کتاب برآمدن عباسیان:
این اثر، پایاننامهی دکترای نویسنده بوده که از تصویب بخش جامعهشناسی دانشگاه نتردام گذشته است. در این کتاب که گریزی به بخشی از تاریخ پرفراز و نشیب حکومت عباسیان زده، در واقع به شیوهای نوین و تازه از تاریخ به گونهای بهره برده که نسبت به سایر آثار و تألیفات که تنها از منابع غیر تحلیلی و رایج در نگارشهای تاریخی استفاده کردهاند و به همین دلیل در محدودهی خاصی این تألیفات به بار نشسته؛ متفاوت و کاربردی بنماید. وی در بیان مطالب از آن شیوهی رایج و سنتی پا را فراتر نهاده است بهطوری که پرداختن به بیان دیدگاهها و تحلیلهای جامعهشناختی، دادههای اقتصادی و... مبیّن همین نظر است. این اثر ضمن اینکه میتواند مورد استفادهی دانشجویان و محققان باشد؛ با روشن کردن زوایای تاریخی این برهه، به حل و فصل کردن نکاتی که امروزه با مشکل و ابهام مواجه هستند، کمک شایانی نموده است. مطالب این اثر در چهار فصل اصلی تدوین شده که ایدئولوژی مذهبی و اقتدار سیاسی عباسیان که دورهی اول آن به منزلهی یکی از با اهمیتترین مراحل در توسعهی تمدن اسلامی محسوب میشود؛ را با طرح مسألهی انتقاد از الگوهای ساخته شده برای دولت اسلامی و کشف راهحل برای این امر، آغاز میکند؛ تا به این ترتیب، بتوان اوضاع و احوال کنونی را بهتر فهمید و درک کرد، از اینرو با بررسی دو نظریهی مطرح از دو تن از اندیشهمندان و جامعهشناسان غربی در رابطه با ساختار جوامع اسلامی، مطالب را ادامه داده و الگوی یک دولت اسلامی را به منظور بررسی دقیق و توصیفی سازمان یافتهبرای پدیدههای تاریخی تشریح نموده تا به نوع آرمانی آن دست یابد. باز هم تأکید میشود که این اثر، بیان تاریخ محض نبوده بلکه تاریخ را راهی در تحلیل جامعهشناسی به کار گرفته تا گرفتاریهای بحرانی جهان اسلام با این نگرش و دیدگاه را سامان بخشد، در همین راستا زمینهای از تحولات سیاسی- اجتماعی انقلاب عباسیان را که اوج قدرتشان همان دورهی اول از کل پنج سدهی حکومتشان محسوب میشود؛ را شرح و بسط داده تا بتواند نقش ایدئولوژی را در اقتدار یک حکومت کشف کرده و بشناساند؛ چراکه این خلفای عباسی بودند که با استفاده از نمادهای دینی، القاب اسلامی و حمایت از مکتبهای فقهی، پایههای حکومتی خویش را محکم کرده و ایدئولوژی اسلامی را به سان ستونی برای تشکیل دولت خود مورد استفاده قرار دادند و نظریهی پیوستگی دین با سیاست را قوت بخشیدند و همین امر باعث شد تا اسلام، در این استبداد تحمیل شده، مسؤول هرآنچه که خطاست، دانسته شود. بیان این مباحث و نکات از این جهت است که بتوان تحلیلهای صحیحی از این دورهی تاریخی به دست آورد که در ارائهی الگوی عملی برای عصر حاضر مثمر ثمر واقع شود و نویسنده به خوبی از پس این امر برآمده است. همچنین دادههای اقتصادی را با بیان مطالبی در الگوهای زمینداری، سامانههای آبیاری و ساخت روستا مطرح کرده و مسائلی از این دست را با بررسی مالیات و زمینداری و مخارج حکومتی در آن دوره و تطبیق آن برای زمان حاضر بیان میدارد و در بخش پایانی به این نتیجه میرسد که هرچند الگوهای دول شرقی- اسلامی شاید کلیشهای بنمایند اما هر کلیشهای عناصری از حقیقت را در خود جای داده و جامعهشناس با در نظر گرفتن یک الگو خارج از محدودیتها و حصارهای آن بایستی به حل مسائل بپردازد.
