کتاب شکل دیگر من نوشته ایرج زبردست توسط نشر فصل پنجم به چاپ رسیده است.
رباعی از چهار مصرع تشکیل شده که به جز یکی از مصرع ها بقیه هم قافیه هستند. به طور کلی ساختار زبانی مشکلی دارد و فهمیدن مسائل پیچیده ای که در پشت کلمات به ظاهر ساده پنهان شده اند، کمی سخت به نظر می رسد. رباعی تابع احساسات است و اصولا رباعی سرایان، با حسی که از محیط حاکم بر پیرامون شان می گیرند، شروع به نوشتن می کنند. این قالب را می توان محبوب ترین سبک شعر ایرانی دانست، چرا که تمام افکاری که در لحظه به ذهن شاعر می رسد را ثبت می کند، از این رو کاملا بی ریا و صادقانه است و به راحتی بر دل می نشیند. کتاب حاضر 32 رباعی زیبا را در بر دارد که ایرج زبردست به زیبایی هر چه تمام تر آن ها را سروده است. این شاعر با به وجود آوردن سبکی مدرن در رباعی توانسته است قابلیت ها و توانمندی های بی شمارش را به تمام علاقه مندان به شعر نشان دهد. در این اثر به راحتی می توان دنیایی از ذوق و خلاقیت شاعر را مشاهده کرد اما پشت رباعی ها، استعدادهای زیادی نهفته است که دیدن همه آن ها در یک نظر ممکن نیست. "شکل دیگر من" را باید چندین و چند بار خواند تا شکل دیگرش به چشم بیاید. رباعیات ساده این کتاب را فقط نباید خواند بلکه باید با آن ها زندگی کرد و از خط به خطش نهایت لذت را برد.
برشی از متن کتاب
شب ساعت ابری مرا داد به تو افتاد نگاه خسته باد به تو باران زد و خیس شد تن خاطره ها باران زد و باز یادم افتاد به تو * درساعت من حکایتی ناپیداست در ساعت من قطره هزاران دریاست این عقربه ها که گرد هم می چرخند انگار یکی شمس یکی مولاناست * شک پنجرهای به روی دنیا باز کرد شک آن لغت فریب را معنا کرد شک خیره به زندگی حقیقت را هم بین همه دروغ ها پیدا کرد * آن چه درختی است اذان می گوید خاک دگر و آب دگر می جوید آبش بدهند تشنه و خشک شود آبش ندهند تا ابد می روید * وا کرد صدف دهان: سخاوت این است موجی همه سجده شد: ارادت این است سر کرد برون ز آب ماهی پیر: در آبم و تشنه ام حکایت این است * آغوش سپید بامدادم او شد آرامش ناگهان یادم او شد آن سوی کسی نیست کسی را دیدم آیینه به دست هر که دادم او شد * شب حادثه را اشارتی مبهم کرد از قاعده جهان زمان را کم کرد ای باور بی کرانه ای قوی سپید پرواز تو پشت آسمان را خم کرد * آرام کند روح پریشانی را تا عرش برد سر به گریبانی را باران اگر از تشنگی اش حرف زند یک قطره کند سبز بیابانی را * تاریکی وقت و غربتی بی پایان لمس تن شب قدم زدن در باران مانند نباش و باش... تنهایی و کاش مانند نماندنت که ماندم با آن * دیدم همه شکل ها رها از خویشند خاموش تکلمند و می اندیشند دیدم که سماع می کند باد به دشت دیدم همه درخت ها درویشند
فهرست
- باران
- حکایت (1)
- شک
- درخت
- حکایت (2)
- او
- پرواز
- باران (2)
- نماندن
- ؟
- سماع (1)
- شکل
- وطن (1)
- وطن (2)
- وطن (3)
- عبور
- خورشید
- عشق
- فریاد
- تشنه
- جستجو
- سایه
- چاه
- راه
- ابلیس
- سماع (2)
- کلمه
- برگ
- دیروز
- بعد از تو
- بختک
- گذر از
(مجموعه رباعی) نویسنده: ایرج زبردست ناشر: فصل پنجم
نظرات کاربران درباره کتاب شکل دیگر من - ایرج زبردست
دیدگاه کاربران