سطحی که از آن با نام معنای "قرآن معاصر با خود" یاد کردیم، اکتفا کرده است و فهم "قرآن معاصر با ما" را، که نیازمند درک روزآمد از معانی به دست آمده از آیات و به کارگیری روشهای دیگر از جمله تفسیر قرآن به قرآن است، از دستور کار خود خارج کرده است. تو گویی که او با خود چنین اندیشیده است که فهمها و معانی نو را پایانی نیست و هر زمان متناسب با شرایط متحول میتوان به درک روزآمدی از قرآن دست یافت.
او در کتاب فهم قرآن حکیم همه جا به اصل معنا کردن قرآن "معاصر با خود" و فهم قرآن "معاصر با ما" پایبند مانده است و از این دو بر اولی تاکید داشته است. ممکن است با برخی از برداشتها و دریافتهای او موافق نباشیم یا او را به علت پایبندی به مذهبی خاص و یا عدم اشراف لازم به منابع شیعی گرفتار برخی خطاها در تفسیر ببینیم.
همچنین ممکن است در پارهای از موارد با نظر جابری در تبیین معنایی که از یک آیه با استناد به شرایط نزول آن به دست میدهد، موافق نباشیم. گاه ممکن است ارتباط آیهای با شرایط عصر نزول از نگاه جابری مغفول مانده باشد، اما این همه از اهمیت روش ابداعی جابری در فهم قرآن چیزی نمیکاهد.
فهمالقرآن در واقع نمونه عملی کاربست این روش در فهم معانی قرآن است. به این ترتیب، فهمالقرآن یک تجربه نوین در تفسیر قران کریم است که افق جدیدی را در حوزه تفسیر به روی قرآن پژوهان میگشاید و آنان را به نگرش به قرآن از منظری متفاوت فرا میخواند که در پرتو آن پارهای از معانی و دقایق ناپیدای قرآن ظاهر و یا دست کم دست یافتنیتر و شفافتر میشوند.
چگونگی شکلگیری و پیدایش قرآن در سطح تعامل با کتاب فهم قرآن حکیم و فهم آن، روش تفسیری خاصی را اقتضا میکند. ضوابط و مراحل این روش عبارتند از:
سورههای قرآن باید با توجه به شرایط اجتماعی - سیاسی دوره نزول آنها فهم و تفسیر شوند. از نظر جابری قرآن طی بیست و سه سال دعوت نبوی و به تدریج در مواجهه با معضلات مختلف، پرسشهای متنوع، مخاطبان گوناگون و شرایط عمیقا نو پدید نازل شده است. رابطه وحی قرآنی با این شرایط رابطهای دینامیک و پویاست، به گونهای که فهم صحیح مفاد سورههای قرآن بدون توجه به شرایط نزول آنها، اگر ناممکن نباشد، دست کم ناقص و گاه تناقضآلود خواهد بود.
پیش از پرداختن به تفسیر قرآن باید مقاطع و مراحل مختلف دعوت نبوی در مکه و مدینه بر اساس تحلیل تاریخی، سیاسی و اجتماعی مشخص شوند. برای فهم شرایط نزول سورههای قرآن، اسباب نزول به هیچ وجه کفایت نمیکند. برای این منظور باید جریان دعوت نبوی را مورد تحلیل تاریخی عمیق و همه جانبه قرار داد. مقاطع مختلف آن را از هم باز شناخت، ویژگیهای گفتمانی هر مقطع را مشخص کرد و دریافت که دعوت نبوی در هر یک از این مقاطع با چه شرایط و موانعی روبهرو بوده است.
ترتیب نزول سورهها متناسب با مقاطع و مراحل دعوت تنظیم و مجموعه سورههای نازل شده در هر مرحله از دعوت باید مشخص شود. برای این مقصود فهرستهای ترتیب نزول معتبر میتوانند مبنای کار ما قرار گیرند. در عین حال، باید توجه داشت که فهرستهای موجود، اعم از معتبر و غیر معتبر، خود نقلهایی تاریخی و محصول اجتهادهای صاحبان خویشاند، بنابراین مصون از خطا نیستند، در نتیجه اجتهاد مجدد در آنها منطقی و بلکه ضروری است.
از این رو، میتوان و باید فهرست ترتیب نزولی را که سندی معتبرتر دارد، مبنا قرار داد و با تحلیل محتوای سورهها و مقایسه نتایج به دست آمده با دادههای تحلیل تاریخی و ویژگیهای گفتمانی هر مرحله از جریان نزول وحی، جایگاه هر سوره را در فهرست ترتیب نزول مورد بازبینی قرار داد.
جابری بر اساس روش هرمنوتیکی خود معتقد است هرگونه فهمی از قرآن، آنگونه که پاسخگوی نیاز امروز ما باشد، مسبوق به فهم قرآن متناسب با شرایط نزول است. مفسر در سطح یا گام نخست باید بر اساس شرایطی که سوره در آن نازل شده است آن را معاصر با خود معنا کند و در سطح یا گام بعد باید این فهم را منطبق با شرایط خویش بازسازی کند.
تاکید جابری بر فرآیند پیدایش و شکلگیری قرآن همگام با سیره نبوی لزوما به معنای بسنده کردن به روش تفسیر تاریخی نیست. از نظر او آیات قرآن سه دستهاند: آیات تاریخی، آیات فراتاریخی و آیاتی که دارای ابعاد تاریخی و فراتاریخی هستند. به نظر جابری، روش فهم آیات تاریخی همان روش تاریخی و آگاهی از شرایط نزول است. او تاکید میکند برای فهم آیات فراتاریخی قرآن باید از روش تفسیر قرآن به قرآن سود برد و در تفسیر آیاتی که سرشتی دوگانه دارند باید از تلفیقی از دو روش بهره جست.
کتاب قرآن حکیم (2 جلدی)، اثر محمد عابد الجابری با ترجمهی محسن آرمین توسط نشر نی به چاپ رسیده است.
- تفسیر سورههای قرآن بر اساس ترتیب نزول
- نویسنده: محمد عابد الجابری
- مترجم: محسن آرمین
- انتشارات: نی
نظرات کاربران درباره کتاب فهم قرآن حکیم اثر محمد عابد الجابری (2 جلدی)
دیدگاه کاربران