برشی از متن کتاب
جامعهی آسیایی یا «شرقی» از دیدهی مارکس، اصیلترین صورت «مالکیت جمعی مستقیم» است. مالکیت به اصطلاح در شرق فقط به صورت مالکیت جمعی وجود دارد، حتی اگرچه ممکن است تملک فردی وجود داشته باشد. مارکس ادامه میدهد که همهی صورتهای آسیایی از ویژگی «وحدت فراگیر»، به صورت چیزی که جامعههای کوچک را جدا میکند و فراتر از آنهاست؛ برخوردار است. این وحدت به منزلهی مالک برتر و تنها مالک زمین در بیشتر موارد ظاهر میشود، در حالی که جامعههای تابع فقط به صورت مالکان موروثی پدیدار میگردد. به سخن دیگر، وحدت تنها مالک واقعی است. پس فرد در واقع فاقد مالکیت است؛ یا اینکه مالکیت از راه اعطا از سوی وحدت برتر و به واسطهی جامعهای که بدان تعلق دارد، به او واگذار میشود. پس نتیجه آنکه تولید اضافی همهی اعضای جامعههای تابع، نیز به این وحدت برتر تعلق میگیرد. آمیزهی تولید و کشاورزی در جامعهی کوچکتر، که به این ترتیب یکسره متکی به خود میشود و همهی شرایط تولید اضافی را در خود دارد؛ ویژگی مهم دیگر صورت آسیایی است. به گفتهی ثرنر این وحدت صنایع با کشت و کار زمین، نوعی اقتصاد مستقل را برای هر دهکدهای تضمین میکند که به ویژه صورت آسیایی را در برابر دگرگونی مقاوم میسازد. از این رو صورت آسیایی از میان همهی صورتهای جامعههای یکجا نشین، دیرپاتر و سرسختتر است. بسط و تفصیل بیشتری دربارهی شیوهی آسیایی، در مجموعه مقالههایی که برای نیویورک تریبیون نوشته شده، آمده است. مارکس در این مقالهها به چین و هند به عنوان نمونههای کشورهای آسیایی که طی هزاران سال پیشرفت نداشتهاند؛ اشاره میکند. همهی جنگهای داخلی، یورشها، کشورگشاییها و قحط و غلاها از سطح این جامعهها عمیقتر نرفته است. او با تأکید بر هند یادآور میشود که اگرچه دگرگونی جنبهی سیاسی گذشتهی هند باید آشکار باشد، شرایط اجتماعی آن از دیربازترین ایام بدون تغییر مانده است. به نظر مارکس این گرایش به سکون، از ویژگی خاص نظام روستایی در هند ناشی میشود. او به این واقعیت در نواحی روستایی، به ویژه در هند اشاره میکند که ریسندگی و بافندگی در کنار کشاورزی به عنوان صنعتهای معیشتی، تداوم داشته است. به گفتهی او، این «اتحاد بومی کشاورزی و تولید صنعتی ادامه یافته» و به روستاها اتکای داخلی به خود بخشیده است. پس هر روستایی جهانی کوچک از آن خود تشکیل میدهد، با «سازمان مستقل و زندگی متمایز» از آن خود.
فهرست
فصل یکم: طرح مسأله پیش زمینه نظری ملاحظات روششناختی سهم مورد انتظار فصل دوم: در باب مسأله ایدئولوژی زمینه اجتماعی- سیاسی انقلاب عباسی ایدئولوژی و اقتدار فصل سوم: الگوهای زمینداری، سامانههای آبیاری و ساخت روستا سرچشمهها اسلام، عباسیان و مسائل زمین کشاورزی، آبیاری و نظام روستا فصل چهارم: نتیجهگیری نقش ایدئولوژی مسائل زمین، آبیاری، نظام روستایی صورت خلفای نخستین عباسی فهرست منابع نمایه
نظرات کاربران درباره کتاب برآمدن عباسیان | نادر نادری
دیدگاه کاربران